ادیب مسیحی: نظام دینی ایران در تبیین عقلانیت دینی موفق بوده است
در مهمانی عاشقان مسیحی و یهودی علی(ع) مطرح شد؛
هیلانه عطاءالله، ادیب مسیحی سوری ضمن تقدیم قصیدهای به رهبر انقلاب گفت: خلاف ورود سکولاریسم، نظام دینی ایران توانسته حکمت وعقلانیت را با دین و سیاست متغیر وبرآمده از مصلحت درهم بتند.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، ششمین همایش بینالمللی «باران غدیر» با مهمانانی از کشورها و ادیان و مذاهب مختلف برگزار شد. هیلانه عطاءالله، مسیحی سوری، ادیب مسیحی عرب و عضو اتحادیه کتاب عرب در سوریه و فلسطین و صاحب تالیفات، و النا لاویان، فعال صلح و محیط زیست و حقوق بشر و مدرس دانشگاه و شاعر آئینی و اسلامشناس، دو نفر از مهمانان این نشست بودند که در گفتوگو خویش به تشریح جایگاه غدیر در نگاه خود پرداختند.
گزارش مشروح ایننشست در ادامه میآید:
خانم عطاءالله واقعه غدیر چهقدر در سوریه مورد توجه است؟
سوریه علی رغم کوچکیاش، تنوع زیادی از جهت نژادها، ادیان و طوایف و قومیتها دارد. و میبینم که جشنهای همه این ادیان و نژادها و اقوام در سوریه برگزار میشود طوری که حتی عید نوروز را هم که در سوریه به آن، عید بهار میگوئیم، جشن گرفته میشود و همه قومهای سوریه در آن شرکت میکنند.
اما باید در مورد عید غدیر تاکید کنم که همه طیفها آن را جشن میگیرند چون برای همه اهمیت دارد خصوصاً از این جهت که عید غدیر، روز ولایت است. روزی که حضرت رسول (ص) خطبه وداع خود را خواند و به ولایت امام علی (ع) وصیت کرد. علیرغم این که در ناحیه شام در دوره اموی از ولایت امام علی (ع) سرباز زدند و ادعا کردند که حضرت رسول (ع) اعلام کرده که از نزدیکان است اما مشخصاً به ولایت ایشان وصیت نکرده است برای این که بعد از او امیر مؤمنان باشد.
این امر در طول زمان تبدیل به یک مجادله محوری شد اما علیرغم تلاش مخالفان و منافقان که شیعیان امام علی (ع) در مقابل آن ایستادند، نتوانست حقیقت را محو کنند. تا جایی که همه طیفهای مسلمانان حتی بخشی از اهل سنت هم به این موضوع اذعان کردند. من دوستانی از اهل سنت دارم که از یزید و اقدام شنیع او در میدان کربلا که در تاریخ به ثبت رسیده، تبری میجویند و اسم فرزندانشان را از اسماً اهل بیت (ع) انتخاب میکنند.
اما برای من که مسیحی هستم، غدیر به چه معناست؟ وقتی کودک بودم دوستانی از ملتها و ادیان دیگر داشتیم. در حالی که طفل کوچکی بودم، حرفهایی از اهل بیت (ع) میشنیدم که معنیشان را نمیفهمیدم تا این که بزرگ شدم و سنم بالا رفت و اهتمام بیشتری به شناخت امام علی (ع) و قهرمانی ایشان در عین مظلومیتشان پیدا کردم.
این شد که دورهای را برای آموختن زبان فارسی را در رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در دمشق گذراندم. الان دو سال و نیم است که در حال تحصیلم و توانستم دیپلم بگیرم. این امر به من این امکان را داد که از اشعار و متونی که درباره امام علی (ع) هست مطلع شوم. متوجه شدم که این جا، ریشههایی هست که من را به سمت خودش میکشد.
