آیا روزهای خوشی در انتظار بشر است؟
استیون پینکر دانشمند پیشگام علوم شناختی و نویسنده پرفروش مت ریدلی، در برابر فیلسوف مشهور آلن دو باتن و نویسندهی پرفروش مالکوم گلدنول قرار گرفتند تا بحث کنند که آیا روزهای خوشی در انتظار بشر است؟ گفتوگو و مناظرهی این چهار متفکر شناختهشده در کتابی تحت عنوان آیا روزهای خوشی در انتظار بشر است؟ به چاپ رسیده است.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، یک مناظره و درگیری جالب و قابل تامل چهار نفری برای فهم این پرسش که آیا واقعا روزهای خوشی در انتظار بشر است یا خیر؟
«آیا روزهای خوشی در انتظار بشر است؟» محور مناظرهای بود که در پاییز ۲۰۱۵ در تورنتو برگزار شد. متن این مناظره به صورت کتاب درآمده و به فارسی نیز ترجمه شده است.
در این مناظره استیون پینکر و مت ریدلی، مدافع دیدگاه خوشبینانهاند و آلن دوباتن و مالکوم گلدون منتقد این نگرش. استیون پینکر در این مناظره میگوید: «یک قرن و نیم پیش، میانگین عمر انسان، حدود سی سال بود. امروزه به هفتاد سال رسیده…دو قرن پیش، ۸۵ درصد از مردم در فقر شدید به سر میبُردند. امروزه این عدد به ده درصد رسیده است… در سال ۱۸۲۰، فقط ۲۰ درصد از مردم تحصیلات ابتدایی داشتند و امروزه این درصد به ۸۲ رسیده.»
آلن دوباتن که منتقد این دیدگاه است میگوید: «بسیاری از چیزها در شبکه آمار و ارقام از زیر چشم پنهان میمانند، به سادگی نمیتوانید خطی از وضعیت سلامت، درآمد، وضعیت اجتماعی بکشید و بگویید مردمی که بالای این خط قرار دارند خشنودند… نمیتوانید از طریق ثروتمند کردن مردم، ناخشنودی مالی آنها را از بین ببرید.»
از استیون پینکر که قائل به ایدهی پیشرفت است کتابی به فارسی ترجمه شده با نام «فرشتگان بهتر ذات ما» با عنوان فرعیِ «چرا خشونت کاهش یافته است؟». مترجم این کتاب دکتر مرتضی مردیها است که از همراهان و مروّجان این دیدگاه است. استیون پینکر دو سخنرانی مرتبط با این مسأله در TEDدارد: «افول شگفتانگیز خشونت» و «جهان رو به بهتر شدن است یا بدتر شدن؟ بیایید نگاهی به اعداد بیندازیم.»
دکتر ایمان فانی در یک پادکست با نام «آلن دوباتن و روح زمانه: چرا مطالعه این فیلسوف در دوران ما مفید است؟» روایتی شنیدنی از این مناظره ارائه میدهد و به تقریر همدلانهی دیدگاه آلن دوباتن میپردازد. شنیدن این پادکست برای آشنایی با هندسه فکری آلن دوباتن سودمند است.
مصطفی ملکیان در ضمن درسگفتارهای «سنتگرایی، تجددگرایی، پساتجددگرایی» اشارهای دارد به «انسان مدرن و اندیشهی پیشرفت». در این گفتار، ایدهی پیشرفت را نقد میکند و آن را از اثرات علمزدگی میداند. مصطفی ملکیان میگوید از شش حیث میتوان قائل به پیشرفت انسان بود: «علوم تجربی»، «فناوری و صنعت»، «نیازهای اولیه و جنبههای رفاهی زندگی»، «آرمانهای اجتماعی»، «آرمانهای اخلاقی» و «ظرفیتهای روانی». و قائلان به پیشرفت در اینکه پیشرفت بشر ناظر به کدام یک از این حیثیات است اختلاف دارند.
