چکیده :
«آینده تاریخ» یا «غایتمندی تاریخ» از مباحث ریشهدار در اندیشه بشری است و از دیرباز تأملات و مطالعات زیادی را متوجه خود ساخته است، به طوری که در دورههای اخیر، دانشی را با عنوان «آینده پژوهی یا تاریخ آینده» وارد عرصه آموزشهای دانشگاهی کرده است. گرچه بسیاری از متفکران از منظر دینی به این پدیده مینگرند؛ اما برخی از اندیشهگران نیز از نظرگاه فلسفی بدان روی آورده و به زعم خویش کوشیدهاند تا با شناخت «تاریخ به مثابه واقعیت» سمت و سوی حرکت آن را دریافته و از طریق آن دریچهای برای نگاه به «آینده» گشوده و دورنمای زیست بشری را پیشبینی کنند.
در این مقاله پس از تبیین رویکرد غایت گرایانه، به کوتاهی دیدگاهها و نظریههای ناظر به «آینده تاریخ» اشاره شده است. البته همچنان از منظر علمی ابهامهای موجود در اطراف موضوع بیپاسخ میماند که آیا به راستی با فرض وجود واقعیتی به نام «تاریخ» که با مطالعه گذشته حیات بشری، تنها ابعاد و جوانبی از آن دست یافتنی است، میتوان به غایتداری «تاریخ» دست یافت و آینده را پیشبینی کرد؛ به تعبیر دیگر، آیا آینده تاریخ براساس دانشهای انسانی و در رأس آن، یافتههای تاریخی، قابل شناسایی و درک است یا تصور چنین چیزی، زاده اوهام غیر عالمانه آدمیان به حساب میآید. در این نوشتار به تبیین چیستی این نظریه پرداخته میشود.
کلیدواژه : غایت تاریخ؛ فلسفه تاریخ؛ تاریخیگری؛ تاریخنگری؛ ادوار تاریخ؛ آینده تاریخ