اول این که عقلا متوجه شدم او «کلمه حق» را میگفت؛ او، مهربان، پرمودت، ملایم و در کنار مستضعفان بود در عین حال که پهلوان و چون شیر، در جنگ با کفار و مشرکان، پرقدرت بود و در کنار گروههای ضعیفتر میاستاد. آقای ما مسیح هم همین طور بودند که همیشه کنار گروههای مستضعف بودند. این مسیر برای من به سمت امام حسین (ع) امتداد پیدا کرد.
متوجه شدم شباهت زیادی میان این بزرگان وجود دارد. همچنین ایناحساس را در قلبم یافتم که نبضی در من برای امام علی (ع) و پسرش حسین (ع) میتپد. به همین خاطر در جشنواره «النهضه الحسینیه» (انقلاب حسینی) که توسط جامعه المصطفی در دمشق به کمک مکتب حضرت آقای خامنهای _خداوند به ایشان طول عمر دهد _ و رایزنی فرهنگی ایران در دمشق برگزار میشد، شرکت کردم و یک مقاله علمی و قصیدهای را درباره امام حسین در آن ارائه دادم و بعد هم خودم گفتم که دوست دارم در جشنواره «باران غدیر» در ایران شرکت کنم.
به نظرم من «باران (این کلمه را به فارسی میگوید) معادل «غیث» است و نه «مَطر» چرا که «غیث» روح انسان را لمس میکند و زمختیهای روح را لطیف میکند در حالی که «مطر» میتواند عذاب باشد همان طور که در قرآن از بارش سنگهای سجیل یاد میشود. امام علی (ع) هم «غیث» یا همان باران رحمت است که فراتر از زمان و مکان بر همه میبارد حاضر شدم و به همین خاطر بود که دوست داشتم همراه با شما در آن شرکت کنم. واقعاً توفیق من بود و به همین خاطر قصیدهای بلند را هم درباره امام علی (ع) سرودم و تقدیم کردم.
عید غدیر و امام علی (ع) در میان کلیمیان ایران در چه جایگاهی قرار دارند و منابع دینی قوم یهود چقدر به نظرگاه اسلام از این زاویه نزدیک است؟
جشن بزرگ غدیر را نه تنها به شیعیان و مسلمانان و ایرانیان بلکه به تمام انسانهای نیکوکار زمین تبریک میگویم زیرا از مطالبات من در این همایش «باران غدیر» این بود که امام علی (ع) متعلق به شیعیان و مسلمانان نیست بلکه متعلق به جهانیان و آسمان و زمین است.
ما باید درباره تاریخ اسلام صحبت کنیم چه در ایران و چه در جهان. میخواهم ادعا کنم نزدیکترین آئین به شیعه اثنی عشری، پیروان حضرت موسی (سلام خدا بر او) هستند. از باب اصوصل دین، نماز، وضو، طهارت و بقیه قوانین دینی و حقوق قضائی بسیار به هم نزدیک هستند و گاهی اوقات میگویند ما با هم پسرعمو هستیم.
گذشته از اینها، من اگر برای حضرت علی (ع) خدمت میکنم معتقدم اول باید آئین خودم را بخوانم. به این ترتیب وقتی تورات مقدس و زبور حضرت داوود را نگاه میکنم _که یکی از مهمترین منابع یهودیان است- صحبتهایی را میبینم درباره مردی صادق، راستکردار و راستگفتار که خداوند او را برای خود برگزیده است و وقتی این را برای خودم معنا میکنم متوجه میشوم خداوند امیر مؤمنان علی (ع) را برای جامعه جهانی به ارمغان آورده است.
امروز به عنوان یک فعال حقوق بشر و محیط زیست و یک شاعر آئینی و مدرس دانشگاه در این همای شرکت کردم تا بگویم خداوندا از تو تشکر میکنم که حضرت محمد (ص) را ۱۴ قرن پیش برای بشریت آفریدی! چرا؟ چون خود را پیرو ادیان توحیدی و حضرت ابراهیم (ع) میدانم و پس از آن از خداوند به عنوان یک شاعر تشکر میکنم که امام علی را برای بشریت به ارمغان آورد. چرا؟ چون ایشان را ادامهدهنده راه و مأمور ابلاغ رسالت توحیدی پیامبر قرار داد.
