آرمان ذاکری: روشنفکران دینی پس از انقلاب عرصه را برای سلبریتی های مذهبی خالی کردند
آرمان ذاکری، جامعهشناس به مناسبت شبهای محرم و در مراسمی با عنوان چراغی دیگر گفت: مسئلهای که امروز با آن روبرو هستیم این است که افراد مذهبی در معرض این اتهام هستند که از مجموعهای رانت برخوردار بوده و در دامن زدن به تبعیضها و سکوت در برابر ظلمها دخیل هستند. این اتهام مطرح است که تریبونهایی که در اختیار ما افراد مذهبی است در اختیار همه نیست و در برابر تبعیضها و موقعیتهایی که از آن بهرهمند هستیم، سکوت میکنیم.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، آرمان ذاکری در شب هفتم محرم و در مراسمی با عنوان چراغی دیگر، طی سخنانی به بررسی نسبت عزاداری و عدالتخواهی با نگاهی جامعهشناسانه پرداخت و گفت: با توجه به اینکه جامعه شیعی همواره در اقلیت بوده، تشیع را نمیتوان بدون مفهوم موقعیت اقلیت شناخت چراکه اساساً ذهنیتها، رفتار و مناسک تشیع رفتاری است که در بستر موقعیت تاریخی و اجتماعی اقلیت شکلگرفته و بدون فهم موقعیت اقلیت نمیتوان رفتارهای اجتماعی تشیع را درک کرد.
وضعیت شیعیان پس از پیروزی انقلاب اسلامی
این جامعهشناس به اشاره به وضعیت شیعیان پس از پیروزی انقلاب اسلامی اظهار کرد: با پیروزی انقلاب در سال ۱۳۵۷ اقلیت شیعه در محدوده دولت – ملت اکثریت یافته و اساساً موقعیت آن تغییر کرد. البته درگذشته نیز اکثریت جمعیتی در دوره صفویه به بعد داشته است، اما پیوند این اکثریت جمعیتی با حکومت یک شرایط جدیدی را رقمزده و با تشکیل حکومت دینی به این اکثریت دستیافته است.
وی با تأکید بااینکه مسائل را از نگاه جامعهشناسانه مطرح میکند، ادامه داد: مسئلهای که امروز با آن روبرو هستیم این است که افراد مذهبی در معرض این اتهام هستند که از مجموعهای رانت برخوردار بوده و در دامن زدن به تبعیضها و سکوت در برابر ظلمها دخیل هستند. این اتهام مطرح است که تریبونها در اختیار ما افراد مذهبی است در اختیار همه نیست و در برابر تبعیضها و موقعیتهایی که از آن بهرهمند هستیم، سکوت میکنیم.
این تاریخپژوه با طرح این پرسش که چگونه میتوان مذهب را از این اتهامات مبرا کرد تا متهم به سکوت کردن نسبت به تبعیضها و آسیب زدن به قشر غیردینی نشود، گفت: در خصوص اینکه بین عزاداری و عدالتخواهی چه نسبتی وجود دارد، دو رویکرد مطرح است. نگاه اجمالی به تاریخ بیانگر این است که کارکرد عزاداری برای این بوده که به ما یادآوری کند تا از رخ دادن آنچه در تاریخ گذشته را جلوگیری کنیم.
ذاکری به شرایط قیام امام حسین (ع) اشاره کرد و گفت: ما در آن دوران شاهد ثبات حاکمیت اسلام هستیم. جامعه اسلامی با گسترش فتوحات از یک جامعه کوچک و محدود مدینه به جامعه بزرگی تبدیلشده که از شرق به هند و از غرب به مصر رسیده و حکومتداری در آن معنا یافته است و فرزندان سرداران فتوحات همچون عبدالله بن زبیر، عمربن سعد، مرجان بن زیار و … مدعی امارت هستند.
وی افزود: جنگهای خارجی در جریان است و سپاه اسلام به قسطنطنیه حمله کرده و جهاد درراه خدا و مبارزه با کفار در جریان است و ازاینرو معاویه در نامه به امام حسین (ع) میگوید که چون با کفار در حال مبارزه هستیم، وحدت امت را از بین نبرد که امام در پاسخ میگوید که برخلاف عهدنامه با امام حسن (ع) برای خود جانشین انتخاب کرده و از سوی دیگر اقدام به سرکوب مخالفان و حذف آنها میکنی.
