ترجمهی لغوی فنگشویی، باد و آب است و مفهوم آن این است که هر آنچه در پیرامون ماست از انرژی فعال به وجود آمده است، حتی اشیای بیجان مانند صندلی، میز یا ساختمان، دارای انرژی سیال هستند. فنگشویی یک فلسفه و فن باستانی در چین است و برای پیدا کردن دکوراسیون مناسب و چیدمان درست اشیا در ساختمانهای مسکونی، تجاری، باغ و… استفاده میشود تا بهترین اثر را بر سلامتی، شادی، موفقیت، هماهنگی و به طور کلی انرژی مثبت، داشته باشد. مهمترین چیزهایی که باید رعایت کرد، پرهیز از بینظمی و هرگونه انباشتگی، استفاده از رنگهای مناسب، خطوط منحنی و در نظر گرفتن جهتهای مناسب است، البته امروزه به طور رسمی در چین آن را خرافات میدانند ولی متأسفانه در ایران در حال رشد و توسعه است.
فنگشویی به نظامی از قوانین کهن چین تعلق دارد. از هزاران سال پیش چینیها خانههای خود را به کمک آن «مکانی برای خوشبختی» میساختند و میآراستند. تا چندی پیش فنگشویی تنها در جنوب آسیا و بیشتر در هنگ کنگ، ژاپن، تایوان، کره، تایلند، سنگاپور و مالزی رواج داشت. به طور مثال، هنگکنگ در معماری کاملاً تحت تأثیر فنگشویی بوده است، چنان که ۹۰ درصد خانهها و حتی ساختمانهای بلند با بهرهگیری از قواعد فنگشویی ساخته شدهاند. امروزه در اروپا نیز بسیاری از مردم برای ساخت و به ویژه طراحی اتاقهای کار خود، از روشهای فنگشویی بهره میگیرند یا طراحی آن را به متخصصین فنگشویی میسپارند. خانهها، آپارتمانها و دفاتری هم که در گذشته ساخته شدهاند توسط مشاوران فنگشویی چنان مرتب میشوند که نویدبخش خوشبختی باشند. هم اکنون تعداد زیادی از مردم در آمریکا، استرالیا و کشورهای اروپایی در ساخت و طراحی داخلی منازل خود از تعلیمات هارمونیک چینی بهره میگیرند.
در آمریکا و اروپا فنگشویی رفته رفته فراگیرتر و محبوبتر میشود و تعداد زیادی مدارس ویژهی فنگ شویی که اساتید مجربی در آنجا تدریس میکنند، تأسیس شده است، اما متأسفانه چندی است که فنگ شویی در ایران نیز رواج یافته است و فروشگاهها و مغازههای متعددی، اقدام به فروش مجسمههای این فرقه میکنند و گاه کلاسهای آموزشی نیز برگزار میشود. وقتی که وارد مغازههای فروش مجسمههای فنگشویی میشویم با این جملات رو به رو میگردیم:
«این اجناس باعث آمدن برکت به خانهی شما میشود …»، «این نشانها میتواند، رابطهی شما را با همسرتان بهتر کند …»، «این مجسمه شبها روح خود را در اتاق به حرکت در میآورد و انرژیآن را عوض میکند …» و…
برخلاف دنیای غرب که ماده را نقطهی مرکزی همه چیز میداند، از دیدگاه چین باستان انرژی و قدرت زندگی، نقش تعیین کنندهای داشته و دارد. این نظریه در تمام انواع سبکهای فنگشویی یکسان است. در تمام سبکها انرژی «چی» در نقطهی مرکزی قرار گرفته است. این انرژی در جهان هستی و کائنات جریان مییابد و تمام موجودات جاندار و بیجان را به یکدیگر مرتبط میسازد. در ترمینولوژی (اصطلاح شناسی) غرب لغتی معادل انرژی «چی» وجود ندارد و اغلب، آن را اتمسفر، محیط و فضا، انرژی، قدرت حیات، انرژی زندگی یا روح ترجمه میکنند.
