خبری تحلیلی ردنا (ادیان نیوز)
آخرین اخبار ادیان ایران و جهان، خبرهای دینی ارامنه زرتشتیان کلیمیان شیعه اقلیت‌های دینی و مذهبی و فرقه‌ها جریان‌‌های دینی

بدترین دشمن انسان چیست؟

به گزارش ادیان نیوز، حضرت آیت‌الله جوادی آملی در سلسله جلسات درس تفسیر خود در تفسیر آیات ۵۳
تا ۶۱ سوره «زمر» روز ‌شنبه، ۱۳ دی ماه، بیان کرد: در این بخش خداوند فرمود
به بندگان من بگوید، منظور از این بندگان اعم از تکوینی و تشریعی هستند بر
همین اساس به کافر اطلاق می‌شود اما بر سنگ و حجر و دیگر اشیاء اطلاق
نمی‌شود چرا که عبد یعنی اینکه صلاحیت بندگی داشته باشد اگر به فعلیت رسید
می‌شود مؤمن اما اگر به فعلیت نرسید می‌شود کافر. نکته دیگری که در اینجا
قابل طرح است این است که اگر کسی واقعاً بنده خداوند باشد هرگز در زندگی
متحیر نمی‌شود. انسان اگر بتواند عقاید توحیدی را در قلب خود جای دهد قلب
او مأمن خواهد بود. مؤمن کسی است که داخل حصن و أمن شده است لازمه دخول در
این حصن این است که معتقد باشد، متخلق باشد و دیگر معنایی که در عموم مصطلح
است. اگر خداوند تبارک تعالی فرمود کلمه «لا اله الا الله حصنی» بنابراین
کسی که مؤمن می‌شود در این حصن وارد می‌شود. اگر درباره ولایت حضرت علی
وارد شده است «ولایت علی ابن ابیطالب حصنی» یعنی کسی که داخل این حصن شود
مؤمن شده است.

وی ادامه داد: معنی ایمان دخول در حصن است اما دخول
در حصن به این است که انسان معتقد باشد و عمل داشته باشد و مانند آن، پس
اگر کسی هر حرفی را وارد قلبش نکند و هر خیال و شبهه‌ای را وارد قلبش نکند
در زندگی متحیر نخواهد بود. آن کسی که هر حرفی را در قلبش وارد می‌کند،
ظاهر و باطنش دو تا است این شخص متحیر است. انسان موحد وقتی مشورت کرد
بالاخره راه نجات را پیدا می‌کند اما منافق چون راه‌های خروج و نجات را
بسته است این مانند نابینایی است که نمی‌داند از کدام راه باید خارج شود،
گاهی به طرف دیوار شرقی می‌رود می‌بیند بسته است، گاهی به طرف دیوار غربی
می‌رود می‌بیند بسته است این رد مکرر را تردید می‌گویند «فَهُمْ فی
رَیْبِهِمْ یَترَدَّدُونَ» بنابراین رد نیست بلکه رد مکرر است و این رد
مکرر همان تحیر است.

آیت‌الله جوادی اظهار کرد: ذات اقدس اله توبه
را به عنوان راه حل در اختیار همه گذاشت بنابراین نباید عنوان کرد که توبه
باعث تجری است. این عالم، عالم لغزش است و از این لغزش باید راه نجاتی
داشته باشد. البته توبه هرگز دلیل تجری نیست و کسی را جری و متجری نمی‌کند
برای اینکه برای انسان مشخص نیست که چه زمانی می‌میرد «وَمَا تَدْرِی
نَفْسٌ بِأَیِّ أَرْضٍ تَمُوتُ» بله اگر انسان از زمان مرگ خود و یا حتی
محدوده زمان مرگش آگاه بود آن وقت توبه باعث تجری می‌شد چرا که به خودش
می‌گفت من گناه می‌کنم اما نزدیک به موت توبه می‌کنم. بنابراین چنین
توبه‌ای رحمت الهی است نه تجری. چه کسی می‌تواند بگوید من به وسیله توبه
جرات گناه دارم.

وی ادامه داد: خداوند از یک طرف فرمود:
«وَأَنِیبُوا إِلَى رَبِّکُمْ» از طرف دیگر بیان کرد «وَأَسْلِمُوا لَهُ
مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ الْعَذَابُ» لذا در نهایت اضافه کرد
«وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ» جناب فخر
رازی و دیگران در مورد تبعیت احسن گفته‌اند که درست است که قرآن قصص
فراوانی دارد اما شما به فکر اوامر و نواهی، اخلاقیات، فقه و حقوق باشید.
برخی دیگر گفته‌اند منظور از احسن الحدیث خود قرآن کریم است همانطور که در
همین سوره زمر به آن اشاره شده است. اما طبق آیات دیگر این بحث، آنجایی که
خداوند بیان کرده بود ما در قیامت وقتی می‌خواهیم به حساب مؤمنین رسیدگی
کنیم ما با بهترین عمل آن‌ها «احسن ما عملوا» آن‌ها به حساب آن‌ها رسیدگی
می‌کنیم یعنی اینکه همه کارهای خوبشان را با قیمت بهترین‌ عملشان با آن‌ها
حساب می‌کنیم به عبارت دیگر احسان خداوند در قیامت اینگونه است که اگر کسی
100 عمل دارد و ده عمل او بهترین و برجسته‌ترین اعمال او همه آن ۱۰۰ عمل را
به قیمت و ارزش همین ده عمل با او حساب می‌کند این احسان خداوند در روز
قیامت است. بر اساس این تفسیر می‌توان گفت که «أَحْسَنَ مَا أُنْزِلَ
إِلَیْکُمْ» یعنی بهترین چیز یا عمل که برای شما نازل شده است را بگیرید
مثلاً ما یک نمازی داریم که در فقه مورد قبول است نمازی که انسان حواسش جمع
نیست اما در کلام مورد قبول نیست آن نمازی که در کلام مورد قبول است
بهترین نماز است منظور خداوند در اینجا این است که آن عملی که بهترین و
بالاترین درجه را دارد تبعیت کنید و انجام دهد یعنی نمازی که هم در فقه
مورد قبول است و هم در کلام.