باز چرا؟ چون این دو، همچون هارون و موسی، همچون موسی و یوشع بننون و همچون موسی و کالب بنیفونه مبادی آباد توحید هستند و انسانها را از رنج بتپرستی نجات میدهند. همان رسالتی که بر دوش پیامبر اسلام هم گذاشته شده بود تا روز غدیر. و من امروز در اشعارم خطاب به برکه غدیر سرودهام که ای غدیر، تو چقدر خوشبختی! تو چه قبالی پیدا کردی که مانند مکه و مدینه، مقدس شدی؟! و این ابلاغ رسالت در تو صورت گرفت؛ جایی که آخرین حج پیامبر اتفاق افتاد.
در این موضوع موسائیان و مسلمانان بسیار به هم نزدیک هستند و علیغم برخی تاریخنویسان و سیاسیها که من همیشه میگویم میخواهند مردم را از هم جدا کنند و شعارم این است که هدف آنها، «فروش بیشتر اسلحههاست»، تاریخنویسان حقیقی معتقدند که بسیاری از موسائیان در رکاب پیامبر اسلام و امیرالمومنین بودند و جنگیدند.
ما هیچوقت فراموش نمیکنیم امیر مؤمنان، گذشته از خدماتی که مسلمانان داشتند خلخال دختر یهود را از آنهایی که ربوده بودند بازستاندند. این تنها یک عبارت است که ما در تاریخ تکرار کردهایم اما پشت آن یک تاریخ و یک بار معنوی و فلسفی و عرفانی بزرگ وجود دارد و چه بسا که امیرمومنان چیزهای دیگری متعلق به جامعه یهود را بازستاندند و به ایشان تقدیم کردند. ایشان وقتی میبینند که یک مرد عیسوی تهیدست است میگوید وای بر ما! که در دوران خلافت ما، یک مسیحی فقیر زندگی میکند.
در یک کلام باید بگویم من علی را دوست دارم چون ساده است، چون مرد خداست، چون مهربان است، چون انسان است و آن چنان که در کتابشان نهجالبلاغه هست، ساده و صمیمی و صادقانه عمل میکند. علی در خانواده، علی در میدان نبرد، علی در عرصه کار، علی در عرصه حقوق بشر، علی فعال محیط زیست، همه اینها خطوط بسیار وسیعی دارد که همه میتوانند پیگیری کنند و من معتقدم که اگر به دین موسی (ع) باور دارم که خدا کند این طور باشد، باید جهان را با این آئینهای الهی همراه کنم. علی، ماشیح است، علی، مهدی است، علی مسیح است، علی، سوشیانت است.
علی را ببینید که در خانواده با زهرا چگونه برخورد میکند؛ او را طرف مشورت قرار میدهد همان طور که قرآن میگوید «امرهم شوری بینهم» و با لطافت و مهربانی با او رفتار میکند. روزی هم میرسد که خانواده علی در عسرت هستند و ایشان حاضر نمیشود از ولایتش بر مردم برای دفع گرسنگی فرزندان و خانواده استفاده کند بلکه ادبیاتش، ادبیات کار و زندگی است. میگوید فاطمه جان، برویم از همسایه کلیمی، قدری پشم بگیریم و بریسیم، جو بدهد، آرد و کنیم و نان بپزیم. این اتفاق زیبایی است که من مداوم تکرار میکنم.
این مبادلات فرهنگی و اقتصادی که صورت بگیرد، نان پخته میشود. نان که پخته شود روز اول یتیم میآیدو روز دوم، بیوه و زنان و همین طور ایشان تا سه روز گرسنه هستند. شما از این حدیث چه نتیجهای میگیرید؟ اول این که مرد با زن مشورت میکند. دوم این که با همسایهاش که غیرمسلمان است همکاری میکند و مبادلات تجاری-فرهنگی دارد. سوم این که این مرد در کنار همسرش در کارهای خانه مشارکت میکند. چهارم هم این که انفاق همواره رویه و منش ایشان است.
