اینکه ما در عرصه معرفتشناسی اهلبیت (ع) کوتاهی کردیم جای تاسف دارد
آیتاللهعلمالهدی بیان کرد: متأسفانه حقیقت این است که ما در عرصه معرفتشناسی اهلبیت (ع) کوتاهی کردیم؛ تا جایی که بسیاری از ما، تنها خصایصی که از حضرت اباالفضل (س) میشناسیم، منحصر در شجاعت، سینه ستبر، بازوی پهن، قد بلند و چهره زیبای اوست درحالیکه انحصار شخصیت قمر بنیهاشم در این خصایص، نهتنها معرفت نیست بلکه جسارتی به ساحت مقدس حضرت محسوب میشود.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، امام جمعه مشهد در برنامه سخنرانی و مقتل خوانی صبح روز تاسوعا که در رواق امام خمینی (ره) حرم مطهر رضوی برگزار شد، با اشاره به حدیث امام جعفر صادق (ع) اظهار کرد: وجود مقدس امام صادق «ع» شاخصههایی را برای قمر بنیهاشم (س) بیان میکنند که تفسیر آن نشان میدهد که امام صادق (ع) والاترین فضائل را برای عمویشان مطرح کردهاند؛ تا جایی که میفرمایند «کانَ عَمُّنَا العَبّاسُ بنُ عَلِىٍّ نافِذَ البَصیرَهِ صٌلبَ الإِیمانِ جاهَدَ مَعَ أبى عَبدِ اللّه ِ وأبلی بَلاءً حَسَناً وَ مَضی شَهیدا» یعنی عموی ما عباس بن علی (س) بصیرتی نافذ و ایمانی مستحکم داشت که در جهاد همراه با حضرت سیدالشهدا (ع)، در معرض ابتلائات و امتحانات خاص قرار گرفت تا اینکه به شهادت رسید.
وی افزود: متأسفانه حقیقت این است که ما در عرصه معرفتشناسی اهلبیت (ع) کوتاهی کردیم؛ تا جایی که بسیاری از ما، تنها خصایصی که از حضرت اباالفضل (س) میشناسیم، منحصر در شجاعت، سینه ستبر، بازوی پهن، قد بلند و چهره زیبای اوست درحالیکه انحصار شخصیت قمر بنیهاشم در این خصایص، نهتنها معرفت نیست بلکه جسارتی به ساحت مقدس حضرت محسوب میشود زیرا افزون بر این خصایص، قاضی ابویوسف که یکی عالم اهل سنت در زمآنهارونالرشید بود، درباره قمر بنیهاشم میگوید «کانَ عَباس بنِ عَلی مِن فُقَهاءِ بنیهاشم» یعنی عباس بن علی از فقیهان بنیهاشم بود و همچنین عبدالله مامقانی نویسنده کتاب گرانقدر تَنقیحُ الم قال هم که یک عالم شیعه است، میگوید «کانَ اَباالفَضلِ العَباس عَلیهِ السَّلام مِن فُقَهاءِ اَولادِ الاَئِمَّه» یعنی در میان فرزندان اهلبیت (ع)، اباالفضل العباس از جمله فقهای شاخص بوده است.
ولایتمداری و فقاهت، دو ویژگی شاخص حضرت اباالفضل (ع)
آقای علم الهدی در تبیین دو ویژگی بارز حضرت اباالفضل (س) خاطرنشان کرد: ویژگی بارز اباالفضل العباس (س) یکی در وابستگی به مقام ولایت و امامت امام زمان خود و دیگری علم، دانش، فهم و بصیرت او بود؛ تا جایی که حتی دیانت او در خدمت ولایتمداری و وابستگیاش به امام زمانش قرار داشت و به همین خاطر، وقتی امام صادق (ع) بنای توصیف جایگاه والای قمر بنیهاشم را دارد، او را «نافِذَ البَصیرَه» میدانند؛ یعنی کسی که در بینش خود نسبت به امام زمانش رویه ارادی داشت.
وی با اشاره به ویژگیهای بینش انفعالی و بینش ارادی افزود:
بهطورکلی، دو بینش وجود دارد؛ یکی انفعالی و دیگری ارادی. بینش انفعالی همچون وضعیت فردی است که به میان جمعی رسیده و بدون هدف و بهصورت تصادفی، با چند نفر وارد معاشرت میشود اما بینش ارادی همچون وضعیت فردی است که به محفلی وارد شده و با شناخت قبلی، به دنبال فرد خاصی میگردد تا با او ارتباط برقرار کند.
وی تصریح کرد: این دو بینش میتواند در جبهه خیر و شر وجود داشته باشد و همانطور که در لشکر عمر سعد، عدهای با بینش انفعالی به کربلا آمده بودند تا از گذرگاه جنگ با حسین بن علی (ع) برای خود موقعیت، ثروت و قدرتی فراهم کنند، برخی افراد همچون عمر سعد هم با بینش ارادی به میدان آمده بودند و برای تحقق یک هدف خاص همچون ملک ری، حتی از ریختن خون پسر پیامبر (ص) هم باکی نداشتند.
