آیات ۱۵ تا ۲۰ سوره «غافر» روز چهارشنبه، ۱۵ بهمن ماه، بیان کرد: در این
سوره خداوند بعد از اینکه آیات مربوط به توحید و وحی به تشریح مسئله معاد
که یکی از تاثیر گذارترین مسائل برای تهذیب نفس است پرداخت و فرمود روزی
که به عنوان روز تلاقی مطرح است، یا تلاقی ارواح با ابدان است یعنی ارواحی
که ابدان را ترک کرده بودند دوباره تلاقی پیدا میکنند وجهی دیگر این روز
تلاقی فرشتگان با دیگر موجودات است که در آن روز فرشتگان به عنوان شاهد
نازل میشوند، وجه سوم تلاقی اولین و آخرین است، وجهه دیگر این تلاقی؛
تلاقی انسان با پرودرگارش است که « یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ، إِنَّکَ
کادِحٌ إِلى رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقِیه» و وجه دیگر این تلاقی، تلاقی
انسان با جزاء و کیفر اعمالش میباشد.
وی ادامه داد: مطلب دیگری که
خداوند در این آیات به آن اشاره کرده است این است که در چنین روزی هیچ ظلمی
نیست. چرا که خداوند بعد از اینکه فرمود «لِمَنِ الْمُلْکُ الْیَوْم» هیچ
کسی جوابگو نبود، بنابراین هیچ کسی مالک نیست مگر ذات اقدس الله و اگر خدای
سبحان مالک است و لاغیر و خدا هم مستحیل است ظلم کند پس از طرف مالک ظلمی
در کار نیست. اما به هر حال ظلم از سه جهت ممکن است محقق باشد، اول از طرف
مالک و قاضی، دوم از طرف شاهدان و سوم نیز از طرف ماموران اجرایی که در
صحنه قیامت حاضرند. چون خداوند در این آیات ظلم را به صورت نفی جنس نفی کرد
پس هیچ کدام از این حالات و وجوه در قیامت راه ندارند «لا ظُلْمَ
الْیَوْم».
آیتالله جوادی عنوان کرد: اما عدم تحقق وجه اول به
خاطر آیات فراوانی است که در این مورد در قرآن کریم بیان شده است. در آیه
49 سوره کهف میفرماید: « وَ لا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَدا» سهو و نسیان نیز
در کار نیست که بخواهد باعث ظلم شود « وَ ما کانَ رَبُّکَ نَسِیًّا» و در
نهایت اینکه پرونده افراد هم پرونده مغلوطی نیست زیرا انسان هر کاری که
میکند فرشتگان همانجا مینویسند « َ رُسُلُنا لَدَیْهِمْ یَکْتُبُون »و
همچنین «وَ إِنَّ عَلَیْکُمْ لَحافِظِینَ، کِراماً کاتِبِین». از جهتی دیگر
شاهدان نیز غیر از انبیاء و اولیاء اعضا و جوارح ما هستند که همراه ما
هستند پس زمانی که دست یا پا عصیان و گناهی را شاهدت میدهد دیگر جایی برای
انکار و ظلم باقی نمیماند و فرض ندارد که در آن روز واقع شود. فقط از یک
جهت ممکن است ظلم محقق باشد و آن نیز معطلی روز قیامت است. به هر حال آن
روز اولین و آخرین هستند و ممکن است شخصی که کار نیکی انجام داده است در
این روزی که ۵۰ هزار سال است معطل شود که خداوند نیز برای رفع این جهت
میفرماید «إِنَّ اللَّهَ سَریعُ الْحِساب». بنابراین آنجا هیچ کس سرگردان
نیست مگر اینکه سرگردانی خودش کیفر باشد برای برخی.
وی ادامه داد:
مرحوم علامه طباطبایی تفسیر حقی را بیان میکند و آن این است که در اینجا
«لا ظُلْمَ الْیَوْم» محفوف به دو دلیل است؛ نفی جنس است هم معلل به قبل
است و هم معلل به بعد. معلل به قبل است چون که قبل از آن بیان کرده است که
«الْیَوْمَ تُجْزى کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَت» بر این اساس اگر جزاء عین
عمل باشد که دیگر ظلمی فرض ندارد. و اینکه معلل به بعد است به خاطر تعبیر
به «ان» که جنبه تعلیل دارد در «إِنَّ اللَّهَ سَریعُ الْحِساب». بنابراین
اگر کسی نامه عمل او در دست اوست همانجا بهشت را میبیند و معطل نیست و اگر
بنا شد کسی کیفر ببیند او را معطل و سرگردان نمیکنند. لذا این آیات در
بیان نفی ظلم در وجوه مختلف است.
