عبدالهادی فقهیزاده: دین را بدون کتاب نمیتوان تصور کرد
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران گفت: کتب آسمانی، حامل فضایل اخلاقی هستند و این یکی از بزرگترین خدمات ادیان در قرون مختلف بوده است. بنابراین دین را بدون کتاب نمیتوان تصور کرد و از سوی دیگر بدون تردید برخی از شایستهترین و پر مخاطبترین کتابها که تیراژ آنها به چند ده میلیون در سال میرسد، کتابهای دینی و عمدتاً کتابهای آسمانی هستند.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، اولین نشست از سلسله نشستهای علمی- فرهنگی کتابخانه و مرکز اسناد دانشگاه بین المللی اهل بیت(ع) با موضوع «کتاب و کتابخوانی در فرهنگ اسلامی» شنبه ۲۸ آبان ماه با سخنرانی عبدالهادی فقهیزاده، عضو هیئت علمی دانشکده الهیات دانشگاه تهران برگزار شد.
در ادامه متن سخنان وی را میخوانید؛
در تقویم رسمی جمهوری اسلامی ایران، هفتهای با عنوان کتاب و کتابخوانی نامگذاری شده که در حقیقت هفته بزرگداشت نویسندگی و اندیشهورزی است چراکه کتاب را نمیتوان بدون کتابخوان، فهم، درک و عمل کرد. کتاب ابزاری است که اگر از خوبی آن سخن میگوییم در حقیقت به علت ارزشمندی فوقالعاده اندیشه است که باید در جای جای آن استشمام و رویت شود. همه اینها مقدمه عمل و تغییر در نگرش، بینش و روش زندگی هستند. اگر آنچه میخوانیم در عمل به آن پایبند نباشیم چه فایدهای بر خواندن مترتب است؟
مفاهیم همنشین با کتاب
از سوی دیگر اگر این ابزار را در اختیار داشته باشیم و آن را به مطالعه، قرائت و تفکر نگیریم پس چه بهرهای بردهایم؟ به نظرم قوام دین، فرهنگ و دانش در گرو کتاب است؛ فارغ از زبانها و جغرافیای گوناگونی که در آن زندگی میکنیم. اساساً دانشوری و فرهیختگی، مفاهیمی همنشین با کتاب هستند و نمیتوان کتاب را در ذهن تصور و بر زبان جاری کرد بدون اینکه دانشمندی و فرهیختگی را تصور کرد.
از سوی دیگر دین و دانش از مختصات جامعه بشری هستند. ما حیوانات دانشمند سراغ نداریم همانگونه که حیوانات دیندار و با فرهنگ سراغ نداریم. یکی از قرآن پژوهشان ژاپنی به نام ایزوتسو کتاب ارزشمندی به نام «خدا و انسان در قرآن» قرآن تالیف کرده و بنیانگذار یک نظریه بسیار ارزشمند است. این کتاب معرفی کننده و نظریه اساسی معناشناسی قرآنی است و آن را در فضایی فراخ به خوبی و عالمانه عرضه کرده است اما باید دقت کنیم چرا اسم آن را خدا و انسان در قرآن گذاشته است؟ علت این است که قرآن را کتاب خدا در تخاطب با انسان معرفی میکند.
حساسیت موضوع وقتی بیشتر میشود که ما در قرآن یک خطاب برای مردگان نداریم بلکه همه مخاطبان، زندگان هستند و این نشان میدهد که قرآن، کتاب انسان و زندگان است. اگر خدا، محور بنیادین ادیان تلقی میشود که تردیدی هم در آن نیست و در حکمتهای الهی، فلاح و رستگاری انسان موج میزند اما از سوی دیگر این آثار بسیار ارزشمند به نام کتب آسمانی، حامل فضایل اخلاقی هم هستند و این یکی از بزرگترین خدمات ادیان در قرون مختلف بوده است. بنابراین دین را بدون کتاب نمیتوان تصور کرد و از سوی دیگر بدون تردید برخی از شایستهترین و پر مخاطبترین کتابها که تیراژ آنها به چند ده میلیون در سال میرسد، کتابهای دینی و عمدتاً کتابهای آسمانی هستند.
