آیات ۱ تا ۶ سوره «غافر» روز یکشنبه، ۲۸ دی ماه، بیان کرد: انسان در حل
مساله جبر و تفویض باید به درون خود نگاه کند همه ما میدانیم که انسان هر
وقت میخواهد کاری را انجام دهد فکر میکند، بررسی میکند، تحقیق میکند
اگر انسان مجبور بود که این همه تلاش و کوشش برای انجام دادن یا ندادن یک
کار برای چه میبود. علاوه بر اینها دیگر مشورت و شور کردن با کارشناسان و
متخصصین معنایی نمیداشت. در نهایت اینکه اگر کاری را که انجام دادیم
موفقیت آمیز بود علاوه بر اینکه انسان خودش را میستاید دوست دارد که
دیگران نیز او را بستایند و از او حق شناسی کنند و اگر کار موفقیت آمیز و
خوب نبود انسان غمگین میشود، محزون میشود و خودش را سرزنش میکند که چرا
این راه را انتخاب کردهاست چرا به این راه رفته است. همه اینها نشانهای
بر بطلان جبر کامل است. کسی به انسان آموزش نداد که خودش را سرزنش کند،
کسی به انسان نیاموخت که فکر کند، مشورت کند بنابراین اینها نشان میدهد
که انسان خودش را مسئول میداند و برای اینکه بهترین انتخاب را بکند همه
این کارها را انجام میدهد. لذا انسان بر اساس معرفت درونی «من عرف نفسه
فقد عرف ربه» و توجه به درون میتواند بفهمد که خوب و بد در درون خود انسان
است و این انسان است که خوب و بد را انتخاب میکند البته تفویض کامل هم
باطل است و اینطور نیست که انسان مستقل کامل باشد اما جبر هم نه تنها بد
است بلکه محال است. پس خداوند انسان را مسئول و مختار آفرید. علاوه بر این
کمال در آزادی است اگر آزادی نباشد و همه مجبور باشند که دیگر کمالی در کار
نیست. انسان مورد فعل نیست بلکه مصدر فعل است و چنانچه مصدر فعل باشد پس
آزاد و مسئول است و اینکه انسان بنده باشد با آزادی ناسازگار نیست بلکه با
استقلال ناسازگار است.

وی ادامه داد: علاوه بر این مقتضای خلقت و
فطرت اختیار است نه جبر. خداوند انسان را به عنوان یک لوح نا نوشته و ظرف
خالی خلق نکرده است انسان را با لوحی که پر از الهام و تقوا خلق کرده است
منتها انسان باید بکوشد چه در حوزه چه در دانشگاه علومی را فراهم کند که با
صاحبخانه ناسازگار نباشد. انسان با سرمایه خلق شده است و تمام تلاش و کوشش
انبیاء و اولیاء این بوده و است که بتوانند این سرمایه را شکوفا کنند هیچ
انسانی تا به او نیاموزند دروغ نمیگوید، تا به او نیاموزند بسیاری از
کارهای خلاف دیگر را انجام نمیدهد. انسان باید علمی را فراهم کند که با
صاحبخانه بسازند عالمانی که این چنین هستند هم زودتر پیشرفت میکنند، هم
بهتر پیشرفت میکنند و هم کامیابترند. اینها هیچ مشکلی در درونشان ندارند
و به آسانی کار خوب انجام میدهند. اینها خیلی به آسانی نماز شب
میخوانند، خیلی به آسانی دورغ نمیگوید، به آسانی نامحرم نمیبیند. اما
اگر انسان علمی را وارد خانه دل خود کند که با صاحبخانه ناسازگار باشد
همیشه درگیر است. اینها کسانی هستند که اگر بخواهد کار خیری انجام دهد با
جهاد باید انجام دهند. اما دسته اول بی جهاد انجام میدهد چرا که مزاحم
ندارند، صحنه قلبی آنها با شرح صدر آمیخته است و اگر اینطور است در دلشان
بیگانه نیست که بجنگند و اگر بیگانهای نباشد دلیلی برای جنگ وجود ندارد
لذا آنها به آسانی کار خیر انجام میدهند.