دکتر آذرخش مُکری در اختتامیه سومین کنگره روانکاوی و رواندرمانی پویای ایران(۳۱ فروردین ۹۸) سخنرانی جذابی دارد با نام «آیا بشر پیروز میشود؟». که عنوان آن را از کتاب «آیا انسان پیروز خواهد شد؟» اثر اریک فروم برگرفته است. آذرخش مُکری در این سخنرانی به شیوه مدافعان ایده پیشرفت از بهبود وضع بشر در زمینهی امید به زندگی، کاهش بیسوادی، فقر، نابرابری و خشونت سخن میگوید. تقریباً همان دلایل استیون پینکر.
استیون پینکر در بخشی از سخنان خود در این مناظره می گوید:
«فکر میکنم بسیاری از بدترین جنبشهای تاریخ، زاییده ذهن آنهایی است که به کمالگرایی اعتقاد داشتند دانشمندان، سیاستمداران و دیگرانی که فکر میکردند میتوانستند همهچیز را یک بار برای همیشه درست کنند. این فلسفهای است که به طرزی باورنکردنی برای زندگی خطرناک است کمالگرایان در میان ما آنهایی هستند که همیشه جهان را ویران و ویرانتر میکنند. پیشرفت واقعی بشر همیشه حاصل فعالیت افرادی است که تواضع بیشتری به خرج دادهاند و بر عیبهای خود و دیگران واقف بوده و سعی در ایجاد بهشتی بر زمین نکردهاند. مسیحیت – اینجا من بهعنوان یک یهودی سکولار صحبت میکنم – خردمندانه اصرار میورزید که ما ناتوان، شکننده و همه ما درهمشکسته هستیم. این سنگ بنای بسیار مفیدی است. محافظهکارانه (البته درباره سیاست حرف نمیزنم) و نقطه شروعی کلاسیک است که باور دارم شالوده خردمندی است.»
دکتر مرتضی مردیها در سال ۱۳۹۱ (یا ۱۳۹۲) سخنرانیای دارد با نام «نوستالژی» که در آن میکوشد نشان دهد گذشته بهتر نیست. در قسمت پرسش و پاسخ، مصطفی ملکیان نیز ملاحظاتی طرح میکند(از زمان ۰۲:۵۸ تا زمان ۰۳:۰۹) و میگوید به نظر میرسد اگر چه در گذشته لذات زندگی ما کمتر بود، اما رضایت ما از زندگی بیشتر بود. مرتضی مردیها در امتداد همین نگاه، مقالهی «بازنماییِ اخبار؛ تبیینی شناختشناسانه» را نوشته است تا نشان دهد چگونه اخبار، دنیا را بدتر از آنچه هست نشان میدهند: «با توجه به این که اخبار بد شانس بیشتری برای حادثهای و جذاب بودن دارند، بتدریج مخاطبان رسانه، دنیا را مکانی سیاه و غیراخلاقی و نامطلوب میانگارند؛ یعنی سیاهتر و غیراخلاقیتر و نارضایتبخشتر از آنی که واقعاً هست؛ چیزی که یک پیامد منفی و یک عارضه منفی است. منفی، چون انسانها با تصور جهانی بدتر از آنی که هست دچار ناامیدی و افسردگی میشوند، و شاید حتی به روشهای افراطی و خشن در مقابله با آن گرایش پیدا کنند».
در همین ارتباط، مقاله دیگری از مرتضی مردیها در اندیشه پویا(شماره ۱۹، شهریور ۱۳۹۳) منتشر شده است: «آیا دنیا همانطور است که اخبار میگوید؟».
مت ریدلی هم در مناظرهای که در آغاز این یادداشت به آن اشاره شد به نقش اخبار اشاره میکند: «بیشتر اقسام پیشرفت بصورت تدریجی هستند و بنابراین خبرساز نیستند. اخبار بد اما ناگهان میآیند. تصادف اتومبیل خبرساز است. کاهش مرگ و میر کودکان اینگونه نیست.»
محمدمنصور هاشمی نیز سخنرانیای شنیدنی دارد با نام: «اخلاق، انحطاط، مدرنیته، دین؛ نقد چند تصور»(ویدئو ؛ فایل صوتی) او میگوید هم ایدهی انحطاط و هم ایدهی پیشرفت یک افسانه است. محمدمنصور هاشمی این تصّور را که عصر جدید، عصر انحطاط اخلاقی است نقد میکند. آیا جهان ما رو به بهتر شدن است؟ آیا روزهای خوشی در انتظار ما است؟