امام باقر علیه السلام در شرایطی که به نام دین و در زیر پرچم دین خشونت و تجاوز ترویج میشد، با همه گفتگو کرد. حتی با خوارج و مرجئه و آدمهای خرافی و تندرو گفتگو کرد.
پژوهشگران و نویسندگان زیادی بر تفاوت عصر امام باقر و امام صادق علیهما السلام با عصر ائمهی پیش و پس از خود اشاره کرده و احیای آموزههای شیعی را نتیجه این تغییر شرایط دانستهاند؛ حجت الاسلام و المسلمین «علی کرمی فریدنی» نویسنده و پژوهشگر حوزهی سیره وروش وسخنان اهل بیت و تاریخ اسلام معتقد است دوران امام باقر علیه السلام از نظر فرهنگی و سیاسی یکی از دشوارترین زمانهای عصر امامان اهل بیت بوده و امام در این دوران حساس توانسته احیاگر حقوق بشر و آموزگار عملی گفتگوی تمدنها باشد.
این پژوهشگر، همزمان با سالروز شهادت امام باقر علیه السلام در گفتگو با ادیان نیوز گفت: دوران زندگی آن حضرت از لحاظ فرهنگی و سیاسی از دشوارترین زمانهای زندگی ائمه علیهم السلام بوده است. از سوی دیگر، فرصتهای خوبی در این زمان پیش آمد که حضرت با بهرهوری از آن، کارهای بزرگ فکری و فرهنگی واخلاقی انجام داد. حضرت در عصری به پیشوایی جامعه رسید که شاخهی اموی حکومت به برکت روشنگری عاشورا وامام حسین در حال تضعیف وسقوط بود. بیشتر خلفای همعصر با حضرت باقر، دیکتاتور، کشتارگرِ مغز و فکر و اندیشه و جان انسانها بودند.
وی افزود: امام باقر علیه السلام در این دوران دشوار، بسیار ظریف و زیبا از آن فرصتها استفاده کرد. یکی از اقدامات حضرت تاسیس دانشگاه بود. مردم دوران طولانی در استبداد دینی اموی زندگی کرده و اسلام را نم شناختند. امام برای آموزش اسلام واقعی، دانشگاهی را احداث و مدارسی برپا و شروع به تربیت شاگرد کرد. از طریق آموزش علوم ودانشهای مختلف خود، با آن امواج خرافه و دینزدایی و تحریف مبارزه کرد و موفق شد بنیانی را پی نهد که امام صادق علیه السلام تکمیل کنندهی آن شد؛ یعنی اولین گام بزرگ فرهنگی وفکری امام، بنیاد دانش و دانشگاه و تربیت شاگردان پرشمار بود که اینها به اصلاحات فکری، اخلاقی و فرهنگی دست زدند.
شیعه نخستین گروهی است که سخنان پیامبر را مکتوب کرد
حجت الاسلام کرمی گفت: دومین اقدام بزرگ فرهنگی و فکری حضرت باقر، احیا و زنده کردن احادیث و اندیشههای رسول گرامی اسلام بود. بر اثر کج اندیشی و یا قدرت طلبی سیاسی، نوشتن سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله را در زمان خلیفه دوم ممنوع کردند. میگفتند سخنان پیامبر زیباست وآموزنده، اما با قرآن اشتباه می شود!! و لذا به این بهانه نگارش سخنان آن حضرت ممنوع شد و این ممنوعیت تا زمان امام باقر علیه السلام یعنی صدسال ادامه داشت. هزاران حدیث گهربار نوشته نشد و کم کم در معرض فراموشی قرار گرفت تا اینکه عمربن عبدالعزیز به خلافت رسید. یکی از کارهای اصلاحی او دستور به احیای سخنان پیامبر بود. او به صراحت به تصمیم خلیفهی دوم انتقاد کرد و دستور نوشتن احادیث رسول خدا را داد. او گفت می ترسم با این تصمیم خلفای پیشین، دانش و حکمت و سخنان ارزشمند پیامبر از بین برود و مردم دیندار و انسانهای علم دوست و کمالجو به زیان بزرگی دچار شوند.
