فرق ما با جهانی که زهرا امیرابراهیمی را روی استیج کن برد دقیقا همین است. آنها میدانند که چگونه یک روح آسیبدیده را تیمار کنند به گونهای در عرض چند سال جایزهی بهترین بازیگر زن را از جشنوارهی کن بگیرد، در حالیکه ما مهارت عجیبی داریم در بازی با آبرو و شخصیّت اجتماعی این و آن، خانهنشین کردن آنها، و گاه وادار کردنشان به خودکشی.
ردنا (ادیان نیوز)- چندین سال پیش، وقتی دانشجوی دورهی دکتری بودم، یک شب در اطراف میدان انقلاب دستفروش دورهگردی چند سیدی در ساکدستی کهنهای گذاشته بود و با صدای بلند فریاد میزد: “فیلم لو رفته از استخر تهرانپارس” و یا “فیلم لو رفته از هنرمندان..” دوست همکلاسی من از او پرسید: “سیدی زهرا امیرابراهیمی” را داری؟ مرد دورهگرد نگاهی به سر و وضع ما کرد و پرسید: “مأمور که نیستید؟!” وقتی لبخند ما را دید گفت: “از صبح تا حالا صدتا از این سیدی فروختم؛ بیایبد بریم اون پشت تا پیداش کنم.”
وقتی به فضای خلوتی در پشتِ خیابان رسیدیم، خِرت و پِرتهای داخلِ ساکدستیِ برزنتیاش را جابهجا کرد و از لای آن همه سیدی یکی را بیرون کشید و گفت: “آها، خودشه.” سیدی را جلوی دوست ما گرفت. بزرگ روی آن نوشته شده بود: “نرگس”. دوست من با پرداخت ده هزار تومان آن سیدی را گرفت و راهی محل استراحت شدیم. در راه از او پرسیدم: “فکر نمیکنید که این کار غیراخلاقیست؟ شما که دارید جامعهشناسی میخوانید باید متوجّه خطر این کار باشید.” پاسخ روشنی نداد ولی معلوم بود که بیشتر از سرِ کنجکاوی سیدی را خریده است.
عجله داشت که هر چه زودتر به خانه برسیم تا فیلمِ لو رفته را ببیند. وقتی به محل سکونت رسیدیم زود رفت سراغ لپتاپش و آن را روشن کرد. چند دقیقه بعد با خندههای بلند عصبی آمد پیش ما و گفت: “چه کلاهبرداری بود اون فروشندهی دورهگرد! درسهایی از قرآن آقای قرآئتی را به جای فیلم زهرا امیرابراهیمی به من قالب کرده.”
… بله، آن دورهگرد سیدیفروش دقیقا از اشتیاق زائدالوصف مردم برای سَرَک کشیدن به زندگی خصوصی این و آن بهره میجست و سودش را میبرد. مردمی که اهل جستجو در بارهی “فیلمِ لو رفتهی” این و آن هستند، به صورت طبیعی دورهگردهایی را هم پدید میآورند.
مطالب مرتبط
چند روزِ پیش، وقتی زهرا امیرابراهیمی جایزهی بهترین بازیگر نقش اول زن را از جشنوارهی کن گرفت، هیجان و اشتیاقِ آن روزهای جامعهی ایران برای تماشای فیلمِ خصوصیِ لو رفتهی او را به یاد آوردم و به این فکر کردم که آن کنجکاویهای خسارتبار سبب شد تا یک خانم بازیگرِ جوان جلای وطن کرده و برود. اگر او در ایران مانده بود، علاوه بر تنبیه قضایی احتمالا الآن گوشهنشین بود و یا شاید به سرنوشت آزادهی نامداری دچار.
فرق ما با جهانی که زهرا امیرابراهیمی را روی استیج کن برد دقیقا همین است. آنها میدانند که چگونه یک روح آسیبدیده را تیمار کنند به گونهای در عرض چند سال جایزهی بهترین بازیگر زن را از جشنوارهی کن بگیرد، در حالیکه ما مهارت عجیبی داریم در بازی با آبرو و شخصیّت اجتماعی این و آن، خانهنشین کردن آنها، و گاه وادار کردنشان به خودکشی.
به خواندن ادامه دهید