چکیده :
در عصر مدرن اگر تعارضی میان دین و مدرنیته باشد، این تعارض چگونه قابل رفع و رجوع است؟ در این تعارض برخی تقدم دین، بعضی تقدم فرهنگ مدرن و برخی نیز راهی میانه را مطرح میسازند. در نگاه آقای ملکیان، دین هم به متون دینی و هم به برداشتهای انسانها از آن متون و نیز به اعمال انسانهای متدین اطلاق میشود. فهم سنتی از دین، فهم بنیادگرایانه و مبتنی بر تاریخ است که با مدرنیته سازگار نیست.
ازاینرو وی معنویت را بهمنزله دین عقلانی شده، و تفسیر مدرن از دین را بهجای فهم سنتی از دین ارائه میکند. فهم سنتی از دین با برخی از مؤلفههای مدرنیته سازگار نیست. پس ازآنجاکه این مؤلفهها اجتنابناپذیرند، باید از دین فهمی ارائه دهیم که ناسازگاری با مدرنیته در آن برطرف شود. در نقد این دیدگاه باید گفت اولاً برخی از مؤلفههایی که در دین مورد ادعای او با مدرنیته درگیر میشوند، اصولاً در ادیان یا دستکم در دین اسلام وجود ندارند و برخی دیگر که از مؤلفههای دین بهشمار میروند، از پشتوانه عقلی و معرفتی برخوردارند. روش این مقاله توصیفی، تحلیلی و انتقادی است.
کلیدواژه: دین، مدرنیته، سنت، تجدد، مدرن، مدرنیسم.