آیا عزاداریهای امروز نسبتی با عدالت دارد؟
این جامعهشناس با طرح این پرسش که آیا عزاداریهای امروز نسبتی با عدالت دارد، اظهار کرد: در اغلب اوقات ندارد، اما صرفنظر از هیأت و عزاداریهای خاصی که تم عدالتخواهی خود را به دلایل اجتماعی و تاریخی حفظ کردهاند، یک بحث دیگری هم است و آن بهرغم اینکه عدالتخواهی امروز در عزاداریهای ما دالّ اصلی نیست، اما یک روح و فرهنگ کلی از همین موقعیت اقلیت بودن ناشی میشود، این است که همواره با یاد حسین (ع) و عزاداریهای او آمده است و همیشه دیدهشده که این اقلیت با بازتاب این مناسک ، یکسری گزارهها را نیز تولید کرده است. مثلاً تشیع به ظلم، سیلی خوردن دختربچه، زندان، آتش زدن در و خراب کردن خانه بسیار حساس بوده و گویی یک فرهنگ عمومی در جریان است
ذاکری بابیان اینکه مجموعهای از تحقیقات در ۱۵ سال گذشته انجامشده که در آن تحول عزاداریها در تاریخ را نشان میدهد، گفت: عزاداری در جامعه شیعه در طول تاریخ فرود و اوجهایی داشته و اکنون دریکی از دورههای اوج عزاداری هستیم، چراکه شاهد افزایش هیئتها و مشارکتهای مردم نسبت به یکی دو دهه گذشتهام.
وی بابیان اینکه در دورههای اوج شاهد بیشتر شدن عزاداریهای جوشان هستیم، ادامه داد: در چهار مقطع یعنی بین سالهای ۱۲۴۰ تا ۱۲۷۰ یعنی عصر ناصری، سالهای بعد از شهریور سال ۱۳۲۰، دهه منتهی به انقلاب و دیگری اکنون، دورههای اوجگیری عزاداری است که در سه حوزه فضائل، مصائب و قصص تسامح به خرجی میدهند. بهعبارتدیگر در این دوره فضائل و مصائب غلو میشوند و قصههایی اضافه میشود که در صحت آنها تردید وجود دارد.
سلبریتی مداحی
این جامعهشناس اضافه کرد: در روندی که از دهه ۸۰ به این سمت اوج و اقبال بیشتری یافته مشاهده میکنیم مداحانی که اینگونه عزاداری میکنند، تبدیل به سلبریتی مداحی میشوند.
این جامعهشناس یادآور شد: زمانی که به دورههای خیزش و غلبه عزاداریهای جوشان نگاه میکنیم، متوجه میشویم که دوره اوجگیری مسائل اقتصادی و اجتماعی است. مثلاً در عهد ناصری کشور درگیر وبا و طاعون شده و اساساً دولت از تمشیت امور بازمانده است. جمعیت کشور بسیار کم شده و قحطی کشور را فراگرفته است. در شهریور سال ۱۳۲۰ به بعد نیز بلوای نان به راه افتاده و غلات کشور برای ارتش شوروی میرود و شاهد روایتهایی از کشته شدن مردم هستیم. در سومین دوره نیز که بعد از اصلاحات ارضی است، انبوهی از مردم از روستاها مهاجرت و به شهرها آمده و برای اولین بار «حاشیه نشینی شهری» شکل میگیرد. در دوره چهارم که دهه نود است، اوج مشکلات اجتماعی و بحرانهای اقتصادی است.
ذاکری تصریح کرد: این شباهتها نشان میدهد که جامعه مستأصل است و چون نمیتواند امور خود را بهصورت عقلانی مدیریت کند بنابراین به شخصیتهایی پناه میبرد که بتوانند آموزش را برای آن مدیریت کنند و به آن وعده حل مصالح بهغیراز روشهای عقلانی که خودش نمیتواند استفاده کند، بدهند. اینجا است که بیان فضائل را زیاد میکنند.
این جامعهشناس افزود: مصائب را زیاد میکنند تا بگویند آنچه بر تو میگذرد در قیاس با مصائب بزرگان تو چیزی نیست تا از این طریق بتوانند به او آرامش داده و توان تحمل مشکلات را بدهند. آنها که مستأصل از تمشیت امور خود هستند به بیان مصائب پناه میبرند تا مصیبت خود را فراموش کنند. با قصه گفتن آنها را از زندگی روزمره که آشوب، اضطراب، نارضایتی و عدم موفقیت است دور میکنند و غنا نیز به آنها کمک میکنند تا خشم و انرژی خود را خالی کنند.
