در بخشی از نوشتاری با عنوان «امام کاظم (ع) و تلاشهای فرهنگی و سیاسی در انسداد حاکمیت» آمده است:
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، حجتالاسلام والمسلمین هادی سروش در نوشتاری با عنوان «امام کاظم (ع) و تلاشهای فرهنگی و سیاسی در انسداد حاکمیت» این گونه آورده است:
حضرت کاظم و دوران سخت !
امام هفتم حضرت کاظم (ع) در موقعیتی از زمان قرار گرفت که یکی از پیچیدهترین زندگیها را داشت که فشار و تنگنای مشابه آن هم امکان موفقیت را از انسانهای عادی میستاند ؛ امام آن امام عزیز یکی از زیباترین و موفقترین زندگیها را رقم زد.
گزارههایی از سختی دوران حضرت کاظم (ع)
گزارههایی که از پیچیدگی دوران آن حضرت حکایت میکند چنین است :
۱) توسعه قدرت و ثروت بلامنازع عباسیان و خصوصا خلیفه هارون عباسی یکی از آن گزارههاست . قدرت او از مرزهای عربی و ایرانی و آفریقایی و بخشی از اروپای امروز گذشت. یعنی ؛ در بخش مناطق غربی بغداد، تا مصر و آفریقا، در بخش قسمتهای شرقی از شیروان تا ترکیه و منطقه خراسان تحت سلطه هارون بود.
در دوران هارون حتی دولت مقتدر روم به حکومت عباسی غرامت سالانه میداد. و خلاصه او از آن چنان ثروتی بهرهمند بود که به عنوان هدیه بر سر دخترش که در حجله زفاف بود ، قبالههای مالکیت روستاها و بخشها را می ریخت !
۲) نام امام کاظم (ع) در کنار چهار وصی دیگر امام صادق (ع) قرار دارد و این نبود مگر شدت دوران دشمنی عباسیان با اهلبیت و محور تقیه در پایان زندگی حضرت امام صادق که برای امام بعد و شیعیان مخاطره خیز بود.
تعدد وصیهای امام صادق(ع) زمینهساز ظهور فرقههای اسماعیلیه، فطحیه و ناووسیه و چند پارگی جامعه شیعی شد. البته امام صادق(ع) به خواص اصحاب خود فقط امام کاظم (ع) را به عنوان وصی معرفی مینمود.
۳) زندگی زیر زمینی و مخفیانه امام کاظم(ع) خود نمونه دیگری از دوران سخت حضرت است . این دوران با دوران هفت و یا چهارده ساله زندان متفاوت است. امام هفتم گاهی در حال فرار از معرض دید دشمن بوده و گاه در حال اقامتهایی در مناطق دور بصورت ناشناخته.
نام بردن از امام هفتم توسط شیعیان بصورت ایماء و اشاره و کنایه مانند؛ عالم و یا صالح و .. خود دلیل روشنی بر زندگی سراسر تقیه و اغلب اوقات مخفیانه آن امام است.
۴) در بین همه فشارها و سختیها ؛ گاهی هم برای گم شدن سیاست فشار و خشونت، حاکمیت با رفتار منافقانه و به ظاهر موجه، مانند؛ اعطاء پول و دعوت در مراسم و … نگاه و بینش شیعیان را دچار اشتباه میکرد! در نتیجه آن رفتار مرموزانه و نفاق آلود غیر از تخریب اعتقادی شیعیان ، اهانت آمیز بوده و نوعی شکنجه روانی بر امام کاظم(ع) بود.
گاهی هم در راستای همان شیوه های منافقانه ؛ تهمت قتل و براندازی به امام کاظم(ع) میزند!
وقتی هارون وارد مدینه شد و به حرم رسول الله(ص) امد و برای ظاهرسازی و آمادکردن جو مدینه ؛ تهمت جوسازی و تفرقه افکنی و حتی قتل و خونریزی به امام کاظم داد ! و به پیامبر گفت : یارسول الله اعتذر الیک ارید احبس موسی بن جعفر فانه یرید التشت بین امتک و سفک دمائها .(ارشاد /۲۸۰)
امام را دستگیر و دو کاروان از مدنیه به سمت کوفه و بصره اعزام نمود تا کسی نفهمد امام در کدام کاروان است و امام را به بصره فرستاد و زندانی کرد .. (عیون /۷۳)
مجاهدتهای امام کاظم(ع)
اول ؛ یک شخصیت بیدار و هوشیار
بیداری و هوشیاری امام هفتم را از این نقل میتوان دریافت نمود؛
ابراهیم بن حمید گوید: وارد خانه امام کاظم(ع)، شدم در اتاقی که در آن نماز میخواند چیزی جز لباسى درشت و شمشیرى آویخته و قرآنى ندیدم. / دَخَلْتُ عَلَى أَبِی الْحَسَنِ الْأَوَّلِ عَلَیْهِ السَّلَامُ فِی بَیْتِهِ الَّذِی کَانَ یُصَلِّی فِیهِ، فَإِذَا لَیْسَ فِی الْبَیْتِ شَیْءٌ إِلَّا خَصَفَهٌ وَ سَیْفٌ مُعَلَّقٌ وَ مُصْحَفٌ”. (قرب الإسناد/ ۳۱۰؛ بحار الأنوار، ج ۴۸، ص ۱۰۰)
دوم ؛ تمرکز بر امور حیاتی جامعه
الف ) رفع نقاط ضعف ظاهری شیعیان و رسیدگی به شرائط زندگی آنان ؛
ایشان در کتب تاریخ اهل سنت معروف به صاحب کیسه زر است ؛ فی کمّه صرر من الدراهم .. (تاریخ بغداد ۲۷/۱۳)
و طبق نقل شیخ حر العاملی که شیخ انصاری در کتاب الکاسب نقل نمودا ؛ حضرت کاظم (ع) مشکلات مالی جوانان برای ازدواج را مد نظر دارد و برای آنان کمک مالی ارسال میفرماید.
