امروزه در کشور خود، ایران اسلامی، با نفوذ معنویتهای نوظهور مواجه هستیم. هر یک از معنویتهای نوپیدا، مرکز ثقلی داشته، نسبت به یکی از حالات، احساسات و پدیدههای درونی، حساسیتی از خود بروز میدهد؛ مثلاً یوگا مدعی است که برای انسان آرامش به ارمغان میآورد؛ آیین اشو، ادعای عشق و عشقورزی برای انسان دارد. یکی از مفاهیم و واژههای زیبا که توسط یکی از رهبران بوداییان جهان مطرح شد، شادی، نشاط و فرحناک بودن است. امروزه از یکسو، شادی نیاز بشر خسته از تمدن ماشینی است؛ و از سوی دیگر، شادی مفهومی است اساسی که در آیین بودا به صورت جدی مطرح است. دالایی لاما، این واژهی زیبا را با روایتی جدید و بیانهایی زیبا به صحنه آورد. او که رهبر بوداییان تبّت است، بر اساس آموزهها و تعالیم معنوی بودا، مفهوم شادمانه زیستن و باشگاه خنده را به عنوان امری معنوی که حتماً میتواند هدف زندگی باشد، پیش روی بشریت قرار داد.
۱. «شادی» از منظر معنویّتهای نوظهور
با مطالعهی کتابها و متن سخنرانیهای دالایی لاما، به راحتی میتوان نظر او را در باب هدف زندگی انسان شناخت. او، در ابتدای هر کتاب یا آغاز هر سخنرانی، به این مطلب اشاره کرده و محور کار خود را بر اساس آن، یعنی هدف زندگی، قرار میدهد. از این روست که دکتر هوارد. سی. کاتلر، اصل پیام او را از میان سخنانش این گونه استخراج کرده است:
«به اعتقاد من، مهمترین هدف زندگی ما رسیدن به شادی است. چه انسان معتقد به اصول مذهبی باشد، چه نباشد و هر مذهبی که داشته باشد، همهی ما در جستوجوی رسیدن به چیز بهتری در زندگیمان هستیم. بنابراین من فکر میکنم حرکت و فعالیت ما، به سوی دست یافتن به شادی است.» (دالایی لاما، ۱۳۸۲- الف، ص۲۱)
دالایی لاما، در کتابهای دیگر خود نیز این مطلب را به گونههای مختلفی بیان کرده است. به نظر او، هر انسانی، در کنار احساس فطری نسبت به خود، آرزوی خوشبختی و غلبه بر رنج نیز دارد و این امر، محدود به نوع بشر نیست. از نظر یک بودایی، حتی کوچکترین حشره این حس را دارد که مطابق با ظرفیت وجودی خود، سعی میکند به شادمانی برسد و از شرایط ناخوشآیند دوری کند (دالایی لاما، ۱۳۸۴- الف، ص ۴-۵).
دالایی لاما، مهمترین هدف زندگی را شادمانی میداند و معتقد است این مقصود، هیچ ارتباطی با سواد، مال، ملیّت، نژاد، شأن اجتماعی و ایدئولوژی ندارد؛ و در هر موقعیتی، مقصود از زندگی، شاد بودن است؛ زیرا ایدهی تندرستی و شادابی و رفاه و خوشبختی بر صحیفهی باطن انسان ترسیم شده است (دالایی لاما، ۱۳۸۲- ب، صص۱۳و۳۶).