«چی» در بدن انسانها، جانوران، گیاهان و در ساختمانها جریان دارد. «چی» هم به طرف خارج و هم به درون بدن جریان دارد. هر انسان، حیوان، گیاه و ساختمانی، «چی» منحصر به فرد خود را دارد که همیشه با «چی» محیط پیرامون خود در هم میآمیزد. بنابراین، هر یک از ما نه تنها با محیط پیرامون خود بلکه در نهایت با تمام جهان هستی و کائنات در ارتباط قرار میگیریم. انرژی «چی» که به درون ما و از درون بدن ما به بیرون جریان مییابد، به محیط، احساسات و عواطف درونی و همچنین به وضع روحی و جسمی ما بستگی دارد.
«چی» از میان ساختمانها جریان مییابد و از درها و پنجرهها به ساختمان داخل و از آن خارج میشود، حتی کمی به مواد سختی مانند دیوار نیز نفوذ میکند. بنابراین، فرم ساختمان، وضعیت درها و پنجرهها و به خصوص نوع مواد مصرف شده در سازهی ساختمانها، میتواند جریان انرژی «چی» را تغییر دهد. همچنین، چون تمام سیارات و کائنات، «چی» تولید میکنند (قدرت آسمان) و انرژی زمین به طرف کائنات جریان مییابد، وضعیت قرار گرفتن خورشید و سایر سیارات نسبت به ساختمان، بر جریان «چی» تأثیر میگذارد. پس، الگوی جریان «چی» هر ساعت دچار دگرگونی میشود. بزرگترین هدف فنگشویی یافتن مکانی است که سلامت روحی و جسمی و به طور کلی زندگی ما در آن از انرژی «چی» به طور مثبت تأثیر پذیرد.
ایدهآل آن است که این انرژی همچون رودخانهی کوچکی از خانهی ما عبور کند، به هیچ وجه نباید راه آن را مسدود کنیم یا جریان آن را تسریع سازیم. برخی از عوامل ممکن است باعث جریان نامناسب «چی» در خانه یا آپارتمان شما شوند و سلامت شما را به مخاطره بیاندازند. برخی از مواد به خصوص مواد مصنوعی انرژی «چی» منفی منتشر میکنند. همچنین نورهای مصنوعی، تأسیسات تهویهی مطبوع، رایانه، مایکروویو و تلفنهای بیسیم انرژی «چی» مصنوعی دارند و ممکن است مانع جریان انرژی مثبت در خانه شوند. تاریکی، بینظمی، گرد و خاک و رطوبت نیز باعث توقف جریان «چی» میشوند.
طبق تعلیمات فنگشویی این عوامل ابتدا باعث اختلال در سلامت و سپس رکود شخصی میشوند. اگر جریان «چی» بسیار شدید باشد ممکن است باعث بر هم خوردن تعادل شود، بنابراین، در ساخت خانهها باید از راهروهای باریک و بلند اجتناب شود و اتاقها در خط مستقیم قرار نگیرند. جریان «چی» شدید میتواند انرژی «چی» درونی ما را دفع کند، در این صورت، ناآرام، شکاک و عصبانی خواهیم بود. در آپارتمانها و خانههایی که دارای گوشهها و زوایای تیزی هستند جریان «چی» شروع به چرخیدن میکند و همانند گرداب چرخشهای تندی پدید میآید که آن را «چی» برنده و مخرب مینامند. این امر باعث چرخش انرژی «چی» درونی ما نیز میگردد. بنابراین، تعادل خود را از دست میدهیم و ممکن است بیمار شویم. فنگشویی از جریان «چی» منفی ممانعت میکند.
آشنایی با نمادهای فنگشویی
در فنگشویی در خصوص نشان دادن نحوهی درست تقسیم انرژی، از نمادهایی استفاده میکنند که عبارتاند از:
۱- «اژدها» سمبل انرژی «ینگ» و نشانهی عنصر چوب و فصل بهار است که انرژی آن در سمت شرق یا سمت راست بنا قرار میگیرد. در مقابل اژدها، «ببر» دارای انرژی «یین» است و نشانهی عنصر فلز میباشد.