باید تاکید کنم که همه کلیمیان طبق باورها به علی احترام میگذارند و ایشان را دوست دارند. در روز تولد ایشان، شربت و شیرینی میدهند و دعا میکنند، از ایشان مدد میخواهند و میگویند «خدایا! به زخوت و قدوسیت و تبرک وجود فرخنده علی به ما هم کمک کن» همان طور که از موسی میخواهند. در روزهایی که ایام شهادت ایشان در شبهای قدر، خانواده مادرم که در کاشان بودند مطرح میکردند که در آن روز، چیزهای نو نمیخرند، لباس تیره میپوشند، معاملات تجاری را خوشیمن نمیدانند، طبیعتاً هر کسی که علی را دوست دارد همکاری میکند و الان هم به همین شکل است.
من نهج البلاغه و زندگی ائمه اطهار را در منظومههای بلند سرودهام، قرآن منظوم دارم، از اسماءالله و تمثال ایشان نگارگری کردهام و در نمایشگاههای متفاوت نمایش دادهام. الان هم به عنوان مدرس حوزه و دانشگاه در این زمینه همکاری دارم. اما عرضم این است که علی حقیقی را به مردم نشان دهیم چرا که ایشان فقط متعلق به شیعیان نیست و همین، سری است که همه میگویند «یاعلی». اما اگر علی را دوست داریم باید به فرمایش ایشان عمل کنیم.
بازتاب مسئله غدیر در شعر سوریه چگونه بوده است؟ غدیر چه تأثیری در ایجاد همگرایی و وحدت میان ادیان و اقوام و ملتهای مختلف منطقه داشته است؟
عطاءالله: شخصیت حضرت علی (ع) اولاً یک شخصیت انسانی است که از زمان و مکان فراتر میرود. کسی که به خاطر دانشش منبع الهام، دانشمندان شده و با مسیر زندگیاش به سرچشمه الهام ادیبان و شاعران در میان اقوام و حتی ادیان مختلف شکل داده است. من هم درباره ائمه اطهار، شعرهای بسیار و مقالات علمی زیادی نوشتهام همان طور که درباره امام علی (ع) نوشتهام.
اما واقعه غدیر در طول زمان تبدیل به محل مجادله میان تبدیل شده و برخی شیوخ پس از آن مسیر اسلام حنیف و واقعی را تغییر دادند و عمداً یا سهواً باعث اختلاف افتادن میان امت اسلامی شدند. تا الان هم این افراد ادامه داشتهاند، کسانی که برخلاف حقیقت فتوا دادند، خصوصاً درباره مسئله ولایت در روز غدیر.
این افراد و این نگاه وجود داشتند و هنوز هم وجود دارند اما هیچ وقت پیروز نشدند و به رستگاری نرسیدند در حالی که دین اسلام علیرغم این تعارضها ادامه پیدا کرد. من معتقدم شکی نیست که باید موسساتی باشند تا از جهت سیاسی، دینی، فرهنگی و تبلیغاتی، آگاهیبخشی کنند تا این تعارضات ادامه پیدا نکند و آگاهیبخشی کنند تا اتفاقاتی که در تاریخ دیدیم تکرار نشود. این نه فقط در جهان عرب و جهان اسلام لازم است بلکه در غرب هم باید این حرکتهای منظمی شکل داده شود. چرا؟
چون میبینیم که در غرب میان بعضی از مسلمانان با بعضی دیگر تفرقه افتاده است. چرا؟ وظیفه ماست که سعی کنیم و علتها را پیدا کنیم. اما در مقابل میبینیم که فعالیت تبلیغی گستردهای برای دعوت به اسلام وجود دارد اما در مسیر وهابی و بعد میبینیم که بیشتر مبلغان آن سعودی هستند. بنابراین شکی نیست که باید این مسائل را پیش چشم قرار دهیم و از آن درس بگیریم.
