چکیده :
پیش از آن که درباره ولایت فقیه بحث کنیم و مبانی مشروعیت آن را روشن سازیم، ضروری است به مسئله مهم تری که اساس و بنیاد حکومت اسلامی را تشکیل می دهد یعنی حکومت دین بپردازیم.
آیا دین و شریعت آمده تا حکومت کند، و در سیاست مستقیما دخالت نماید؟ یا صرفا رهنمودهایی برای بشریت است، تا او را از نگرانی های درونی، نسبت به آینده آسوده خاطر سازد، و در کمال معنوی او بکوشد و راه سعادت اخروی را برایش هموار سازد. ولی تشکیل حکومت و سیاست مداری، یک امر دنیوی است که به زندگی در این حیات بستگی دارد؟
طرز تفکر جدایی دین از سیاست، در جهان مسیحیت، پس از سقوط حکومت کلیسا به وجود آمد، و دست کلیسا را از دخالت در شئون زندگی و حیات سیاسی کوتاه کرد و صرفا وظیفه او را در امور معنوی و اخلاقی محدود نمود.