جایگاه علمآموزی در اسلام
آیا اگر کتاب نبود در طول تاریخ اندوختهای از دانش فراهم میشد؟ انسان به فراست دریافت که باید آنچه میاندیشد، تجربه میکند، میبیند و در خیال میپروراند را پاسداری کند لذا نوشتن را ابداع کرد. هدف اول این بود که آن را حفظ و از فراموشی پاسداری کند اما بعداً مشاهده کرد که با نوشتن، اندیشهها عمیقتر و انگارهها دگرگون و پختهتر میشوند. این نگاه جدید، او را به این سمت و سو کشاند که بیشتر بیاندیشد. انسان دید که اگر بدون اندیشیدن و تأمل دوباره، متنی را به مخاطبان عرضه کند چه بسا سست و خام باشد و ارزش کافی را نداشته باشد بنابراین بیشتر به نوشتن علاقه نشان داد و افرادی عمر خود را در این راه گذاشتند.
به مرور زمان کتابخانهها ایجاد شد. در این کتابخانهها مشاهده میکنیم که اندیشههای فراوانی در طول تاریخ ثبت شده و میتوانیم از کتابهای نویسندگان آنها بهره ببریم که بدون هیچ چشمداشتی این اندیشهها را به ما تقدیم کردهاند. اگر کتاب و کتابت نبود هرگز دانش به معنای معرفت، به این سطح از بلوغ نمیرسید. از سوی دیگر حقیقت، مخصوص هیچ قومی نیست و چه بسا گمان کنیم که میتوانیم دانشی که تولید کردهایم را برای چند سال نزد خود نگه داریم اما بدون شک از این فراتر نمیرود بنابراین علم متعلق به هیچ قومی نیست اما مفتخریم پیروان دینی هستیم که بیشترین تشویق را برای علمآموزی در درون پیروان خود برانگیخته است اما نباید تصور کنیم که این علم فقط متعلق به ماست بلکه ما باید به خردمندی و به کارگیری دانش در زندگی مباهات کنیم.
معنای «الْکَلِمُ الطَّیِّبُ» از منظر علامه طباطبایی
اندوختههای دانش بشری مدیون کتاب است و اگر کتاب نبود این اندیشهها ماندنی نمیشد و مخاطبان گسترده پیدا نمیکرد. فرهنگ هم مدیون کتاب است و کتاب خادم بزرگ فرهنگ، عقیده و فضیلت است. دین و کتاب نیز در تعامل با همدیگر قرار دارند. در آیه ۱۰ سوره فاطر آمده است: «مَنْ کَانَ یُرِیدُ الْعِزَّهَ فَلِلَّهِ الْعِزَّهُ جَمِیعًا ۚ إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ ۚ وَالَّذِینَ یَمْکُرُونَ السَّیِّئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ ۖ وَمَکْرُ أُولَٰئِکَ هُوَ یَبُورُ؛ هر که طالب عزت است (بداند که همانا در ملک وجود) تمام عزت خاص خدا (و خداپرستان) است. کلمه نیکو (ی توحید و روح پاک آسمانی) به سوی خدا بالا رود و عمل نیک خالص آن را بالا برد. و بر آنان که به مکر و تزویر اعمال بد کنند عذاب سخت خواهد بود و فکر و مکرشان به کلی نابود خواهد شد» علامه طباطبایی در آثار تفسیری خودشان مشخصا در المیزان، «الْکَلِمُ الطَّیِّبُ» را به اعتقاد صحیح تفسیر کردهاند.
در روایت هم آمده که «مداد العلماء افضل من دماء الشّهداء» البته این جمله در منابع روایی کهن ما نیامده اما این شبه روایت، اصلی را با خود به همراه دارد و بحث آن بر سر این است که علما در طول تاریخ جانفشانیهای فراوانی در بسط فکر و اندیشه دینی و توسعه فضایل اخلاقی و گسترش آموزههای ناب دینی داشتهاند که بسیار ارزشمند است. خون شهیدان هم در اسلام ارزش فوقالعادهای دارد اما این روایت روی این واقعیت انگشت گذاشته که اسلام و بسط معارف دینی فقط وامدار شهیدان نیست بلکه شاید بیش از آن وامدار تلاشها و کوششهای خالصانه عالمان دیندار است. دین وامدار اندیشهورزی و در مرحله بعدی وامدار کتاب به عنوان محصول و برآیند و دستاورد فرهنگ است.
قرآن منابع تفکر را سه چیز میداند که شامل طبیعت، تاریخ به مثابه یک موجود انسانی و ضمیر انسانی هستند. واقعیت این است که دستمایههای فکری، غیر از کتاب به این گستردگی مجال نمایش پیدا نمیکند.