ما مسیحیان در این کشورهای اسلامی زندگی میکنیم و بنابراین وظیفه داریم که همراه با شما تلاش کنیم تا این کشورها امنیت پیدا کنند و به مقاومتشان ادامه دهند. در این جا من میگویم که ما دو جناح اسلامی در جهان داریم؛ جناح سنی سعودی و جناح شیعی جمهوری اسلامی ایران.
من به جناح سعودی اعتقادی ندارم و به جمهوری اسلامی ایران نزدیکتر هستم. برخی میگویند ایران میگوید که یک نظام دینی است در حالی که این روزها اجتماعات به سمت سکولاریسم حرکت کردهاند. اما من میگویم این نظام دینی در ایران، توانسته است دین را به عنوان اصل در سیاستهای داخلی و خارجی قرار دهد. این نظام توانسته است حکمت و عقلانیت را با دین مقدس و ثابت و سیاست متغیر و مدام در حال تحول که بر مصالح تکیه دارد، در هم تنیده.
همچنین این نظام دینی در ایران، دولتی پر قدرت ایجاد کرده که مثل خورشید در شرق میتابد و کاری کرده که این دولت در کنار مظلومان در همه جای جهان بایستد، کما این که در کنار برادرانمان در سرزمینهای اشغالی فلسطین.
اما سعودیها برای آنها چه کردند؟ به خدا قسم که با آنها دشمنی نداریم و دوستشان داریم اما ببینید که سعودی چطور به این ماجرا وارد شده است؟ سعودی تبدیل شد به زمینی برای کشت دادن تروریسم! ببینید که چه چیزی را برای ما به سوریه صادر کرد؟ همه این تروریستها دستکم مخارجشان را سعودی میدهد. جهان اما چشمش را بر این حقیقت بسته البته که خورشید پنهان نمیماند.
من میگویم لازم است اجازه ندهیم نافرمانیهای غدیر و نافرمانیهای سقیفه بنیساعده دوباره تکرار شود. همانطور که بر ما واجب است اجازه ندهیم کربلایی دیر رقم بخورد وگرنه به کجا خواهیم رفت؟! باید وفاداری خاص داشته باشیم؛ وفاداری خالص به خداوند و برگزیدگانش و برای این مسئله واجب است که با همه طیفهای امت اسلامی و همه کسانی که دور و بر ما زندگی میکنند، گرد هم بیاییم و مجتمع شوند.
همچنین مقایسه کنید میان زندگی مردم در ایران و زندگی مردم در سعودی. شما الان یک خبرنگار خانم هستید و در یک خبرگزاری مهم کار میکنید. و همین طور شما زنانی دارید که خلبان هواپیما یا مهندس و دانشمند هستهای هستند. تازه این نگاه فقط مخصوص امروز نیست و از قدیم در ایران وجود داشته است. اما در سعودی همین الان به تازگی زنان، اجازه رانندگی پیدا کردهاند!
چه میخواهم بگویم؟ منظورم این است که بر همه ما واجب است که نسبت به وطن خودمان، وفاداری داشته باشیم که همه ما را دور هم جمع میکند و از دیگری دل ببریم که ما را از هم جدا میکند. بر این اساس، وطنهایمان را بسازیم و مقاومت و نهضتمان را شکل دهیم و خودمان را به جهان غرب از جهت علمی و صنعتی برسانیم.
بهنظرتان واقعه غدیر چقدر میتواند به عنوان ظرفیتی برای پیوند دادن ادیان و اقوام مختلف در منطقه نگریسته شود؟
لاویان: هر جا که نام خداوند باشد حالا به هر زبانی، رب، الوهیم، پروردگار، یزدان، ایزد و هر چه نام نهاده میشود، قطعاً مرکز تجمع انرژیهاست. بنابراین وقتی امیر مؤمنان علی (ع) یک مرد خدایی و سماواتی است، میتواند مانند یک خورشید سراسر جهان را پر از نور کند. برای همین است که میگویم علی متعلق به شیعیان نیست.
