اقدامات فرهنگی امام حسین (ع) مانع تبدیل اسلام به اقلیت دینی شد
دین زرتشت با تمام عظمتی که دارد تبدیل به اقلیتی کوچک شد. یکی از علل این وضعیت در اثر کارهای ضد فرهنگی دولت ساسانیان است. اتفاقاً در دوره بنیامیه همین وضعیت برای اسلام پیش آمد و اگر قیام امام حسین (ع) نبود هیچ بعید نبود که در اثر مظالم و کارهای ضد فرهنگی بنیامیه، اسلام هم به عنوان یکی از اقلیتهای دینی در دنیا بدل میشد.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، بخشعلی قنبری، دانشیار ادیان و عرفان دانشگاه آزاد تهران مرکز، در یادداشتی که در اختیار قرار داده به بیان نکاتی درباره حرکت فرهنگی امام حسین (ع) پرداخته است که در ادامه میخوانید:
واقعیت این است که وضع اسلام در عصر یزید و سایر امویان را میتوان به دین حکومتی ساسانیان تشبیه کرد و میان آن دو مقایسهای به عمل آورد. در طول حکومت سلسله ساسانیان که بین سالهای ۲۲۴ الی ۶۵۱ بعد از میلاد مسیح در ایران برقرار بود، دین زرتشت به عنوان دین رسمی ایران شناخته میشد و در همین دوره بود که زرتشت در ایران به شکوفایی رسید. برخی از مورخان معتقدند، اوستا برای نخستین بار در همین دوره گردآوری شد. با وجود این، قدرت این مذهب در ایران در قرن هفتم میلادی، بعد از فتح این سرزمین به دست مسلمانان و نابودی سلسله ساسانیان رو به افول نهاد و در نهایت، اعتبارش را به عنوان دین رسمی کشور از دست داد.
باید بگوییم که مغان قبل از ظهور زردشت(ع) دارای موقعیت ویژهای در ایران بودند و توانسته بودند جامع زر و زور و تزویر باشند و دستشان در بهره گرفتن از مال دنیا بسیار باز بود اما بعد از ظهور زردشت، موقعیت پیشین خود را از دست دادند و دیدند که نمیتوانند در برابر او بایستند و امکانات پیشین را به دست آورند پس در ظاهر به دین زرتشتی وارد شدند و بعد از مدتی توانستند موقعیت قبلیشان را به دست آورند و دوباره همان عقاید قبلی را این بار به نام دین زرتشتی احیا کردند اما چون در لباس موبدان زرتشتی ظاهر شدند کسی درباره آنان تردید نکرد و همین امر باعث شد که نفوذ خود را عمیقتر کنند و پیام انسانی و الهی زردشت را به سود منافع دنیویشان تفسیر کردند.
همین امر نه تنها باعث بازگشت خدایان پیشین و غروب توحید شد بلکه در مقام عمل هم زندگی اشراف و حاکمان و موبدان را از دیگران جدا کرد و زمینهساز تبعیدها و تبعیضهای فراوانی شد که اوج این مظالم را در دوره ساسانیان شاهد هستیم که حتی آتشکدهها هم تقسیم میشود و عموم مردم و طبقات پایین نمیتوانند وارد آتشکدههای حاکمان و اشراف شوند.
۱) آتشکده آذرگشسب در تخت سلیمان آذربایجان در نزدیکی تکاب قرار دارد این آتشکده متعلق به طبقه پادشاهان بوده است. آتشکده آذرگشسب در جوار دریاچه زیبا و تاریخی تخت سلیمان بنا شده است. سطح آب این دریاچه در تمام فصول سال یکسان میباشد.
۲) آتشکده کاریان در شهر فیروزآباد در ۱۲۰ کیلومتری شیراز قرار دارد. آتشکده کاریان که نام دیگر آن آتشکده آذرفرنبغ یا آذرخورداد است به معنای آتش فره ایزدی است و اختصاص به موبدان داشت. این آتشکده در زمان اردشیر بابکان بنا شده و بعد از حمله تازیان، آتش آن به عقداى یزد منتقل شده و تا ۷۰۰ سال در آنجا از آن نگهدارى میشد. پس از آن به اردکان یزد جابهجا میشود و سال ۱۳۱۸ شمسی به آتشکده شهر یزد برده میشود که هنوز نیز کماکان در آن محل افروخته میباشد.