دین پاسخ به استیصال و ناکارآمدی است
وی خاطرنشان کرد: در چهار دوره بیانشده که دوران فقدان و ناتوانی است، دین پاسخ به استیصال و ناکارآمدی است و وعده حل مصالح میدهد. در این بستر دیگر اخلاق و عدالت نیست. وقتی به جامعه دینی رجوع میکنیم، تمام تحقیقات نشان میدهد که بهرغم اینکه مناسک زیاد شده است، مردم احساس میکنند جامعه بیدین میشود.
ذاکری تأکید کرد: اگر قرار بود مناسک دینی که در جامعه جریان دارد، حیات اجتماعی را اخلاقی کند علیالقاعده میبایست فضایی را به وجود میآورد که رفتار افراد را قابل پیشبینی میکرد تا افراد به یکدیگر اعتماد کنند. ما با پدیدهای روبرو هستیم که امرقدسی تقدس زدا شده است. یعنی قدسی که مذهب هست ولی حریم و حرمت ندارد و بازدارنده نیست تا آدمها را از خطاهای اخلاقی منع کند.
این جامعهشناس یادآور شد: اگر بپذیریم که عدالتخواهی، تن ندادن به ظلم و آن اخلاقیات جوهره اصلی قیام و نهضت امام حسین (ع) بود، باید بپذیریم اینکه دینداری ما صرفاً واکنش به وضعیتها شود و کارکردهایی نسبت به وضعیت داشته باشد، ضرورت و حتماً مطلوب جامعه دیندار نباید باشد.
وی بابیان اینکه سه گونه میانجی برای ایجاد پیوند مردم با فضاهای تولید فکر و معرفت داریم، اظهار کرد: یک میانجی «دین حکومتی» است. وقتی به دین حکومتی نگاه میکنیم در اصل برای او از اینکه عنصر عدالت در عزاداریها پررنگ شود، منفعتی ندارد و بیشتر تلاش میکند عنصر عدالت را در بیرون مرزها پررنگ کند. چراکه اگر در داخل بخواهد عنصر عدالت را پررنگ کند با مجموعهای از ضعفها و ناکارآمدیها مواجه است که جور درنمیآید و نمیتوان زیاد عدالت گفت؛ چراکه توجیه نمیشود و باور به دین سست میشود.
ذاکری افزود: میانجی دوم «دین سنتی» است که دغدغهاش هویت بوده و عدالت نیست و از این مناسک رضایت داشته و با آن همراهی میکند، چراکه هویت شیعی را در مقابل وهابیت حفظ میکند. دسته سوم «روشنفکران دینی» بوده که در دوره بعد از انقلاب اساساً مردم را رها کرده و سرگرم تفسیر و فهم متن هستند و مدام دایره مخاطب را کم کرده و بهمرور از متن مردم، دین و معیشت مردم دور شدند و عرصه را برای سلبریتیهای مذهبی و برنامههای استعدادیابی که این روزها در جریان است را خالی کردند.
وی تصریح کرد: تا زمانی که مجامع و افرادی به وجود نیایند که این باور را در جامعه شیعی ایجاد کنند که اساساً بدون عدالتخواهی و بدون اینکه ما از ناحیه مذهبی عدالت را مطالبه کنیم و کنار هم قرار بگیریم و آن را مطالبه کنیم، قدرت غلبه بر استیصال، ناتوانی و بحران را نخواهیم داشت، {به اهداف خود نمیرسیم}.
این جامعهشناس تأکید کرد: اگر امروز بخش مذهبی در جامعهای که ما زندگی می کتیم نتواند عدالت را بهمثابه عدالت برای افراد متفاوت از خود و مخالف خود تعریف کند و یک حیات مسالمتجو برابری با افرادی که به هیچ تعبیری خودشان را مذهبی نمیدانند یا ضد مذهب میدانند، تعریف کند، بهمرور در یک موضع ضعف، اتهام و تهاجمی قرار خواهد گرفت که حیات اجتماعی برای خود یا بخشهایی از آن ناامن خواهد شد. بنابراین، زدودن این اتهام و رفتن در این جایگاه که ما چگونه در کنار «دیگریِ متفاوتِ مخالف خودمان» زندگی عادلانه را تجربه و عدالت را برای آنها طلب کنیم، تا زمانی که این شکل نگیرد، جامعه شیعی نمیتواند به ترازهای آرمانی خود وفادار بماند و نمیتواند حیات متناسب با شأن خود را تجربه کند.