در کتاب «هنر شادزیستن» – که دکتر هوارد، سی. کاتلر سعی دارد آموزههای اصلی دالایی لاما را به شکلی امروزین، در کنار مطالب روانکاوی، و به همراه مقایسه با مطالعات جدید به دست دهد- چند بار جملاتی از دالایی لاما نقل میشود که به صراحت، هدف زندگی را شاد بودن دانسته است (دالایی لاما، ۱۳۸۲- الف، صص ۲۱، ۲۴، ۴۵، ۷۳، ۱۰۲، ۱۶۱ و ۳۰۵). از این جالبتر، کتاب «زندگی در راهی بهتر» است که در واقع، متن سخنرانیهای دالایی لاما در جمع بوداییان و علاقهمندان به آیین بودیسم در هندوستان است. این کتاب، مشتمل بر شش سخنرانی از دالایی لاماست که با پیشگفتاری از لاما توبتن زوپا رین پوچه، اثری ممتاز برای شناخت افکار دالایی لاما به شمار میآید. تمامی سخنرانیهای او، گرد محور هدف زندگی است. او پنج سخنرانی خود را با ذکر هدف زندگی که رسیدن به شادی و پرهیز از درد و رنج است، شروع کرده و در سخنرانی سوم نیز پس از بیان مطالب مقدماتی، هدف زندگی انسان را بررسی کرده است (دالایی لاما، ۱۳۸۱، صص ۲۶، ۵۱، ۶۰، ۶۱، ۸۲، ۸۵، ۱۰۳، ۱۲۷ و ۱۵۷). البته دالایی لاما، شادی را بر یک گونه نمیداند و برای آن، مراتبی قائل است. او میگوید:
«آرمان ما رسیدن به خوشبختی است که باز هم به انگیزههای خودش بستگی دارد. خوشبختی میتواند گذرا یا همیشگی باشد. خوشبختی همیشگی بهای بیشتری دارد. …. از زمانی که زاده میشویم، حقّ خوشبخت بودن را پیدا میکنیم و نیکبختی پایدار میبایست از درون خودمان برخیزد. کسی نمیتواند آن را به ما ببخشد و هیچ عامل بیرونیای نمیتواند مسئول آن باشد.» (دالایی لاما، ۱۳۸۱، صص ۶۰-۶۱)
نکتهی مهم اینکه دالایی لاما، این مطلب مهم را – که در جهان معاصر، طرفداران بسیاری نیز دارد- از دل مکتبی کهن و باستانی، یعنی آیین بودا، استخراج کرده و این، نشان دهندهی هنرمندی اوست. وی میگوید:
«از این روست که بودا، سومین «راستی شریف» را آموزش داده و گفت که رنج با رسیدن به نیروانه، یا حالت نیکبختی سرشار از سرور به پایان میرسد. او، همچنین از راهی سخن گفت که با پیمودن آن میتوان حالت باز ایستادن رنج را هویدا ساخت؛ راهی که همان راه راستین است. «راستیهای چهارگانه شریف» همانا بررسی نیکبختی و رنج و انگیزههای آنها هستند. هدف زندگی ما، رسیدن به نیکبختی است.» (دالایی لاما، ۱۳۸۱، ص۶۱)
این کلام او، به خوبی برداشت جدید دالایی لاما را نشان میدهد که چگونه از میان مطالبی کهن، میتوان در راستای نیازهای انسان جدید، موضوعاتی مناسب مردم امروز را برداشت کرد و به دست داد. بنابراین به نطر میرسد اینکه دالایی لاما هدف نهایی زندگی را شادزیستن قرار داده، تنها برای ساده کردن مطلب بوده است. به بیان دیگر، او خواسته است موضوع را در سطح عامهی مخاطبان مطرح کند؛ زیرا هدف نهایی زندگی انسان در بودیسم، رسیدن به نیروانه است. او، پس از اینکه تمام ادیان را در رساندن نوع بشر به آرامش متّحد و موافق میداند، در بیان هدف زندگی میگوید:
«هدف نهایی، رسیدن به «موکشا» یا آزادی است. موکشا حالتی ذهنی است که در آن، همهی احساسات آلوده به ذهنیات خشنتر، از همه رو پاکسازی شدهاند. موکشا با نیروانه ویژگیایی ذهنی است.» (دالایی لاما، ۱۳۸۱، ص۸۲)
او، سپس این حالت را بودا شدن میداند:
«هدف ما که بودا شدن است، به معنای از میان بردن همهی آلایشهای منفی ذهن از جمله گرایشها یا آثاری است که «تیرگیهای فراروی راه بودا شدن» خوانده شدهاند.» (دالایی لاما، ۱۳۸۱، ص۸۵)
میبینیم که اگر او بخواهد بر اساس اصل بودیسم سخن بگوید، مطالب قدری دور از ذهن میشود و رسیدن به آن، برای بشر امروزی دور از واقعیت خواهد بود. لذا دالایی لاما به سادهسازی بودیسم دست یازیده و هدف نهایی آن، یعنی آزادی مطلق و رها شدن از هر تعیّن وجودی (نیروانه) را به شادی تقلیل داده تا برای انسان معاصر، ملموستر و دستیافتنیتر شود. هر چند برای این هدف نیز مراتبی در نظر گرفته، معتقد است شادی گذرا، در مدّ نظر او نیست. /نویسنده: محمد تقی فعالی
ادامه دارد…
تنظیم و ویرایش: سایت حرف آخر