به گزارش ادیان نیوز، متن گفت وگو با حجت الاسلام دکتر اکبر حمیدزاده را می خوانید:
* نقش حضرت زینب(س) در ایجاد و تقویت منبر به عنوان رسانه شیعه چه بوده است؟
حمیدزاده: بی تردید زینب(س) زبان سرخ عاشوراست و بدون او همان عصر
عاشورا، نهضت خفه شده بود، ولی شخصیت استثنایی دختر علی(ع) همه رشته های
یزیدیان را پنبه کرد و او، علی وار بنیان توهمات اسلام برانداز امویان را
در هم کوبید. شجاعت برای زن، به معناى اهمیت ندادن به مقام و رسالت زن و
فدا کردن عفاف و پاکدامنی نیست و زینب (س) این معنا را در رو در رویی با
اردوگاه شیطان زده یزید و عبیدالله نشان داد، حضور زن، در صحنه دفاع از حق،
حق روشنی است که زینب(س) بزرگ، به زنان آموخته و توهم بی خاصیت نشان دادن
زن را در میدان مسوولیت از بین برده است. زن، در عین شجاع بودن و برخورداری
از قوت قلب، باید همانند زینب، از جلال و ابّهت ابن زیادها و یزیدها،
باکی به دل راه ندهد و با حفظ عفاف، عصمت، مسوولیت بزرگ انسانی خویش را نیز
به انجام رساند. نباید فراموش کنیم که دفاع از حقیقت و حقوق، وظیفه مشترک
زن و مرد است که قرآن کریم تحت عنوان امر به معروف و نهى از منکر یادآوری
فرموده است، «المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض یأمرون بالمعروف و
ینهون عن المنکر …» که این معنا در دفاع از حقوق اجتماعى و ظلم ستیزی نیز
جای خاص خودش را دارد.
در اسلام انظلام جایی ندارد و استیفاى حقوق در برابر متجاوز، یک وظیفه
است «لایحب اللَّه الجهر بالسوء من القول الّا من ظلم» «و انتصروا من بعد
ما ظلموا» و علی در نهج البلاغه می فرماید: «لایمنع الضیم الذلیل و لایدرک
الحق الّا بالجد» فرد و جامعه خوار و ذلیل نمی تواند، در مقابل بیدادگری
مقاومت کند و دست یابی به حق، تنها با تلاش و کوشش جهادی امکان پذیر است! و
مسوولیت، نه تنها بر عهده مردان، بلکه بر گرده زنان نیز، سنگینی می کند،
وجود مبانی روشن و زشتی انظلام، از منظر عقلانیت، زن و مرد ندارد و این
عنوان انسان است که تعهد درست می کند، اعم از این که مرد یا زن باشد لذا
احقاق حق صدیقه طاهره علیهاالسلام و خطابههاى آتشین زینب(س) دلیل بارزى بر
اشتراک زن، در مسوولیت دفاع از حق و مبارزه با باطل است.
زندگى نه بر اندیشه تنازع بقا، بلکه بر کوشش و تلاش متعهدانه پایه گذاری
شده است و حق، گرفتنى است و تعارفی به دست کسی نمی رسد، حسین با چنین
انگیزه ای به میدان آمد و با چنین منطقی فریاد زد «فانی لا اری الموت الا
السعاده» من مرگ خود خواسته را جز سعادت نمی بینم! از نگاه حسین و زینب(س)
فدا شدن به خاطر استیفاى حقوق، شهادت است: «المقتول دون اهله و ماله
شهید» لذا اینکه تصور شود، زن در تقسیم مسوولیت، از حوزه مسوولیت خارج است و
تنها براى استفاده و التذاذ مرد آفریده شده است، این نهایت، بی توجهی یا
توهین به مقام شامخ زنان است که طلایه دارانی چون زهرا و زینب را به بشریت
تقدیم داشته اند. زینب(س) عملا نشان داد، زن فقط وسیله و ابزار نیست، موجود
طفیلی مرد نیست که وظیفهاى جز اشباع زیبایی خواهی ها و لذت جویی های او
نداشته باشد، تنها شرایط تفاوت می کند و هر یک از زن و مرد، در شرایط و
زمان مقتضی، باید به مسوولیت خدا داده خویش عمل نمایند، برای همین جهت،
وقتی حسین(ع)، کار خودش را انجام داد، نوبت به زینب(س) رسید، لذا زینبِ
بعد از روز عاشورا، با زینبِ قبل از عاشورا متفاوت است، بعد از عاشوراست
که زن در کلیت زینب(س) تجلی می کند، و قدم به قدم شکوه زنانه خویش را اما
نه در محدوده جنس لطیف، بلکه در قلمرو انسان کامل، در چهره زن، به نمایش می
گذارد.