۲- «لاکپشت» نیز نشان ثبات و استحکام قسمت پشتی زمین و بناست. «ققنوس سرخ» نیز در مقابل لاکپشت، حیوانی افسانهای، بسیار فعال و همیشه در حال حرکت و پرواز، به عنوان سمبل آسایش مادی در زندگی است.
۳- «درنا» سمبل عمر طولانی است، تصویر یا مجسمهی آن در سمت غرب یا شرق قرار داده میشود. «اردک مندارین» نوعی اردک رسمی چینی است، این اردک نشانهای از شادی و خوشبختی در زندگی زناشویی است. این اردک، نیروی «چی» ایجاد میکند که باعث میشود زوجین از پس هر مشکلی بر بیایند. برای این منظور باید دو عدد اردک را در گوشهی شمال غربی خانه یا در دورترین قسمت راست سالن پذیرایی یا اتاق خواب قرار داد تا «چی» ازدواج و عشق را فعال کند.
۴- «دو ماهی» نشانهی دور کردن نیروهای شیطانی است و برای دفع بلا یا چشم زخم مورد استفاده قرار میگیرد، به طور معمول آن را مقابل در ورودی نصب میکنند. «نیلوفر آبی» یا «لتوس» گیاه مقدس هندوهاست، اعتقاد بر اینکه داشتن آن در منزل بخت خوبی را به ارمغان میآورد. «گل صد تومانی» یا «پونی» نشانهی اقبال بلند، به خصوص برای دختران دم بخت است. «مرکبات» به خصوص پرتقال و لیمو سمبل طلا، پول و فراوانی هستند. «هلو» سمبل عمر طولانی همراه با سلامتی است. «ارکیده» سمبل خوش اقبالی است. «انار» نشانهی فرزندان متعدد است.
۵- «صدف مارپیچ» نشانهی اقبال بلند در سفر است، آن را در اتاق نشیمن قرار میدهند.
۶- «خمره» به عنوان آرام کنندهی جریان «چی» در قسمتهای مختلف، به خصوص نزدیک در ورودی استفاده میشود. «بادبزن» سمبل محافظت از خانه و دارایی است. «وزغ سهپا» سمبل برکت و ثروت است. «کریستال کوارتز صورتی» بهترین سمبل عشق و ازدواج در فنگشویی است.
فنگشویی نمادهای بسیاری دارد که در میان انواع نمادها، با مجسمههایی چون سکههای چینی، سگهای فو، باد زنگ، اژدر، لاکپشت، چی لین (اژدر اسب)، پاگودا (برج دانش)، گاو آرزو، صدف حلزون، بودای خندان، فیل، ماهی آروانا، کشتی بازرگانان، گلدان ثروت، نعل اسب، آینهی جادو (پاکوا)، کدو قلیانی، پی یائو، گره اسرارآمیز و… روبهرو میشوید.
اسلام و فنگ شویی
از آنچه در بالا آمد میتوان به وجه مشترک بتپرستی و آیین فنگشویی پی برد و بدین گونه تعریف کرد که فنگشویی همان بتپرستی دوران جاهلیت است، اما با صورت و چهرهای جدید! چرا که بتپرستان دوران جاهلیت از مجسمههای دست ساز خود به عنوان شریک خداوند و یا شفیع و واسطه بین خلق و خدا استفاده میکردند، در حالی که فنگشویی اول: سکولار است و در آن بحث از خدا به عنوان موجود برتر مطرح نیست و دوم: این مجسمهها را به ذات دارای قدرت و انرژی میداند در حالی که بتپرستان جاهلیت مجسمهها را به ذات دارای قدرت نمیدانستند، بلکه به این عقیده بودند که چون قادر به ارتباط با خداوند نیستند، این مجسمهها واسطهی ارتباط با خداوند هستند یا اینکه خداوند بخشی از قدرت خود مبنی بر ادارهی جهان را به مجسمههای دست ساز خود داده است.