وی افزود: امام باقر که اندیشه والایی داشت از این فرصت بهترین بهره را گرفت. هزاران سخن پیامبر را برای مردم بیان کرد و به شاگردان خود دستور داد سخنان حضرت رسول را از میان یاران پیامبر ونسل آنان که باقی بودند جمع کنند. ایشان خودش به سخنان پیامبر احاطهی کامل داشت، اما این اقدام را برای رواج یک فرهنگ بزرگ انجام داد. شیعه رهرو مذهب اهل بیت است و این افتخار را دارد که نخستین گروهی است که نویسندهی سخنان پیامبر است. نهج الفصاحه اگر امروز وجود دارد، به برکت وجود امام باقر علیه السلام است.
این پژوهشگر تصریح کرد: پیامبر، سخنانی بس ارزشمندی در پیوند با حقوق وکرامت بشر دارد که در روز عرفه در کنار خانه خدا طرح کرد وهنوز هم افتخارانگیر است. حضرت در کنار خانهی خدا میایستند و می پرسند: اینجا چقدر حرمت دارد؟میگویند خیلی.
میپرسند: عرفه چه قدر حرمت دارد؟ جمعیت پاسخ میدهند عظیم و بزرگ است. میپرسند گوینده کیست؟ گفتند پیامبر خداست. حضرت میفرمایند به حرمت صاحب خانه و این خانه و گوینده، به سخنانم گوش کنید. سپس فرمودند: همهی انسانها با هم برابرند. خون و جان همه انسانها محترم است. اگر کسی بیگناهی را بکشد مانند این است که جهانی را کشته است. مال همهی مردم محترم است. کسی نمی تواند بدون مجوز قانونی به کسی چپ نگاه کند. اگر این سخنان برای ما مانده، حاصل تیزبینی امام باقر علیه السلام است. امام باقر علیه السلام برای این سخنان آموزشگاه زد. اینها را برای مردم آشکار کرد. به مردم گفت شماها برده نیستیند که بدون اجازه شما هرچه خواستند بر شما تحمیل کنند. به برده هم نمیتوان فراتر از حق وعدالت چیزی گفت وتحمیل کرد.
حکومتها از این روش بشردوستانهی امام باقر خوششان نمیآمد و لذا امام باقر و امام سجاد و امام صاق علیه السلام را محدود کرده و از آموزشهای آنان به مردم خشمگین بودند. حکومت اموی و عباسی از بیدار شدن مردم خشمگین میشدند.
امام باقر علیه السلام از ستیز تمدنها جلوگیری کرد
حجت الاسلام کرمی گفت: مرزهای جغرافیایی دنیای اسلام در زمان امام باقر علیه السلام گسترش یافت. اسلام وارد اروپا شد و تا اندلس در برابر لشکر اسلام سقوط کرد. تلاقی بین فرهنگها پیش آمد. یعنی دهها فرهنگ بزرگ و کوچک با هم روبر شدند. هر تمدنی مراسم و آدابی داشت. در چنین شرایطی، اگر اندیشمندی بزرگ و والا مانند امام باقر علیه السلام باشد، میتواند به همه پرسشهای ادیان و تمدنها پاسخ دهد و جامعه را از برخورد تمدنها، به گفتگوی مذاهب و تمدنها که خواست قرآن است برساند.
وی تاکید کرد: قرآن و دین ما به جز زمان ناچاری، به جنگ نمیاندیشند. قرآن می گوید والصلح خیر. یعنی همیشه صلح بهتر از جنگ است مگر اینکه انسان در جایی برای دفاع از خود ناچار به تن دادن به جنگ شود. امام باقر علیه السلام کوشید که این سبک و این سیاق و این روش زیبا وانسانی را با گفتگوی با ادیان احیا کند.