او متعلق به همه جهان است. چرا؟ چون ما نمیگوییم ای خورشید! تو فقط به این جا نور بده! او همه جا را روشن میکند. پس وجود علی (ع) که وجودی است خداداد همه جهان را با وجودش و کتابش نورانی کند. بنابراین پیروان ادیان توحیدی در درجه اول و بعد هم ادیان اخلاقگرا مانند بودایی و امثالهم، باید «و اعتصموا بحبل الله جمیعاً و لاتفرقوا را مدنظر داشته باشند.
به نظرم من علی یک معجزه الهی است که متعلق به هیچ زمان و مکانی نیست و من امروز در همایش گفتم همان طور که هر زمین میتواند کربلا و هر زمان عاشورا باشد، لحظه به لحظه میتواند غدیر اتفاق بیفتد و همه میتواند در معرض ولایت قرار بگیرند. موسایی بودن با علوی بودن هیچ تفاوتی ندارد کما این که زهرایی بودن با صفورایی بودن. معتقدم امیر مؤمنان همه انسانهای نیک جهان را دوست دارد و ایشان را در سایه عبای خود میگیرد و دستگیر همه است و هر کسی با خلوص نیت بگوید یاعلی، ایشان از خداوند برای او طلب کمک خواهد کردو تنها به این شکل است که جهان در سایه صلح قرار خواهد گرفت.
شعر شما در وصف امیرالمومنین علی (ع) را میشنویم
لاویان: من در این شعر در وصف حضرت علی گفتم که با وجود ایشان باران تازگی بیشتری پیدا میکند و طعم مربا و شیرینی میدهد و این باران است که بر سر همه میبارد و در این شعر از ایشان خواستم که قلکت را بشکن و سکههای صلح را در بین مردم پخش کن!
فارسی را نمیدانم اما وزن «مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل» شعرتان جالب بود.
النا لاویان: شما همه را متوجه شدید؛ اما قلبتان بود که متوجه شد!
شعر خانم عطاءالله را هم بشنویم!
من یک قصیده بلند درباره امام علی (ع) سرودم که در همایش «باران غدیر» تقدیم کردم. در آن قصیده درباره شیفتگیام به ایشان از قبل تاکنون صحبت کردم و در آن از چیزی حرف زدم که من را به عنوان یک مسیحی به امام علی (ع) و اهل بیت ایشان و امام حسین (ع) متصل میکند.
اما الان میخواهم قصیده دیگرم را نزد شما به امانت بگذارم تا آن را از طریق این خبرگزاری مهم که آن را بسیار میخوانم و به آن مراجعه میکنم، به دست رهبر عظیم الشأن، خامنهای -که عمرش دراز باد و پیروزی به دست او محقق شود- برسانید!
کتبت قصیدتی بمداد روحی
لتکرمها بالطاف یداکا
یطیر بها جناح من اثیر
کعصفور تبتل فی مداکا
ستحبوا مثل طفل یتموه
لتلتم فیک خطا من رداکا
افتش عنک فیک لکی الاقی
منی عمری بنذر من مناکا
حملت الیک شامی یا امامی
و ادری ماشجاها کم شجاکا
فیا مولای عقلی فیک یَسمو
و یسبقنی الفؤاد الی رضاکا
تهیم الروح شوقا ان تجلی
لها نور تهاطل من سناکا
ملائح فاطمیات السجایا
و من صان العهود لها سواکا؟
شقیقه مریم أدعو و قلبی
یسائلنی و قد ابدی ارتباکا
کصوفی و قد أضناه عشق
متی یا طیف فاطمه أراکا؟
تزیح الظلم عن وطنی فیغدو
علی الافلاک مرفوعا لواکا
و هذا النصر معجزه أتانا
أعاد لشامنا وجها ملاکا
فخلف امامنا نجزی سیولا
و کم خاف العدا ذاک الحراکا
علی مهد المسیح لنا لقاء
و بالاسلام ما کنا رکاکا
مسیحیون فی الهیجا ننادی:
فداک الروح یا الاقصی فداکا