فیلسوفان دین با رصد تحولات کارهای جدید ارائه کنند
حمیدرضا آیتاللهی:
حمیدرضا آیتاللهی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی بیان کرد: معرفت شناسی دیدگاههای بسیار جدیدی را به وجود آورده است بنابراین میتوانیم در میدانهای زیادی کار فلسفی کنیم و متأثر از سایر حوزهها همانند زیست شناسی تکاملی، کیهان شناسی، تحلیلهای فلسفی تاریخ و جغرافیایی، در فلسفه دین زمینههای بحث جدیدی را به وجود بیاوریم لذا فیلسوفان دین باید مترصد اینگونه تحولات باشند تا بتوانند کارهای جدیدی انجام دهند.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، دهمین همایش «فلسفه دین معاصر» با محوریت «فلسفه دین و افقهای پیش رو» روز دوشنبه ۲۳ خردادماه در دانشگاه خوارزمی برگزار شد.
حمیدرضا آیتاللهی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در این همایش به سخنرانی پرداخت که متن سخنان وی در ادامه میآید.
ما در زمینه درست کردن ذخیره علمی، در جهان و حضور پیدا کردن در بازارهای فکری جهان بسیار ضعیف هستیم لذا باید قدر چنین همایشهایی که ده دوره است برگزار میشود را بدانیم. بنده به تحلیل گذشته و آینده فلسفه دین میپردازم. سال ۱۳۷۰ به دانشگاهی در بلژیک رفتیم که کتابخانهای بسیار ارزشمند دارد و برایم بسیار جالب بود که هر کتابی که لازم داشتم را برایم فراهم میکردند و حتی اگر کتابی در آن لحظه در قفسه نبود بعداً به منزل میفرستادند.
بنده به قفسه فلسفه دین که مراجعه کرده و کتابها را مطالعه میکردم متوجه شدم فلسفه دین در آن دوران مسائلی نظیر اثبات وجود خدا، تجربه دینی، صفات خدا و از این دست را شامل میشود و این سنتی ثابت بود اما از سالهای ۱۹۸۰ به بعد فلسفه دین تکانی اساسی خورد.
نحوه ورود رویکردهای جدید به فلسفه دین
آن موقع به این نتیجه رسیدند که میتوانیم بسترهای متفاوتی برای فلسفه دین داشته باشیم. کسی همانند جان هیک از این نظر اهمیت دارد که با بحث پلورالیسم دینی، پای ادیان دیگر را هم به فلسفه دین کشاند چراکه تا آن موقع فقط اندیشهها و نظریات مسیحی مطرح بود بنابراین میتوانیم به فلسفیدن در ادیان دیگر هم فکر کنیم. در سال ۲۰۰۸ کار جدیدتری صورت گرفت و گفته شد باید همه اندیشههای نو در فلسفه دین حتی کوچکترین آنها را جمعآوری کنیم لذا تعداد زیادی از مقالات و کتابها در فلسفه دین بیرون آمد و پیشتازان این کار معتقد بودند در کارهای فلسفه دین، نوعی ایستایی وجود دارد بنابراین باید مسائل انضمامی همانند معنای زندگی وارد فلسفه دین شود.
بعدها کسانیکه در حوزه فلسفه قارهای فعال بودند گفتند میخواهیم نظریات جدیدی در زمینه فلسفه دین ارائه دهیم و مثلاً میتوانیم رویکردهای فمینیستی یا تاریخی یا پدیدارشناسانه به دین داشته باشیم. اما سؤال این است که آینده فلسفه تحلیلی چیست؟
به نظرم ما در زمینههای مختلف فلسفی همانند معرفت شناسی وارد تحولاتی شدهایم. معرفت شناسی دیدگاههای بسیار جدیدی را به وجود آورده است بنابراین میتوانیم در میدانهای زیادی کار فلسفی کنیم و متأثر از سایر حوزهها همانند زیست شناسی تکاملی، کیهان شناسی، تحلیلهای فلسفی تاریخ و جغرافیایی، در فلسفه دین زمینههای بحث جدیدی را به وجود بیاوریم لذا فیلسوفان دین باید مترصد اینگونه تحولات باشند تا بتوانند کارهای جدیدی انجام دهند.
