چکیده :
تحولات سال ۲۰۱۱ در جهان اسلام، که چندین کشور را دربر گرفت، بار دیگر تحلیلگران و اندیشمندان را واداشت تا به بررسی و تحلیل ماهیت این تحولات بپردازند. پیرامون این تحولات، طیف وسیعی از نظریات ارائه شده است. در یکسو، تجددخواهی است که در قالب بهار عربی و لیبرال دموکراسی مطرح شدهاند. از سوی دیگر، افراطگرایی است که در قالب سلفیگرایی مطرح شده است.
در این میان، مقام معظم رهبری این تحولات را در قالب «بیداری اسلامی» و بازگشت به هویت اسلامی که متأثر از انقلاب اسلامی است، تحلیل میکنند. تحقیق حاضر، به دنبال این است تا با استفاده از روش توصیفیـ تحلیلی، به ارزیابی نظریات مطرح پیرامون این تحولات بپردازد. یافتههای علمی این تحقیق، حکایت از این دارد که نظریه بیداری اسلامی تنها نظریهای است که میتواند واقعیت این تحولات از حیث اعتقادی، رفتاری و ساختاری تبیین نماید و اهداف واقعی این جنبشها را تحلیل کند.
کلیدواژه : لیبرال دموکراسی، بهار عربی، سلفیگرایی، بیداری اسلامی.