ب) دخالت هوشیارانه در امور حکومت ؛
امام هفتم تحذیر شدیدی داشت تا افراد موثر نزدیک به دستگاه ظلم نشده تا حاکمیت از مال و یا موقعیت آنان استفاده نکند . جریان عتاب امام هفتم نسبت به صفوان جمال که شتران خود را به هارون کرایه میداد و مورد نهی جدی امام قرار گرفت نمونه ای از آن است .
سوم ؛ نفوذ در متن حاکمیت
در عین اینکه امام کاظم(ع) برخی از هرگونه همکاری با دستگاه ظلم بر حذر میداشت اما از شاهکارهای مهم حضرت کاظم ع ورود شگفت آور به دستگاه اجرائی حاکمیت وقت است .
نمونه آن ترغیب علی بن یقطین به قبول و استقامت در سِمت وزارت عباسیین است. حتی وقتی جناب علی بن یقطین که میخواست استعفاء دهد ، میفرماید: در مقام وزارت بمان ؛ / لاتفعلفان لنا اُنسا و لاخوانک بک عزا .. یاعلی کفارهاعمالکن الاحسان الی اخوانکم . (بحار ۱۳۶/۴۸)
و نمونه دیگر ؛ رصد زندگی اجتماعی و سیاسی شیعیان و نامه نگاری امام از درون زندان برای گشایش امور آنان است.
بخشی از بیانات امام کاظم(ع) توسط ارتباط مخفیانه با وکلاءاش به شیعیان میرسیده است .
چهارم ؛ نفوذ در قلبها
امام کاظم(ع) با یک رفتار شگفت آوری توانست بخش مهمی از جامعه را شیفته خود سازد .
وقتی هارون موقعیت و محبوبیت امام را دید و نتوانست تحمل کند با این پاسخ امام روبرو شد که فرمود : انا امام القلوب و انت امام الجسوم!
پنجم؛ برخورد قاطع با ظالم
این نمونه روشن را ملاحظه کنید ؛
هارون الرشید به موسى بن جعفر(ع) پیشنهاد کرد که فدک را پس بگیرد. امام(ع) امتناع میورزید تا اینکه هارون اصرار کرد سپس امام فرمود: فدک را فقط با حدود آن قبول میکنم. هارون گفت: حدود فدک کجاست؟ امام فرمود: اگر حدود آن را معین کنم نخواهى داد. گفت: تو را به حق جدت قسم میدهم که حدود آن را معین کنى.
امام فرمود: حد اول آن عدن است، چهره رشید درهم کشیده شد گفت بیشتر بگو! امام فرمود: حد دوم سمرقند است رنگ صورت رشید سرخ شد فرمود حد سوم افریقا است چهره رشید سیاه شد باز گفت: حد دیگر را بگو فرمود: حد چهارم سیف البحر است که هم مرز با جزائر و ارمنیه است. هارون گفت: در اینصورت چیزی برای ما نمیماند.
أَنَّ هَارُونَ الرَّشِیدَ کَانَ یَقُولُ لِمُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ خُذْ فَدَکاً حَتَّى أَرُدَّهَا إِلَیْکَ فَیَأْبَى حَتَّى أَلَحَّ عَلَیْهِ فَقَالَ ع لَا آخُذُهَا إِلَّا بِحُدُودِهَا قَالَ وَ مَا حُدُودُهَا قَالَ إِنْ حَدَدْتُهَا لَمْ تَرُدُّهَا قَالَ بِحَقِّ جَدِّکَ إِلَّا فَعَلْتَ قَالَ أَمَّا الْحَدُّ الْأَوَّلُ فَعَدَنُ فَتَغَیَّرَ وَجْهُ الرَّشِیدِ وَ قَالَ إِیهاً قَالَ وَ الْحَدُّ الثَّانِی سَمَرْقَنْدُ فَارْبَدَّ وَجْهُهُ وَ الْحَدُّ الثَّالِثُ إِفْرِیقِیَهُ فَاسْوَدَّ وَجْهُهُ وَ قَالَ هِیهِ قَالَ وَ الرَّابِعُ سِیفُ الْبَحْرِ مِمَّا یَلِی الْجُزُرَ وَ أَرْمِینِیَهَ قَالَ الرَّشِیدُ فَلَمْ یَبْقَ لَنَا شَیْءٌ..” (تذکره الخواص ، سبط ابن الجوزی/۳۵۰ ؛ مقاتل الطالبیین، ابوالفرج الاصفهانی / ۳۵۰)
نمونه دیگر ؛
سخنان شجاعانه و حق طلبانه امام کاظم(ع) در کاخ هارون است ، هارون از امام پرسید: این دنیا چیست؟ امام فرمود: این دنیا سرای فاسقان است. سپس با تلاوت آیه ۱۴۶ سوره اعراف به وی هشدار داد که: بزودی از آیات خود دور خواهم نمود کسانی را که به ناحق در روی زمین ادعای بزرگی می کنند و اگر آنان هر آیه ای را ببینند، به آن ایمان نمی آورند و اگر راه رشد و کمال را ببینند، به سوی آن حرکت نمی کنند، ولی اگر راه ضلالت و گمراهی را ببینند، به سوی آن خواهند رفت. هارون پرسید: دنیا خانه کیست؟ حضرت فرمود: دنیا برای شیعیان ما مایه آرامش و برای دیگران آزمایش است.