اقدامات پیش روی فلسفه دین
معتقدم هنوز مباحث سنتی فلسفه دین کار خود را ادامه میدهد و در مقالات مختلف میبینیم که نظریات جدیدی در این حوزه نیز مطرح میشود اما بعید میدانیم دیگر شخصیتهای بزرگی در زمینه فلسفه دینِ سنتی به وجود بیایند. در جریان فلسفه دین، ایدههای بسیار خوبی مطرح شده و ما به شدت نیازمند کتابهایی در این زمینه هستیم که مجموعهای از مقالات و اندیشهها باشد. اقدام ارزشمند در فلسفه دین اسلامی نیز اینگونه است که باید به فکر چنین مجموعههایی باشیم.
این اقدامات را فیلسوفان دین ما از مدتها پیش شروع کردهاند و ما باید با شدت بیشتری ادامه دهیم تا فلسفه دین در جامعه ما پویایی لازم را داشته باشد. یکی دیگر از کارهایی که باید انجام دهیم این است؛ افرادی که در فضای علمی کار میکنند همدیگر را در جریان مطالعات و نتایج تحقیقات خود قرار دهند تا از تحقیقات علمی در سطح جهان عقب نباشیم. این ضرورتی برای همه کسانی است که در حوزه فلسفه دین کار میکنند.
زندگی معنادار و اصیل
در ادامه امیرعباس علیزمانی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در این همایش سخنرانی کرد که گزیده سخنان وی را در ادامه میخوانید.
بنده به بحث معنای زندگی میپردازم چون ما وقتی درباره دین صحبت میکنیم باید در مقام بازیگر از آن صحبت کنیم. یکی از مسائلی که متن دین را تشکیل میدهد تجربیات دینی است. فرقی که زندگی معنادار و اصیل با زندگی روزمره دارد این است که میتواند از زندگی روزمره فراتر رفته و آن را مورد سؤال قرار داده و افقهای دیگری را فراتر از زندگی روزمره بگشاید. یکی از خطاهایی که در بحث معنای زندگی وجود دارد خلاصه کردن آن در یک کلمه است اما اگر هم بخواهیم در یک کلمه خلاصه کنیم میتوان آن را تعالی یا فراتر رفتن از زندگی هر روزی دانست.
منظور از نیایش واقعی چیست؟
قرآن هم به زیبایی توضیح میدهد آنهایی که اصیل هستند از زندگی روزمره فراتر میروند. بنده به موضوع نیایش هم اشاره میکنم که مولانا نیز به خوبی به آن آن پرداخته است. نیایش واقعی آن لحظاتی است که شما به دلیل داشتن عشقی، از زندگی هر روزی فراتر میروید. البته نیایش هر کسی متناسب با وجود و عالم خود اوست. در دعای اصیل و نیایش عاشقانه، از خدا، غیر خدا را نمیخواهیم بلکه صرفاً غرق در خداوند میشویم. مولانا در داستان ابلیس میگوید که وی از خدا عمر بیشتر از خدا خواست که خدا هم به وی داد. این همان دعایی است که در قصه طوطی و بازرگان به خوبی به آن اشاره کرده است اما عمر بیشتر به چه دردی میخورد که باید همه اولویت ما در نیایش باشد.
گاهی اوقات در نیایش، چیزی را طلب میکنیم اما ممکن است همان چیز ما را به زندگی هر روزی بازگرداند اما نیایش واقعی برای برقراری ارتباط است و در اینجا چیزی از خدا نمیخواهیم بلکه اعلام میکنیم که فقط تو را میخواهیم. احساس میکنم یکی از خطراتی که فلسفه دین پیش رو دارد بیارتباطی آن با خانه ماست. هانری کربن میگوید ما یک خانواده معنوی هستیم و اساس این خانه بر همین معناست و این چراغی است که خانه را روشن میکند و اگر بتوانیم معنا را در چهارچوب سنت خودمان بازخوانی کنیم آن وقت میتوانیم فلسفه اسلامی خودمان را داشته باشیم نه اینکه صرفاً سنتهای غربی را بازخوانی کنیم.
وقتی عشق آدم عوض شود دیالوگ و نیایش وی هم عوض میشود. مولانا دقیقاً میخواهد به ما بگوید اگر ارتباط پیدا کنید همین ارتباط شما را عوض میکند. البته گاهی گمان میکنیم که نیایش اینگونه است که صرفاً چیزی را بر زبان بیاوریم اما این فقط جلوهای از نیایش است اما مولانا معتقد است که نیایش باید دائما همراه انسان باشد و لحظهلحظه وجود وی را فرا بگیرد و فلسفه معنای زندگی نیز باید تلاش کند نگاه ما را به زندگی عوض کند.