ادیـان نیوز : پس از مدتها نشست و برخاست با آقاى صفایى این حسرت را با خود داشتم که من لنگ لنگان به زعم خودم راه مىروم و دلخوش هم هستم.
روزى با دیدن حاج شیخ که داشت درِ خانه را تعمیر مىکرد و با
چکش سنگینى به جان در افتاده بود گرم صحبت شده و به ایشان کمک مىکردم. در
حال چکش کارى بودیم که وقت را غنیمت شمرده و از او سؤال کردم:
حاج آقا! من آدم بى حالى هستم ولى خیلى دلم مىخواد حرکتهاى معنوى را روى خودم شروع کنم. شما مىگید چه کار کنم؟
حاج شیخ هم در حالى که عرق از پیشانىاش راه افتاده بود لحظهاى مکث کرده و گفت :
نافله! نمازهاى نافلهات رو بخون! خداوند مىفرماد: «إِنَّهُ
یَتَقَرَّبُ إِلىَّ بِالنَّافِلَهِ حَتَّى أُحِبُّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ
کُنْتُ أَنَا سَمْعُهُ الَّذِى یَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرُهُ الَّذِى
یَبْصُرُ بِهِ».[۱] مىدونى که نوافل رو در هر حالى میشه خوند، توى مسیر، در راه، بین کلاسات، جاهایى که بىکار هستى،پس وقتها و لحظههاى مرده زندگیت رو با نماز زنده کن …
صلات پیوند است، اتصال است، نزدیکترین لحظه قرب بین عبد و رب است. صلات ذکر تمام جریان فکرى ماست. «فوز سالک، ص: ۶۸»
اگر مىبینى که نماز برایت معنایى ندارد، به این خاطر است که تو حرکتى نداشتهاى که نماز یادآور آن حرکت و ذکر آن فکر باشد.
اما آنها که با آزادى و تفکر به شناخت (شهادت) و به
عمل و قیام و رکوع و سجود رسیدهاند، با این عمل، به یقین و تشهد مىرسند و
با این تشهد به تسلیم. و این است که نماز براى اینها ذکر است و یادآور این
حرکت است.
نماز براى اینها همچون رود جارى بر سر راه خانهى
توست که هر روز پنج بار در آن شستشو کنى و از زنگها و غفلتها خودت را
تطهیر بدهى. این نماز این گونه در تو ذکر را و یاد را زنده نگه مىدارد و
این گونه تو را به آن جریانى که طى کردهاى تذکر مىدهد. و این است که
مىخواهند جلوگیر این نماز باشند؛ «یَنْهَى عَبْدآ إِذَا صَلَّى»، تا با
غفلتها حتى تفکر و شناخت تو را در تاریکى و خاموشى بگذارند و به فراموشى
برسانند. «تطهیر(۳)، ص: ۱۲۴»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[۱] . بنده من با نافله به من تقرب مىجوید تا آن که او را
دوستش مىدارم! پس آن گاه که محبوب من شد، من گوش او هستم که با آن مىشنود
و چشم او که با آن مىبیند و… اصول کافى، ج ۱، کتاب التوحید، ص ۱۵۲، ح
6.
منبع : عین صاد