حضرت زینب (س) در خطبه معروف خویش براى کوفیان، آنها را به کوتاهى در
حمایت از حق و به همراهی ظلم و ظالم و بی تفاوتی در حق و باطل ستیزی نکوهش
مىکند و با صدایی به بلندای حق می فرماید: یا اهل الکوفه، یا اهل الختل و
الغدر و الخدل…اى اهل کوفه، اى دغل بازان فریبکار و بىوفا، آیا گریه
مىکنید؟! هرگز اشک چشمانتان نخشکد و نالهتان خاموش نگردد. مثل شما چونان
مثل آن زنی است که پنبههایى را مىرشت و نخ مى ریسید، اما تمام نشده
دوباره رشته خود را پنبه مىکرد!
دستگاه بنى امیه خیال کرد، حسین را کشت و همه چیز تمام شد، ولى بعد
فهمید، که زینب(س) زنده است، یعنی پیام حسین زنده است، منطق او همچنان
بالنده است، و علاوه بر هوشمندی زینب(س) در پاسداری از مکتب عاشورا، یاد
حسین، نام حسین، کربلای حسین زنده است و تربت حسین کعبه صاحبدلان است.
زینب هم به یزید همین را گفت، گفت: «اشتباه کردى، «کِدْ کَیْدَکَ وَ اسْعَ
سَعْیَکَ، ناصِبْ جَهْدَکَ، فَوَاللَّهِ لا تَمْحو ذِکْرَنَا وَلا تُمیتُ
وَحْیَنا؛ هر نقشهاى که دارى به کار ببر، هر چه از دستت می آید، مضایقه
نکن، اما مطمئن باش، تو نمىتوانى برادر مرا بکشى و او را بمیرانى؛ برادر
من، پدیده دیگری است، او مانند دیگران، که می میرند و فراموش می شوند، نمرد
و نمی میرد، بلکه او زندهتر شد، بلکه به جاودانگی پیوست!» منبر یعنی این و
رسالت منبر هم، همین است، منبر، کرسی خطابه فقط نیست، بلکه راهی به عرش،
از فرش است، پژواک سیال و بالندگی حق است و زینب(س)، منبر را اینچنین
دریافت و این گونه از آن استفاده کرد و حتی از محمل خودش، منبر ساخت، تا
فریاد عاشوراییان را به گوش جهانیان برساند.
* آیا می توان گفت که شخصیت حضرت زینب(س)، خود به صورت یک رسانه
برای رساندن پیام عاشورا عمل کرده است؟ و آیا صفت عقیله العرب برای ایشان
تناسبی با این موضوع دارد؟
حمیدزاده: بله! همانطوری که گفتم، کاری که زینب(س) کرد، فقط از زینب(س)
ساخته بود، بانویی که پدری چون علی(ع) دارد، مردی که به قول بوعلی، چونان
معقول، در بین محسوسات است و بعد از پیامبر، همه زیبایی های انسان کامل، در
شخصیت او یافت می شود، مردی که تجسم عدالت است، زبان گویای حریت است، بعد
از گذشت قرون متمادی و برخوردهای حرمت شکنانه نابخردان و بی معرفتی دوستان
نادان، همچنان بر بلندای قله کمال ایستاده است، مردی که به تعبیر عباس
محمود عقاد مصری، در تمام حوادث کوچک و بزرگ، همچنان بزرگی خودش را حفظ
کرده است و مادری چون صدیقه طاهره دارد، که پاره تن رسول اکرم است، افتخار
بر دوش کرامات بزرگی است، که فریقین به آنها اذعان کرده اند، مقدمات
ژنیتیکی فوق العاده دارد، محیط تربیتی ویژه دارد و در دل حوادث پر تلاطم
تاریخی، رودروی حق و باطل را شاهد بوده است، در کوفه کلاس های درس احکام و
معارف اسلامی داشت، ملجأ و مرجع مراجعات بانوان مومنه بود و از سنگر باور
توحیدی حراست می کرد، با چنین توانمندی و استعدادی بود که همسفری حسین(ع)
را برگزید و فریاد بلند، حق طلبی و پرخاشگری علیه خودکامگان حاکم شد و به
حق، همانند رسانه ای به گستردگی جهاد برادرش حسین، تمام زوایای جان های حق
خواه و عدالت طلب را تحت پوشش قرار داد، در حماسه جاودانه حسینى آن کسى که
بیش از همه این درس را آموخت و بیش از همه از حسین پرتوگیری کرد، خواهر
بزرگوارش زینب (س) بود.