این مفسر قرآن کریم بیان کرد:
خداوند سبحان همین مساله را در موارد گوناگون بیان کرده است فرمود نفی ظلم
به خاطر این است که کاتبان اعمال، اشتباه نکردند و همانجا نوشتند در آیه ۶۲
سوره مومنون فرمود: «وَ لا نُکَلِّفُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها وَ لَدَیْنا
کِتابٌ یَنْطِقُ بِالْحَقِّ وَ هُمْ لا یُظْلَمُون؛ بر هیچ کس جز به
اندازه توانش تکلیف نمىکنیم. و نزد ما کتابى است که به حق سخن مىگوید. و
بر آنها ستمى نمىرود.» پس اگر متن عمل و خود عمل حاضراند دیگر جایی برای
ظلم نیست. در آیه ۷۱ سوره مبارکه اسراء فرمود: «یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ
أُناسٍ بِإِمامِهِمْ فَمَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمینِهِ فَأُولئِکَ
یَقْرَؤُنَ کِتابَهُمْ وَ لا یُظْلَمُونَ فَتیلا؛ روزى که هر گروه از مردم
را به پیشوایانشان بخوانیم، نامه هر که به دست راستش داده شود، چون بخواند
بیند که به اندازه رشته باریکى که درون هسته خرماست، به او ستم نشده است.»
به اندک چیزی ستم نمیشود چون متن عمل قابل مشاهده است.
وی ادامه
داد: بنابراین و بر اساس آنچه زید بن ارقم در مورد تفسیر این آیه در مورد
حضرت رسول (ص) نقل میکند که وقتی حضرت فرمودند این روز به اندازه ۵۰ هزار
سال است و شخصی گفت چه روز طولانی است آن روز، حضرت فرمود قسم به خدایی که
جان من در دست او این روز برای مومن به اندازه خواندن یک نماز چهار رکعتی
است. بنابراین سرگردانی در آن روز نیست سرگردانی ۵۰ هزار سال برای کسانی
است که قرار است این سرگردانی برای آنها عذاب باشد. بنابراین در حقیقت
کسانی در آن روز سرگردان میشوند که در دنیا کارشان سرگردانی دیگران بوده
است، کسانی که قرار بوده است کار مردم را انجام بدهند اما آنها را سرگردان
کردهاند، کسی که مردم را معطل کرده است در روز قیامت هم معطل خواهد شد.
این
مرجع تقلید تصریح کرد: در ادامه خداوند میفرماید «وَ أَنْذِرْهُمْ یَوْمَ
الْآزِفَهِ إِذِ الْقُلُوبُ لَدَى الْحَناجِرِ کاظِمینَ ما لِلظَّالِمینَ
مِنْ حَمیمٍ وَ لا شَفیعٍ یُطاع؛ از روز قیامت بترسانشان. آن گاه که دلها
لبریز از اندوه، نزدیک حنجرهها رسد. ستمکاران را در آن روز نه خویشاوندى
باشد و نه شفیعى که سخنش را بشنوند» داستان قیامت خیلی دور نیست بلکه قیامت
نزدیک است لذا به پیامبرش دستور میدهد که در مورد این روز انذار کند چرا
که حوادث دردناک آن روز به نحوی است که دل میخواهد از دهن بیرون بیایید
ولی نمیتواند و این یک تمثیل است و این تمثیل برای این است که آنها خودشان
نمیتوانند مشکلشان را حل کنند. در این آیه چون « ما لِلظَّالِمینَ مِنْ
حَمیمٍ» تعلیق حکم بر وصف است مشعر به علیت است یعنی اختصاصی به مخاطبین
حضرت ندارد بلکه هر کسی در هر جای دنیا و در هر زمانی ظلمی انجام داد مشمول
این اصل است یعنی نه دوست صمیمی و نه شفیعی که بخواهد مشکلش را حل کنند.
دوست بر دو نحو است یا دوست مومن است یا دوستانی که در دنیا سر سفر گناه با
او شریک بودند که در صورت دوم همین دوستان با انسان در قیامت دشمن
میشوند. اما دوستان صمیمی که مومن باشند و درونش پر باشد و پر از محبت و
مودت باشد ندارند. اینها نیز شامل شفاعت نمی شوند چرا که شرط شفاعت این است
که مرتضی المذهب باشند و اینها این شرط را ندارند.
منبع : شفقنا