در نشست نقد و بررسی کتاب «مذاهب در ایران» اثر دکتر مهدی فرمانیان مطرح شد: تعریف درستی از جریان سلفیها در ایران وجود ندارد، اما هرکسی تحت تأثیر اندیشه و تفکرات ابن تیمیه است سلفی محسوب میشود.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، حجتالاسلام والمسلمین مهدی فرمانیان، عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب، یکشنبه ۶ آذر در نشست نقد و بررسی کتاب «مذاهب در ایران»، که از سوی دانشگاه مذاهب اسلامی برگزار شد، به سخنرانی پرداخت.
وی در ابتدا گفت: نقد انسان را پختهتر و زوایای بحث را که خودِ انسان به آن توجه نکرده است روشن میکند. بنده سالیان سال است که در زمینه مذاهب به صورت تخصصی کار میکنم و احساس کردم جای کتابی که تفسیری شفاف و بدون زاویه از مذاهب ایران داشته باشد خالی است. لذا انگیزه اصلی بنده این بود که میدیدم فضای شایعات در این حوزهها زیاد است و هرکسی هرچه دلش میخواست در زمینه مذاهب بیان میکرد و کسی هم به دنبال این نمیرفت که ببیند آیا اینها درست است یا خیر؟ سفرهای متعددی به شهرها و استانهای ایران کردهام و غالباً سفرهایم تدریسی و علمی بوده، اما سفرهایی هم برای مطالعات میدانی داشتهام ولی هنوز آن تصویر صحیح و جامع را ندارم.
گستردگی مذاهب در ایران
فرمانیان بیان کرد: بنده بیست و پنج سال است که به صورت تخصصی در این زمینه کار میکنم، اما وقتی دانشجویان سر کلاس از من سؤال میپرسند که چقدر از مذاهب میدانید؟ بنده میگویم پنج درصد؛ چراکه مذاهب آنقدر گسترده هستند که اگر کسی سالهای زیادی هم کار کند چندان در آن تخصص پیدا نمیکند. برخی مذاهب بالغ بر هزار سال قدمت دارند و نوشتهها و اندیشههای زیادی در مذاهب وجود دارد. بنابراین متخصص شدن در این عرصه کار راحتی نیست و از سوی دیگر، اینکه مطلبی را به مذهبی نسبت دهیم کار سختی است. همچنین درون مذاهب، اندیشههای زیادی وجود دارد؛ مثلاً در شیعه طیفهای زیادی هست و اگر با طیف حجتیه، انقلابیون، عرفانیون، صدرائیون و … صحبت کنید برداشتهای مختلفی خواهید داشت. بنابراین پژوهش در این عرصه بسیار سخت است. همچنین بخش زیادی از این پژوهشها میدانی است و باید از نزدیک با افراد شاخص این مذاهب نشست و برخاست داشته باشید.
عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب تصریح کرد: البته بنده در مقدمه کتاب نوشتهام که هر بخش از این کتاب را افرادی نوشتهاند و اگر اسم را روی تیتر کتاب نیاوردهام، به این دلیل است که مثلاً یک نفر، کردستان را مورد بررسی قرار داده و بعد از مدتی دیدهام که اشتباهاتی در آن مطالب هست و نیاز به بازبینی دارد، بنابراین به آن مناطق رفتهام و مطالب را بازبینی کردهام. این کتاب در دو بخش نوشته شده که بخش اول به اهل سنت و بخش دوم به شیعه اختصاص دارد. در بخش شیعه هم به شیعه دوازده امامی که اکثریت مردم ایران هستند پرداخته شده است.
گرایشات مذهبی در ایران
وی ادامه داد: در بخش اهل سنت ابتدا به جمعیت آنها پرداختهایم و طبق گزارشها، جمعیت اهل سنت حدود ده میلیون نفر هستند. بعد وارد جریانات و مذاهب فکری شدهایم. در ایران مالکی و حنبلی نداریم و اگر هستند، بسیار کماند و بیشتر اهل سنت، حنفی و شافعی هستند. از بندرعباس به سمت غرب و کرمانشاه، کردستان و آذربایجان غربی شافعی و به سمت شرق و شمال شرق کشور حنفی هستند. جریانهای فکری همانند اخوانالمسلمین و مکتب قرآن در کردستان و حنفیهایی که گرایشهای ماتریدی دارند و همچنین دیوبندیه در شرق را بررسی کرده و سپس وارد طریقتهای صوفیه همانند قادریه و نقشبندیه شدهایم. وهابیت را نیز بنا به ملاحظاتی بررسی نکردهایم.