آیتالله جوادی آملی
بیان کرد: عناصر محوری سوره مبارکه «حم» همراه شش سوره دیگر که با همین
کلمه شروع شدهاند تبین وحی، قرآن کریم، عظمت معجزه و در نتیجه تأیید رسالت
حضرت رسول اکرم (ص) میباشد. و این نیز به خاطر این است که این سورهها
مکی هستند و این موضوعات، محورهای اصلی فضای مکه قبل از هجرت به مدینه
بوده است. همانطور که بارها اشاره شده است تنزیل قرآن کریم مانند انزال
باران نیست که یک طرفه از آسمان به زمین افتادنی باشد بلکه تنزیل قرآن به
نحو طناب دو طرفه مستحکم و ناگسستنی است که یک طرفش دست خداوند است و یک
طرفش دست انسانهاست. به ما گفته شد که این طناب را بگیرید که نیافتید و
سپس تلاش کنید که بالا بیایید، هر اندازه که تلاش کنید برای بالا آمدن جای
برای بالا آمدن هست. تنها وجود مبارک حضرت است که دو سر این طناب را طی
کرده است.
وی ادامه داد: چون پیامبر اسلام دو سر طناب را طی کرد است
و نزد خداوند تبارک و تعالی رفته است و علمش را نزد خداوند یاد گرفته است
علمش «لدنی» است. علم لدنی در قبال علوم دیگر و در کنار علوم دیگر نیست،
علم لدنی یعنی همه معارفی که انسان نزد خداوند یاد گرفته باشد این علم
حضوری است و حصولی نیست، با مغالطه و امثال آن همراه نیست الفاظ همراه آن
نیست. ما علم لدنی و غیر لدنی نداریم و انسان هر علمی را بدون واسطه از
الله یاد بگیرد لدنی میشود.
این مفسر قرآن بیان کرد: قرآن با اسماء
حسنی فراوانی همراه است و در هر جایی بعضی از اسماء ظهور بیشتری دارند. و
در اینجا از دو اسم عزیز و حکیم چیزی تدریس شده است که قرآن کریم در این
سوره محصول آن کلاس است در سائر سور مطلب دیگر محصول اسماء دیگر الهی است.
مثلاً در سوره علق که اکرم تدریس میشود یعنی درس کرامت تدریس میشود و
محصول آن کرامت قرآن کریم است. بنابراین وقتی خداوند درس عزیز دارد یعنی
میخواهد انسان را عزیز کند و زمانی که درس حکمت و کرامت دارد میخواهد
انسان را حکیم و کریم کند. اینها نشان میدهد علمی که انسان کسب کرده است
بسیار ناچیز است و آن علم را هم خداوند به آنها داده است. علم مختصر انسان
که با حس تجربه و تجربه محدود است نمیتواند همه سؤالات و مشکلات بشر را
حل کند و حتی خودش را هم نمیتواند اداره کند و بسیاری از اینها فرضیه
است. آن علم اساسی که تجریدی و فلسفه ناب است در دسترس انسان نیست. این علم
تجربی و محدود تا قبل از مرگ را شاید بتواند تأمین کند و بعد از مرگ کاری
از دستش بر نمیآید. اینکه مرگ چاله ابدی نیست بلکه پل است برای زندگی ابدی
را در کدام کتاب و علم میتوانید بیابید؟
وی ادامه داد: خداوند در
این آیات فرمود «تَنْزِیلُ الْکِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ
الْعَلِیمِ» این کتاب به نحو یک طناب از خدایی که عزیز و علیم است نازل شده
است خدایی که درس عزت میدهد. خداوند این کتاب را نازل کرده است تا انسان
به واسطه آن بتواند ابعاد زندگی خودش را تعریف کند. این خداوند «غَافِرِ
الذَّنْبِ وَقَابِلِ التَّوْبِ شَدِیدِ الْعِقَابِ ذِی الطَّوْلِ لَا
إِلَهَ إِلَّا هُوَ إِلَیْهِ الْمَصِیرُ؛ همو که بخشنده گناه و توبه پذیر و
سخت کیفر و بخشنده نعمتهای مستمرّ است. جز او هیچ معبودى شایسته پرستش
نیست و بازگشت همگان فقط به سوى اوست.» است، این خداوند همانطور که همه
گناهان انسان را هر چه باشد میبخشد در مقابل کسی که به وحی و نبوت او تعدی
کند شدید العقاب است. سپس در این آیه به این مطلب اشاره میکند که این
نعمتهای الهی همیشگی «ذی الطول» است و برای یک زمان و مکان یا شخص محدوی
نیست.
منبع : شفقنا