«علامه طباطبایی» در مورد علت شکلگیری مرام بتپرستی میگوید:
آنچه که از تاریخ وثنیت و بتپرستى برمىآید این است که باعث پیدایش این مرام یعنى خضوع در برابر بت و پرستش الهه، یکى از دو غریزهی زیر بوده است:
اول: غریزهی جلب منفعت
توضیح اینکه، انسانهایى دور از معارف دینى بهنظر سادهی خود احساس مى کردهاند که در ادامهی زندگى محتاج به اسباب و لوازم زیادى از قبیل طعام، لباس، مسکن، همسر، اولاد، خویشاوند و امثال آن هستند، از این میان مهمتر از همه غذا است که نیاز انسان به آن بیش از نیاز وى به غیر آن است و معتقد شده بودند که هر صنفى از این حوایج بستگى به سببى دارد که آن سبب، آن حاجت را براى آنان فراهم مى کند.
به عنوان مثال براى باران سببى است که آن را از آسمان فرو فرستاده و چمنزارها را سرسبز و خرم مى سازد و در نتیجهی آذوقهی آنان و علوفهی چهارپایانشان را تأمین مى کند و براى پستى ها و بلندیهاى زمین سببى است که امور آن را اداره مى کند و سبب دیگرى هست که بین دو نفر علاقه و محبت مى افکند و نیز سببى است که ادارهی دریاها و کشتى ها را عهده دار است و چون مى دیدند که خودشان به تنهایى نیروى تسلط بر تمامی این حوایج و حتى بر حوایج ضرورى را ندارند، از این رو براى دستیابى بههر حاجتى خود را ناچار مى دیدند که در برابر سبب مربوط به آن حاجت خضوع نموده و او را پرستش کنند.
دوم: غریزهی دفع ضرر
آنها چون مى دیدند که از هر سو هدف تیر حوادث، ناملایمتها و محصور بلایاى عمومى از قبیل سیل، زلزله، طوفان، قحطى، وبا و… و همچنین خطرهای شخصى از قبیل امراض، فقر، سقوط، بى اولادى، دشمنى دشمنان، حاسدین، عیبجویان و امثال آن هستند، از این رو پیش خود به این خیال افتاده اند که لابد اسباب قاهره اى در کار است که این گرفتاریهاى خرد کننده را براى انسان فراهم مى سازد و در نتیجه صفاى زندگى را مبدل به کدورت مى نماید و لابد این اسباب موجوداتى هستند آسمانى، نظیر ارباب انواع و ارواح کواکب.
از این جهت از ترس اینکه مبادا دچار خشم آنها شوند سر تسلیم در برابرشان فرود آورده و آنها را معبود خود میگرفتند، تا شاید بدین وسیله خشنودشان ساخته از آزارشان ایمن شده، از مکاره، مصایب، شرور و ضررهایى که از ناحیهی آنها نازل میشود، مصون گردند. این آن چیزى است که از تواریخ مربوط به پیدایش مسلک بتپرستى و منطق بت پرستان و ستاره پرستان استفاده مى شود.» (تفسیر المیزان؛ ج ۷)
شبیه چنین حالاتی، بلکه با احساس شدیدتر در دنیای معاصر متجددنمای علم زده دیده میشود و برای آرامش خود و اطرافیان به سنگ و چوبهایی متمسک میشوند! در حالی که فقط اسم آن را از «پرستش» به «دریافت انرژی» تغییر دادهاند.