این پژوهشگر دینی ادامه داد: اساس و بنیاد تبلیغ اسلام در این آیهی قرآن است که میفرماید: ««ادع الی سبیل ربّک بالحکمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالّتی هی احسن»؛ ای پیامبر دین خود را با حکمت و استدلال و با اقناع فکری انسانها ترویج کن و نه با اکراه و تحمیل.
دین باید با مناظره و گفتگو و نرمش دنبال شود. امام باقر علیه السلام این روش را احیا کرد. خلفای دیکتاتور که در بیرون مرزها دنبال کشورگشایی و در داخل مرزها دنبال سرکوب مردم حقطلب وآزادیخواهانی بودند که از حقوق انسانها حرف میزدند. امام باقر علیه السلام در شرایطی که به نام دین و در زیر پرچم دین خشونت و تجاوز ترویج میشد، با همه گفتگو کرد. حتی با خوارج و مرجئه و آدمهای خرافی و تندرو گفتگو کرد. هرکسی اهل گفتگو بود، هر پرسشی داشت در مقابل حضرت طرح کرد و ایشان با علم ودانش گستردهی خود به انسانها پاسخ داد و گفت برخورد خشونت بار و ویرانی تمدنها و جنگ ادیان باید جای خود را به گفتگو بدهد.
امام باقر علیه السلام پاسخگوی نیازهای زمانه بود
حجت السلام کرمی درباره بسامد بالای مسائل فقهی در کلام امام باقر علیه السلام گفت: همهی ائمه و هر خردمند و اندیشمندی نیازهای زمان خود را میسنجد و نگرانیهای مردم را دنبال می کند و در اولین فرصت میکوشد که این خواستهها را پاسخ دهد. در زمان امام باقر علیه السلام اختناق خلفا استمرار داشت و همچنان آزادیخواهان سرکوب می شدند و سخنان پیامبر همچنان نگاشته نمیشد، لذا احکام دین فراموش شده بود. مردم حتی مسائل حج و نماز و مسائل بهداشتی خود را کمتر دانستند تاچه رسد به حقوق خود ودیگران. یکی از خلفا به نام عبدالملک است، کعبه را سنگ باران و عراق را سرشار از کشتار کرد. سپس به حج رفت تا چهرهی خود را ترمیم کند. در مکه گفت من نه مانند خلیفه خوارشده یعنی عثمان با شما حرف میزنم و نه مانند خلیفه با نرمش یعنی معاویه و نه مانند خلیفه دیوانه یعنی یزید. گفت من با این شمشیر مسائل را حل میکنم. از این پس اگر کسی مرا به تقوا و پاسخگویی دعوت کند با شمشیر درستش میکنم. یعنی کسی حق نداشت بگوید خلیفه باید پاسخگو باشد. این درحالی بود که پیامبر و دین ما میگوید «کلکم راع و کلکم مسئول».
این پژوهشگر دینی ادامه داد: کسی در جایگاه خلیفه مسلمین نشسته که مردم را از نقد حاکم و سخن گفتن از فساد حکومت برحذر می دارد. اما روزگاری علی علیه السلام به مردم میگفت هر کژی و فسادی در حکومت دیدند فریاد بزنند. عبدالملک گفت اگر کسی بخواهد حکومت را امر به معروف کند با شمشیر طرف است. اما امام باقر با ظرافت گفت حکومت باید با خواست مردم بیاید و با خواست مردم برود و خدمتگزار اجتماعی و اقتصادی مردم باشد و کرامت انسانها را پاس بدارد واز نظر دانش وتخصص وامانتداری سرآمد مردم باشد.
اگر سخنان و کلام امام باقر علیه السلام نبود امروز ما به این آموزههای ناب وانسانی دسترسی نداشتیم.
انتهای پیام/ محمدعلی خرمی مشکانی