به گزارش ادیان نیوز، محمد مشایخ، از دوستان نزدیک مرحوم علیاکبر پرورش پیرامون خاطرات استاد پرورش اظهار داشت: هنگامی که انقلاب کردیم، انقلاب ما شعار لا اله الا الله را داشت. نیمی از این ذکر یعنی “لااله” کفر است اما وقتی “الا الله” ادامه این کلمه میآید، ذکر کامل میشود؛ متاسفانه ما مدیرانی که را حکومت الهی بر جامعه مسلط کنند، خیلی نداشتیم زیرا همه به جوانها یاد دادهایم که باید طاغوت براندازی و با حکومت ظلم مبارزه کرد، اما به آنها یاد ندادهایم که باید حکومت را تثبیت کرد.
“سبقت استاد برای خدمت به مردم”
وی افزود: یکی از مصادیق افرادی که بخواهند حکومت الله را در جامعه جاری کنند، این است انسانی که میداند نمیتواند کاری را انجام دهد، اگر پستی را قبول کرد، در جامعه اسلامی فعل حرام انجام داده و این حدیث پیامبر(ص) نیز است.
دوست نزدیک مرحوم استاد پرورش بیان کرد: بسیاری از مدیران ما برای پست و سمت سبقت میگرفتند اما استاد پرورش برای مدیریت و پست سبقت نگرفت، بلکه برای خدمت به مردم سبقت میگرفت.
“وقتی استاد پرورش در اتاق خود روی یک پتو زندگی میکرد”
مشایخ با اشاره به زندگی ساده استاد گفت: من هیچ وقت یاد ندارم در زمان وزارت به ایشان مراجعه کرده باشم و استاد را پشت میز وزارت و یا بر صندلی نشسته باشد؛ جالب است بدانید که استاد یک اتاق مدیریت ساده در وزارتخانه برای خود داشت که در آن اتاق ساده یک پتو پهن کرده بود و چهار زانو روی زمین مینشست.
وی خاطرنشان کرد: عقربه وجودی استاد چه در دوران قبل از انقلاب و چه در دوران بعد از انقلاب، نوسانی نداشت؛ چه هنگامی که معلم آموزش و پرورش بود و هنگامی که عضو مجلس خبرگان و یا وزیر آموزش و پرورش، تفاوتی در او ندیدم زیرا او یک انسان وارسته بود که اگر پستی میگرفت تمام وجودش خادم مردم بود نه اینکه ارباب صندلی باشد.
“وصیت جالب استاد به شاگردان”
مشایخ با اشاره به وصیت استاد و توصیه او به شاگردانش اظهار کرد: یکی از وصیتهای استاد این بود که به شاگردانش توصیه میکرد هنگام تقسیم پست شغلی، پنهان شوید. اگر شما را خواستند، ملزم هستید که پست را قبول کنید چون باید در امر خدمت صداقت باشد به همین شکل بیشتر شاگردان ایشان که تربیت شده استاد بودند، وقتی پستی خالی میشد، سعی میکردند مقابل نظرها نباشند.
وی افزود: استاد پرورش شیفته هیچ مقامی نبود و مانند امیرالمومنین(ع) بود که شیفته هیچ پستی نبود، او شیفته شیعه امیرالمومنین(ع) بود و برای هیچ مقامی داوطلب نمیشد، مگر اینکه از او میخواستند.
“سخنرانی استاد در آلمان”
دوست نزدیک مرحوم استاد پرورش بیان کرد: در سال ۱۳۷۰، استاد پرورش را به آلمان دعوت کردم و این مناسبت با شب ۱۵ شعبان مصادف بود. از ایشان خواستم که برای این شب برای ایرانیهای مقیم آلمان سخنرانی کند،اما سران انجمن اسلامی گفتند استاد عضو انجمن حجتیه بوده و این مسئله ایراد دارند اما من به آنها گفتم یکبار در جلسه حضور یابید و اگر دوست نداشتید، مشکلی ندارد.
مشایخ گفت: فردای آن روز و بعد از سخنرانی استاد، نمایندگی ما پایگاه مراوده و مراجعه به آقای پرورش شده بود و همان مخالفان گرد او آمده بودند و استاد پرورش که قرار بود ۲ روز در این شهر اقامت کند، در این شهر حضور داشت؛ غیر ممکن بود کسی نیم ساعت پای صحبتهای استاد باشد و شیفته انسانیت، بزرگواری، عرفان و اخلاق او نشود.
وی تصریح کرد: استاد پرورش ذوب در ولایت بود یک آدم فوقولایی بود و حتی در ماموریتهای خیلی حساس که احتیاج به تقوی داشت، امام خمینی(ره) او را مامور آن کار میکرد و البته امام خمینی (ره) او را خیلی دوست داشت.
منبع: تسنیم