رستوران برزیلی و اقامه نماز وحدتبخش شیعه و سنی + عکس
احمد قادری، از روحانیون مبلغ در یادداشتی نوشت: نماز، همچون تابلویی است که به عنوان عمود و شناسه اسلام، معرفی شده است و اقامه این فریضه عبادی در جایی که حتی یک مسجد و مرکز اسلامی نداشت، با حضور مسلمانان شیعه و سنی توفیقی بود که نصیب من شد.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، حجتالاسلام «احمد قادری» از روحانیون مبلغ حوزه علمیه قم که از بهمنماه ۹۷ تا خرداد ۹۸ به تبلیغ در شهرهای «گویانیا» و «گوارانتا» در کشور برزیل پرداخته است، در یادداشتی کوتاه به مناسبت ایام ربیعالاول که مصادف با هفته وحدت و سالروز ولادت پیامبر(ص) است، نوشت: آمارهای رسمی از مرکز تحقیقات پیو نشان میدهد اگرچه تا سال ۲۰۱۰، اسلام به عنوان دومین دین پرطرفدار در دنیا بوده؛ اما پیشبینی شده است که این آمار تا سال ۲۰۵۰، دگرگونیِ جالب توجهی را تجربه کند و آن، نزدیکبودن تعداد طرفداران اسلام و مسیحیت در این دوره، خواهد بود.
در ماههای حضورم در برزیل، یکی از شهرهایی که تجربه کردم، شهر «گوارانتا»( guaranta do norte ) در نزدیکیِ جنگلهای انبوه آمازون بود، این شهر نه تنها مسجد و مرکز اسلامی نداشت؛ بلکه فاقد حتی یک مسلمان بومی برزیلی بود.
خیلی علاقه داشتم با برزیلیها ارتباط بگیرم و ضمن گفتوگو، از خدا، اسلام، پیامبر(ص)، قرآن و… برایشان بگویم.
بحمدالله توفیقات خوبی در این خصوص، رزق من شد؛ اما در حوزه اقامه نماز، باید فکری میکردم تا بتوانم این موضوع را به عنوان پرچم و عمود دین اسلام، تبلیغ کنم.
دست به تلفن شدم و یکی یکی، آمار معدود مسلمانانِ مهاجر آن شهر و شهرهای اطراف همچون Matupa را به دست آوردم و آنها را به میهمانی و پذیرایی شام، دعوت کردم.
یکی برای لبنان بود، دیگری برای بنگلادش، دو نفر که پدر و پسر بودند، از عراق آمده بودند، خانمی هم از اهالیِ سوریه، در آن شهر مقیم بود.
همه در روز مشخصی در محل اقامت ما یعنی Hotel floor da mata حاضر شدند. جمع خوبی تشکیل شد، هم از شیعه و هم از اهل سنت.
دلم برای نماز جماعت تنگ شده بود؛ قبل از اینکه سراغ شام برویم، پیشنهاد دادم با هم اقامه نماز کنیم؛ همه موافق بودند؛ اما مشکل آن بود که مکانی برای اقامه نماز نداشتیم.
با هماهنگی مدیریت هتل، از رستوران که به واسطه پنجرههای بزرگ شیشهای، مُشرف به خیابان بود، استفاده کردیم و ملحفههایی را که در قسمت تدارکات هتل وجود داشت، به عنوان زیرانداز، پهن کردیم.
چون بنده طلبه بودم، جلو ایستادم و شروع به نماز کردم. نماز که تمام شد، بیاختیار به سمت پنجرههای مشرف به خیابان نگاه کردم و مردمی را دیدم که با توجه و تمرکز، به نماز خواندن ما مینگریستند.
خلاصه در سرزمین درخت، طبیعت و آبشار و در شهری که نام و نشانی از اسلام نبود، یک نماز جماعت مختصر وحدتبخش، که هم شیعه در آن حضور داشت و هم سُنی، اقامه کردیم.
این موضوع تا زمانی که در آن شهر بودم، بارها تکرار شد.