این وضع در اردوی سیدالشهدا (ع) هم برقرار بود و از میان جمعیت انبوهی که با اباعبدالله (ع) همراه شدند و تا کربلا هم آمدند، عده زیادی که بینش انفعالی داشتند، حضرت را تنها گذاشتند و تنها کسانی با حضرت باقی ماندند و به فوز شهادت در رکاب امام زمانشان نائل آمدند که صاحب بینش ارادی بودند.
وی تأکید کرد: با این حال، در میان شهدای کربلا تنها قمر بنیهاشم است که «نافِذ البَصیرَه» خوانده شده و جمعی از مفسران، این صفت را حتی از صفات حضرت سیدالشهدا (ع) دانستهاند که نشان میدهد شخصیت قمر بنیهاشم به حدی از تعالی نفسانی و روحانی رسیده بود که صفتی از وجود باکرامت یک معصوم به او اطلاق میشد.
وی با اشاره به خطبه ۱۰۵ نهجالبلاغه گفت: وجود مقدس امیرمؤمنان (ع) در نهجالبلاغه میفرماید «اِنَّ اَبصَرَ الاَیصار ما نَفَذَ فی الخیرِ طَرفُهُ» یعنی بیناترین چشمها از آنِ کسی است که در امور خیر نظر داشته باشد. اباالفضل العباس (س) اینگونه بود و اطلاق صفت نافذ البصیره به او به این خاطر بود که پیش از انجام کاری، در همه جوانب خیر آن کاوش میکرد و برای به ثمررساندن عملی، صاحب قاطعترین ارادهها بود اما این اراده قمر بنیهاشم در حمایت از حضرت سیدالشهدا (ع) به خاطر غیرت عشیرهای و حتی پیوند برادری نبود بلکه به این خاطر بود که اباالفضل العباس (س) با بصیرت نافذ خود میدانست که مسیر کمال عبودیت و دستیابی به عالیترین درجات معنویت اخروی در گرو پیروی از امام حسین (ع) است.
آقای علم الهدی ابراز کرد: در سایه همین ولایتمداری بود که امام سحاد (ع) درباره قمر بنیهاشم فرمود «اِنَّ لِلعَبّاسِ عِندَ اللَّهِ تَبارَکَ وَ تَعالی مَنزِلَهً یَغبِطُهُ بِها جَمِیعُ الشُّهَداءِ یَومَ القِیامَه» یعنی عباس بن علی (س) نزد پروردگار عالم جایگاهی دارد که در قیامت حتی شهدا به آن غبطه میخورند.
قمر بنیهاشم، صاحب بصیرت نافذ و ایمان رسوخ ناپذیر
وی در تبیین شاخصههای دیگر شخصیت حضرت اباالفضل العباس (س) اظهار کرد: امام صادق (ع) درباره عمویشان قمر بنیهاشم، او را «صٌلبَ الإِیمانِ» خطاب میکنند یعنی کسی که ایمان مستحکم و رسوخ ناپذیر داشت و برخلاف بسیاری از افراد که از پولپرستی گرفته تا قدرتطلبی و حتی علاقه به همسر و فرزند بر ایمان آنها اثرگذار است، بنا به فرموده امام صادق (ع) هیچ موضوعی نمیتوانست به ایمان اباالفضل العباس (س) خدشهای وارد کند.
وی افزود: اگرچه همه اصحاب سیدالشهدا (ع) همرزم امام زمان خود بودند اما قمر بنیهاشم از معدود شهدای دشت کربلاست که وصف «جاهَدَ مَعَ أبى عَبدِالله» و افتخار جهادگری دوشادوش اباعبدالله (ع) به او اطلاق شده است زیرا در روز عاشورا که اباالفضل العباس (س) وارد شریعه شد تا برای اهل خیام آب بیاورد، حضرت سیدالشهدا (ع) هم بهطور همزمان به صف لشکریان دشمن زد تا چهار هزار کماندار محافظ شریعه فرات در برابر قمر بنیهاشم پراکنده شوند.
آ
قای علم الهدی با اشاره به فراز دیگری از حدیث امام صادق (ع) پیرامون شخصیت حضرت اباالفضل العباس (س) خاطرنشان کرد: درباره قمر بنیهاشم گفته شده که «وَ أبلی بَلاءً حَسَناً» یعنی او کسی بود که در کربلا بهخوبی از عهده امتحان الهی برآمد که اشاره به ماجرای آب نیاشامیدن حضرت در فرات دارد؛ آن زمان که پس از سه شبانهروز تشنگی، دست به آب برد و حتی برودت و خنکای آن را احساس کرد اما وقتی «فَذَکَرَ عَطَشَ الحُسین» رخ داد و یاد تشنگی امام خود افتاد، آب ننوشید.
وی ادامه داد: آب ننوشیدن قمر بنیهاشم در شریعه، آن هم پس از سه روز تشنگی و درحالیکه در اثر جنگ و جهاد، زخم و جراحت هم بر بدن عارض شده است، به این خاطر است که اباالفضل العباس (س) صاحب بصیرت نافذ بود و به خاطر این بصیرت، بهقدری به امام زمان خود وابسته است که در هیچ زمینهای با اباعبدالله (ع) زاویه ندارد؛ از کلام و عمل و موضعگیری سیاسی گرفته تا حتی احساس بدنی و به همین خاطر بود که آب نیاشامید؛ تا مبادا عباس (س) سیراب باشد، آن زمان که حسین (ع) تشنه است.