در قرآن و روایات، موارد متعددی از ممنوعیت این نوع تمسک جستن به اشیا و طبیعت بیجان و جاندار ذکر شده است و در موارد متعدد نگاه انسانها را به مبدأ هستی بخش عالم سوق داده است:
۱. «أَتُجادِلُونَنِی فِی أَسْماءٍ سَمَّیْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُکُمْ ما نَزَّلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ» (اعراف/ ۷۱)
هود علیهالسلام در این جملات استدلالى را که قوم بر الوهیت بتها مى کردند رد مى کند، چون قومش مى گفتند: «پدران ما که این بتها را مى پرستیدند از ما عاقل تر بودند و ما ناگزیر باید از آنان پیروى کنیم»، هود علیهالسلام در جواب مى فرماید: «پدران شما نیز مانند شما برهان و دلیل صحیحى بر خدایى این بت ها نداشتند و مسألهی خدا بودن آنها جز نامهایى که شما بر آنها نهاده اید چیز دیگرى نیست، این شمایید که به دست خود سنگ یا چوب هایى را تراشیده یکى را خداى ارزانى و فراوانى نعمت و دیگرى را خداى جنگ و سومى را خداى دریا و یا خشکى خوانده اید، جز نامگذارى شما مأخذ دیگرى نداشته و خدایى آنها جز در اوهام شما مصداق دیگرى ندارد و آیا با یک مشت اوهام که اسم گذاریش به اختیار خود انسان است، مى خواهید ادعاى مرا که توأم با دلیل و برهان قطعى است، جواب دهید؟»
۲. «وَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ لِأَبِیهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْناماً آلِهَهً إِنِّی أَراکَ وَ قَوْمَکَ فِی ضَلالٍ مُبِین» (انعام/ ۷۴)
«و (یاد کن) آن هنگام که ابراهیم به پدرش آزر گفت: آیا بتان را خدایان مى گیرى؟ بىشک تو و قومت را در گمراهى آشکار مى بینم.»
چه گمراهى از این آشکارتر که انسان مخلوق خود را معبود خود قرار دهد و موجود بیجان و بى شعورى را پناهگاه خود بپندارد و حل مشکلات خود را از آنها بخواهد.
۳. «وَ جَاوَزْنَا بِبَنىِ إِسْرَاءِیلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْاْ عَلىَ قَوْمٍ یَعْکُفُونَ عَلىَ أَصْنَامٍ لَّهُمْ قَالُواْ یَامُوسىَ اجْعَل لَّنَا إِلَهًا کَمَا لَهُمْ ءَالِهَهٌ قَالَ إِنَّکُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُون» (اعراف/ ۱۳۸)
«و بنى اسرائیل را از دریا [یى که فرعونیان را در آن غرق کردیم] عبور دادیم؛ پس به گروهى گذر کردند که همواره بر پرستش بت هاى خود ملازمت داشتند، گفتند: اى موسى! همان گونه که براى آنان معبودانى است، تو هم براى ما معبودى قرار بده!! موسى گفت: قطعاً شما گروهى هستید که نادانى مى ورزید.»
۴. «وَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هَاذَا الْبَلَدَ ءَامِنًا وَ اجْنُبْنىِ وَ بَنىِّ أَن نَّعْبُدَ الْأَصْنَام؛ رَبِّ إِنهُّنَّ أَضْلَلْنَ کَثِیرًا مِّنَ النَّاس» (ابراهیم/ ۳۵)
«و ابراهیم گفت: اى پروردگار من، این سرزمین را ایمن گردان و مرا و فرزندانم را از پرستش بتان دور بدار. اى پروردگار من، اینها بسیارى از مردم را گمراه کرده اند.»
از مجموع این سخنان دریافت میگردد که فنگشویی و یا نمونههای مشابه که به اشیای بیجانی همچون سنگ، مجسمه برای حل مشکلات خود متمسک میشوند، نه تنها در دام دسیسهای از افراد سودجو برای امرار معاش افتادهاند و به یک شیء بیجان متوسل شدهاند؛ بلکه به خداوند حکیم هم شرک ورزیدهاند؛ چرا که قدرتی کاذب را به شیئی انتساب کرده است در حالی که قادر مطلق و خالق حکیم و مقدر او نیست./نویسنده: ابوالفضل عنابستانی
تنظیم و ویرایش: سایت حرف آخر