چکیده :
«نصیحت زمامداران» در فرهنگ اجتماعى مسلمین سابقه اى طولانى دارد ودانشمندان فراوانى در ارائه شیوه حکومت دارى قلم زده اند؛ مثل جاحظ در «التاج» و«المحاسن و الاضداد» و امام محمد غزالى در «نصیحه الملوک» و ابوبکر بن محمدطرطوشى در «سراج الملوک» و خواجه نظام الملک در «سیر الملوک یا سیاست نامه» ومحقق سبزوارى در «روضه الانوار» البته در این گونه آثار معمولا به «نصیحت به حملشایع» پرداخته شده است. و کمتر از «نصیحت به حمل اولى» بحثى به میان آمده است.این مقاله، تلاش ناچیزى است در ارائه برخى از ابعاد «نصیحت پیشوایان». و اگر چه در ابتدا موضوعى صرفا اخلاقى مى نماید، داراى ابعاد وسیع حقوقى، سیاسى، فقهى و تربیتى است و توجه به آن، در تلقى و برداشت از حکومت اسلامى بسیار موثر است.
در این جا، پس از مرور روایات «النصیحه لائمه المسلمین»، به عناوین زیرپرداخته ایم:مفهوم نصیحت، ضرورت و اهمیت نصیحت پیشوایان، نصیحت پیشوایان، حق امت،آزادى انتقاد در نظام اسلامى، زمینه هاى شکوفایى نصیحت در جامعه اسلامى، نصیحت ومسئولیت حاکم اسلامى، شعاع نقد و مرز انتقاد، قانون اساسى و مسئله نصیحت و نظارت . روشن است که اداى حق این عناوین، مجال واسعى مى طلبد، در حالى که بناى این مقاله بر اختصار و اشاره است. امید است که در فرصت دیگرى تتمه یادداشت ها گردآورى و با توجه به انظار اندیشمندان، ابعاد گوناگون موضوع وسیع تر مورد مطالعه قرار گیرد.