۳) آتشکده آذربرزین مهر در نزدیکی نیشابور بر روی کوه ریوند بنا گردیده است. تاریخ بنای این آتشکده همراه با سرو زیبا و کهنسال کاشمر به دوره اشو زرتشت بازمیگردد. آذربرزین مهر متعلق به طبقه کشاورزان بوده و به آن پشته ویشتاسبان اطلاق میگردیده است. موبد اردشیر آذرگشسب در مورد آتشکده آذربرزین مهر در شهر ریوند خراسان که به طبقه کشاورزان و کارگر و اهل حرفه بستگی داشت، میآورد که «این همان آتشی است که به روایتی اشو زرتشت در زمان بعثت در دست داشت و دست او را نمیسوزاند»
البته تبعیضها به این اندازه ختم نشد بلکه آنقدر افزایش یافت که در حمله خلیفه دوم به ایران بسیاری از سربازان ایرانی بدون مقاومت تسلیم مسلمانان شدند. این تبعیضها باعث شد که دین بزرگ و پرطرفدار زرتشتی که در دوره ساسانیان به دین دولتی تبدیل شده بعد از حضور اسلام در ایران نه تنها از ایران رخت بربست بلکه از کل جهان رخت بربست و امروزه به عنوان یکی از ادیان بسیار کمطرفدار شمرده میشود بهگونهایکه جامعهشناسان پیشبینی میکنند، اگر وضعیت کنونی همچنان ادامه یابد، جمعیت زرتشتیان هند تا ۲۰۲۰ به ۲۰ هزار نفر کاهش یابد.
گزارشهای به دست آمده از سرشماری رسمی از جمعیت ایران در ۲۰۱۲ نشان میدهند، کل جمعیت زرتشتی در ایران حدود ۲۵۷۰۰ نفر است. ایران به عنوان زادگاه دین زرتشت و همچنین، زادگاه شخصیت محوری این دین، شخص زرتشت، شناخته میشود. زرتشت پیامبر در حدود قرن دهم قبل از میلاد در ایران کنونی متولد شد. در قرن پنجم قبل از میلاد، دین زرتشت به عنوان دین اصلی ایران شناخته شد، و هزاران نفر در این کشور به این دین گرویدند. در زمان پادشاهی داریوش کبیر در ایران، افراد بلندپایه ایران از جمله خود پادشاه، دین زرتشت را با آغوش باز پذیرفته بودند.
دین زردشت با آن عظمت تبدیل به اقلیتی بسیار کوچک شد. همه این وضعیت در اثر کارهای ضد فرهنگی دولت ساسانیان است. اتفاقاً در دوره بنیامیه همین وضعیت برای اسلام پیش آمد و اگر قیام امام حسین(ع) نبود هیچ بعید نبود که در اثر مظالم و کارهای ضد فرهنگی بنیامیه، اسلام هم به عنوان یکی از اقلیتهای دینی در دنیا بدل میشد اما این قیام مانع این کار شد و باعث زنده شدن ایمان حقیقی و معنوی اسلام شد و تبدیل به دومین دین پرجمعیت دنیا شده که از قضا در همین دین شیعه امامیه بیشتر از سایر مذاهب و فرق اسلامی رشد کرده است.
باید اضافه کنیم که طبقه سیاسی و فرهنگی بنیامیه همان وضعیت را بعد از رحلت پیامبر(ص) به دست آوردند که مغان در دوره ساسانیان داشتند. بنابراین میتوان گفت که در اسلام، امام حسین(ع) مرز میان دین نبوی و اموی و دین نبوی و علوی است. در واقع حسین(ع) از راه مبارزه فرهنگی و اخلاقی مانع تبدیل اسلام به اقلیت دینی شد.