چکیده :
محور اصلى این پژوهش، بررسى سابقه تشیع در دودمان صفوى است. گرایش مذهبى اجداد شیخ صفىالدین، موسس طریقت صفویه، همچنان در هالهاى از ابهام است. همچنین ادعاى نسب سیادت و تشیع فرزندان و نوادگانشنیز همواره در مظان شک و تردید قرار داشته است. درباره مذهب شیخ صفىالدین نیز شواهد و دیدگاههاى بسیارمغشوش و متضادى ارائه شده است؛ برخى او را سنى شافعى و برخى او را شیعه مذهب دانستهاند.
با این حال، مامىدانیم که جانشینان شیخ صفى، صحبت از سیادت صفویان به میان آوردهاند. این رویکرد آشکار فرزندان شیخصفى به تشیع، ما را به این نتیجه مىرساند که وى اگر هم شیعه مذهب نبوده، عقاید و آموزههایش متاثر از فضاىمذهبى پس از حمله مغول که به نفع تشیع و تصوف و به ضرر تسنن در حال تغییر بود، چنان با عقاید و آموزههاىشیعى درآمیخت که جانشینانش به آسانى اظهار تشیع نموده و مریدانشان نیز به سادگى آن را پذیرفتند. چنین زمینهاىباعث شد تا آنان به تدریج به شیعیانى متعصب و ضد تسنن تبدیل شده و سرانجام به عنوان حامیان اصلى تشیع، اینمذهب را در سالهاى آغازین سده دهم هجرى در ایران رسمیت بخشند.
واژگان کلیدى: تشیع، صفویه، شیخ صفى، طریقت، تسنن و سیادت.