فرمانیان ادامه داد: بعد از اینها وارد بررسی شیعه شدهایم. در اینجا اسماعیلیه، شیخیه و اهل حق را مورد بررسی قرار دادهایم که در مناطقی از کشور حضور دارند. همچنین طریقتهای صوفی شیعه همانند نعمتاللهی و گنابادی را مورد بررسی قرار دادهایم. در این کتاب به بابیت و بهائیت نیز نپرداختهایم. این کلیاتی از کتاب است که به رشته تحریر درآمده است.
اصلاح برخی تعابیر
حجتالاسلام والمسلمین احمد شفیعینیا، عضو هیئت علمی دانشگاه مذاهب اسلامی، در این نشست گفت: عنوان کتاب جامع و مانع نیست. همچنین در پیشگفتار باید برخی تعابیر اصلاح شود؛ مثلاً گفته شده شافعیها در غرب و جنوب کشور هستند. لذا لازم بود به شهرهای اصلی اشاره میشد و سپس اگر مثلاً در گیلان شافعی وجود دارد به آن اشاره یا گفته شود که شافعیها بیشتر در غرب کشور ساکن هستند. همچنین در جایی گفته شده در کنار این مذاهب، طریقتهای صوفی نیز زندگی میکنند. باید در ابتدا مفهوم و معنای طریقتهای صوفی به خوبی بیان شود.
وی ادامه داد: همچنین، حقوق معنوی برخی از افراد باید بیشتر رعایت میشد، چون حدود شش نفر در نوشتههای کتاب دخالت داشتند، اما اسم آنها روی جلد کتاب نیامده است. البته گفتید که احتمالاً حضور آنها پررنگ نبود. بنابراین باید در مقدمه مینوشتید که عدم ذکر نام آنها در روی جلد به این علت است. مورد دیگر درباره جمعیت اهل سنت است که توقع خواننده این است که آمارهایی در این مورد ذکر شود که در این کتاب به تفصیل ذکر نشده است.
تغییر عنوان کتاب
محمود ویسی، عضو هیئت علمی دانشگاه مذاهب اسلامی، نیز گفت: با توجه به محتوا، باید نام کتاب اصلاح شود، چون تناسبی بین عنوان و محتوا وجود ندارد و اگر اسم کتاب را تاریخ مذاهب میگذاشتید بهتر بود. برخی ایرادهای محتوایی وجود دارد که از جمله آنها نقل قولهایی است که از لحاظ اعتباری مشکل دارد، چراکه اطلاعات میدانی در ایران و جهان ارزشی ندارد، مگر اینکه تبدیل به اطلاعات آماری شود. ایراد دیگر این است که سخنان نقل شده از عبدالقادر گیلانی کاملاً خلاف واقع است.
وی افزود: در این کتاب گفته شده اهل سنت بالغ بر صد باب مسجد در تهران دارند، اما این واقعیت ندارد، بلکه فقط تعدادی خانه در تهران وجود دارند که اهل سنت در آن نماز میخوانند. انتقاد دیگر این است که گفتهاید در کردستان گرایشهای سلفی زیاد است، اما بنده میگویم که بافت کردستان صوفی بوده و جریان سلفی بعد از جنگ با عراق در جاهایی از کردستان رواج یافت. البته پایگاه اجتماعی ندارند. همچنین گفته شده جماعت دعوت و اصلاح، شاخهای از اخوانالمسلمین است که این حرف واقعیت ندارد و ما این را به اطلاع مقامات ارشد نظام از جمله رهبر انقلاب رساندهایم، اما از تجارب اخوانالمسلمین استفاده میکنیم.
تعریف درستی از سلفیه وجود ندارد
سپس فرمانیان گفت: درباره عنوان کتاب باید بگویم که ما برای تعیین حد فاصل مذهب، فرقه، طریقت، مکتب، نحله، آئین و… خط کشی نداریم. بنابراین این سخن ناقدان درست است که میتوانیم در مقدمه کتاب بگوییم که ما مذاهب اشعری، کلامی و صوفی داریم. درباره اخوان المسلمین باید بگویم که تعریف درستی از سلفیه وجود ندارد، اما هرکسی تحت تأثیر ابن تیمیه است سلفی محسوب میشود. البته قبول دارم که باید میگفتم حزب دعوت و اصلاح، تحت تأثیر اخوانالمسلمین است نه شاخهای از آن.
وی در پایان گفت: درباره صد مسجد هم باید بگویم که این نقل قول از کسی است که در این باره صحبت کرده، اما واقعیت این است که راهی برای شناخت تعداد مساجد و نمازخانههای اهل سنت در تهران وجود ندارد. نکات علمی که دوستان فرمودند را قبول دارم، اما ممکن است انتقاداتی به نقل قولها وجود داشته باشد، چراکه سلیقههای مختلفی دخیل است، اما نکات دقیقی که بیان شد، اصلاح میشود.