* تاثیر منبر در طول تاریخ شیعه برای جلوگیری از تحریف واقعه عاشورا علی رغم تلاش برخی حکومت ها چه بوده است؟
حمیدزاده: ما مىبینیم در شب عاشورا زینب(س) یکى دو نوبت گریه مىکند و
قرار خویش را از دست می دهد و حسین(ع) با صحبت هاى خودش خواهر را آرام
مىکند: «لا یُذْهِبَنَّ حِلْمَکَ الشَّیْطانُ» خواهر عزیزم! مبادا وساوس
شیطانى بر تو مسلط شوند و حلم را از تو بربایند، مگر تو شاهد و ناظر رحلت
جدم نبودى؟ جد من از من بهتر بود، پدر ما از ما بهتر بود، برادرم همینطور،
مادرم همینطور، زینب با حسین، اینچنین صحبت مىکند: که برادر جان! اگر
همه رفتند، من پناهگاهى چون تو داشتم حال با رفتن تو، پناهگاهى برای من
باقى نمىماند. زینب(س) تحت تاثیر اندیشه بلند حسین، زینب(س) دیگری می شود،
به گونه ای که احدى با او قابل مقایسه نیست، امام زین العابدین(ع) فرمود:
ما دوازده نفر بودیم و تمام ما دوازده نفر را به یک زنجیر بسته بودند که یک
سر زنجیر به بازوى من و سر دیگر آن به بازوى عمهام زینب بسته بود.
مىگویند تاریخ ورود اسرا به شام دوم ماه صفر بوده است. بنابراین بیست و
دو روز از اسارت زینب(س) گذشته است؛ بیست و دو روز رنج متوالى کشیده است
که با این حال او را وارد مجلس یزیدبن معاویه مىکنند، یزیدى که کاخ اخضر
او (یعنى کاخ سبزى که معاویه در شام ساخته بود) آنچنان بارگاه مجلّلى بود
که هرکس با دیدن آن بارگاه و آن خدم و حشم و طنطنه و دبدبه، خودش را
مىباخت. بعضى نوشتهاند که افراد مىبایست از هفت تالار مىگذشتند تا به
آن تالار آخرى مىرسیدند که یزید روى تخت مزیّن و مرصّعى نشسته بود و تمام
اعیان و اشراف و اعاظم سفراى کشورهاى خارجى نیز روى کرسی هاى طلا یا نقره
نشسته بودند. در چنین شرایطى اسرا را وارد مىکنند و زینب(س) اسیر رنج دیده
و رنج کشیده، در همان محضر چنان موجى در روحش پیدا شد و چنان موجى در
جمعیت ایجاد کرد که یزیدِ معروف به فصاحت و بلاغت را لال کرد. یزید که
شعرهاى ابن زبعرى را زمزمه می کرد وکاملا مست باده قدرت شده بود، ناگهان با
فریاد زینب(س) روبرو می شود: «اظَنَنْتَ یا یَزیدُ حَیْثُ اخَذْتَ
عَلَیْنا اقْطارَ الْأرْضِ و افاقَ السَّماءِ فَاصْبَحْنا نُساقُ کَما
تُساقُ الْاسارى انَّ بِنا عَلَى اللَّهِ هَواناً وَ بِکَ عَلَیْهِ
کَرامَهً؟ اى یزید! خیلى باد به دماغت انداختهاى! تو خیال مىکنى، این که
امروز ما را اسیر کردهاى و تمام اقطار زمین را بر ما گرفتهاى و ما در
مشت نوکرهاى تو هستیم، یک نعمت و موهبتى از طرف خداوند بر توست؟! به خدا
قسم تو الآن در نظر من بسیار کوچک، حقیر و پستی و من برای تو ذره ای شخصیت
قائل نیستم!» این حماسه دیگری بود که زینب آفرید و به کاخ یزید لرزه
انداخت، به گونه ای که یزید مجبور شد، اسرا را محترمانه به مدینه بفرستد،
بعد تبرّى جوید و بگوید: «خدا لعنت کند ابن زیاد را، من چنان دستورى نداده
بودم، او از پیش خود این کار را کرده است.» این زینب(س) بود که در آخر جمله
هایش فرمود: «یا یَزیدُ! کِدْ کَیْدَکَ وَ اسْعَ سَعْیَکَ ناصِبْ جَهْدَکَ
فَوَ اللَّهِ لا تَمْحوا ذِکْرَنا وَلا تُمیتُ وَحْیَنا» به کسى که مردم
با هزار ترس و لرز امیرالمؤمنین مىگفتند، خطاب مىکند که یا یزید! به تو
مىگویم: «هر حقّهاى که مىخواهى بزن و هر کارى که مىتوانى انجام بده اما
یقین داشته باش که اگر مىخواهى نام ما را در دنیا محو کنى، نام ما محو
شدنى نیست؛ آن که محو و نابود مىشود تو هستى. یزید در برابر طوفانی که
دختر علی ایجاد کرده بود، لال و ساکت شد، که شکوه خطبه زینب(س) و فریادهای
توفنده اش بر سر طاغوت، معنای عقیله العرب بودن زینب(س) را نشان می دهد.
منبع : شفقنا