این مفسر قرآن کریم بیان کرد: بر اساس
آیه ۵۵ «مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ الْعَذَابُ بَغْتَهً» انسان یک دفعه
و بدون اطلاع عذاب می‌شود و به عبارت دیگر مرگ انسان نیز دفعتاً رخ می‌دهد
و کسی از مرگ خود با خبر نیست چون این اتفاق دفعتاً می‌افتد انسان یکدفعه
حس می‌کند به جای دیگر منتقل شده است. در آیات مورد بحث سخنان متفاوتی از
انسان‌ها بیان شده است سخن اول آیه ۵۶ است که می‌فرماید: «أَنْ تَقُولَ
نَفْسٌ یَا حَسْرَتَا عَلَى مَا فَرَّطْتُ فِی جَنْبِ اللَّهِ وَإِنْ
کُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرِینَ؛ این‌ها را به شما توصیه می‌کنیم تا مبادا کسى
در آن جهان بگوید: دریغا که در مورد حقوق خدا کوتاهى کردم; راستى من از
مسخره کنندگان] دین خدا [بودم» سخن دوم آیه ۵۷ است که می‌فرماید:‌«أَوْ
تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدَانِی لَکُنْتُ مِنَ الْمُتَّقِینَ؛ یا
بگوید: اگر خدا مرا راهنمایى می‌کرد، من از تقواپیشگان بودم» و سخن سوم در
آیه ۵۸ است که می‌فرماید: «أَوْ تَقُولَ حِینَ تَرَى الْعَذَابَ لَوْ أَنَّ
لِی کَرَّهً فَأَکُونَ مِنَ الْمُحْسِنِینَ؛ یا چون عذاب را در روز قیامت
مشاهده کند، بگوید: اى کاش، من به دنیا بازگشتى داشتم در این صورت از
نیکوکاران می‌شدم» برخی در تفسیر این سه قول و سخن متفاوت معتقدند که این
سخنان، سخن گروه‌های متفاوت است و برخی مانند آیت الله طباطبایی معتقد است
این‌ها یکی هستند و این سخنان متفاوت را در مواقف مختلف بیان می‌کنند.

وی
افزود: از میان این سخن کافران خداوند فقط به سخن دوم یعنی موقف دوم آن‌ها
در آیه ۵۹ پاسخ فرموده است و بیان کرده است «بَلَى قَدْ جَاءَتْکَ آیَاتِی
فَکَذَّبْتَ بِهَا وَاسْتَکْبَرْتَ وَکُنْتَ مِنَ الْکَافِرِینَ؛ در پاسخ
او مى گویم: چنین نیست که تو را راه ننموده باشم; آیات من به تو رسید، ولى
آن‌ها را دروغ انگاشتى و گردنکشى کردى و از کافران بودى» به عبارت دیگر این
تکذیب، استکبار و کفر باعث شد که همه سیئات در انسان ریشه دواند طوری که
همه راه‌های خروج را برای انسان بست. بارها از تعبیرات قرآن کریم استفاده
کردیم که بدترین دشمن انسان غرور اوست و هیچ دشمنی به اندازه غرور و
خودخواهی با انسان درگیر نیست. کاری که نفس عماره با انسان می‌کند مار و
عقرب نمی‌کند نفس با این غرور و خودخواهی اول دین انسان را می‌گیرد بعد
آبروی انسان در دنیا و آخرت می‌برد. این نفس تا انسان را تفاله نکند انسان
را رها نمی‌کند. آیه ۲۰ سوره اعراف نیز به همین مطلب اشاره دارد
«لِیُبْدِیَ لَهُمَا مَا وُورِیَ عَنْهُمَا مِن سَوْءَاتِهِمَا؛ تا
شرمگاهشان را که از آنها پوشیده، بود در نظرشان آشکار کند»

این مرجع
تقلید عنوان کرد: رنگ پوست و صورت انسان در دنیا نشان دهنده مقام و درجه
انسان نیست و بر اساس رنگ پوست نمی‌توان گفت چه کسی بهتر است و چه کسی بهتر
نیست چرا که تنها چیزی که نشان می‌دهد این است که فلان جایی که این فرد با
این رنگ پوست زندگی می‌کند آفتاب کم است و جای دیگر آفتاب زیادتر است و بر
اساس این است که رنگ پوست انسان در دنیا شکل گرفته است اما در آخرت
اینگونه نیست بلکه این کار خوب و یا بد انسان در چهره انسان تاثیر می‌گذارد
و بهشت و جهنمی بودن انسان‌‌ها را بر اساس چهره‌هاشان می‌توان تشخیص دارد
«وَیَوْمَ الْقِیَامَهِ تَرَى الَّذِینَ کَذَبُوا عَلَى اللَّهِ
وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّهٌ أَلَیْسَ فِی جَهَنَّمَ مَثْوًى
لِلْمُتَکَبِّرِینَ؛ و روز رستاخیز کسانى را که با افتراهاى گوناگون بر خدا
دروغ بستند روسیاه مى‌بینى،‌ آنان در برابر آیات خدا گردنکشى کردند. آیا
براى گردنکشان در دوزخ جایگاهى نیست؟»

منبع : شفقنا

گفت‌وگو درباره مطلبی که خواندید

آدرس ایمیل شما منتشر نمی‌شود.