در آخر این گفتگو، هارون با درماندگی تمام پرسید: آیا ما کافریم؟ امام هفتم(ع) پاسخ داد: نه، ولی چنان هستید که خداوند متعال فرموده است: کسانی که نعمت خدا را به کفر تبدیل کردند و قوم خود را در محل تباهی فرود آوردند.
و نمونه سوم؛
نامه ای حماسی از امام کاظم(ع) است که شجاعت و مجاهدت حضرت در درون زندان را نشان میدهد . در آن نامه به هارون چنین نگاشت : «ای هارون! هیچ روز سخت و پر محنتی بر من نمی گذرد، مگر اینکه روزی از راحتی و آسایش و رفاه تو کم می گردد؛ اما بدان که هر دو، رهسپار روزی هستیم که پایان ندارد و در آن روز، مفسدان و تبهکاران زیانکار و بیچاره خواهند بود.» (تاریخ بغداد، ج ۱۳، ص ۳۲)
نمونه چهارم ؛
در این راستا امام کاظم(ع) دارای مبارزه منفی با جریان حاکم ظالم است؛
جریان صفوان جمال که شتران خود به حاکمیت کرایه میداد و امام او رانهی کرد / یا صفوان کل شی منک حسن جمیل ما خلا شیئا واحدا ، .. اتحب بقائهم حتی یخرج کرائک ؟ .. فمن احب بقائهم فهو منهم و من کان منهم ورد النار.. بعدها هارون فهمید قصه چیست و گفت اگر همراهی سابق تو نبود تورا میکشتم! (رجال کشی /۴۴۱)
نمونه پنجم ؛
امام کاظم(ع) است و معرفی ظالم در لفافه ؛
وقتی هارون در ابتدا حاکمیت بعد هادی عباسی به حکومت رسید ، شبانه امام را احضار نمود و امام این جمله را فرمود که در واقع معرفی حاکمیت است : لولا انی سمعت فی خبر عن جدی رسول الله ان طاعه السلطان للتقیه واجبه اذاً ما جئتُ. (عیون /۷۶)
ششم ؛ تربیت نفوس و پرورش صالح ترین افراد
نکته مهمی است که از امام ع در زمانی که در زندان است حدیث بدست شیعیان می رسد!
شاهد این ادعا این است که در کتاب مُسند امام موسى بن جعفر ؛ ۵۹ حدیث آمده است که در سالهاى ۱۸۰ تا۱۸۲ که امام در زندان سندى بن شاهک محبوس بودند، صادر شده و آن احادیث را ابوعمران موسى بن ابراهیم مروزى که به دیدار امام رفته و امام کاظم آن احادیث را براى او بیان کرده است.
تربیت اصحاب اجماع که چهره های شاخص در نقلِ حدیث هستند ، از یادگارهای حضرت امام کاظم(ع) است .
و حتی تاثیر اعتقادی و علمی و معنوی امام( ع) تا حدی بود که فرزند زندانبان امام کاظم(ع) که سندی بن شاهک است بنام کشاجم ، در اقر تربیت پذیدی از امام ، یکی از اعیان شیعه میشود !
در تعلیم و پروش و تربیت اخلاقی شیعیان حضرت کاظم(ع) متوجه نکات دقیقی است.
به عنوان نمونه ؛ شیعه ای در بازار و خیابانی ماهی خریده بود و بدست داشت و میرفت ، امام او را دید و فرمود : شما ! ای شیعیان افراد بدخواهی دارید ، در جامعه مراقب باشید و شکل زیبایی از خود نمایان کنید / یا معشرالشیعه انکم قد عاداتکم الخلق فتزینوا لهم بما درتهم علیه. (کافی ۴۸۰/۶)
توجه امام کاظم(ع) به تعلیم و تدریس حتی در دوران سخت امنیتی قابل توجه است ؛
امام کاظم(ع) بعد از منصور در دوران مهدی عباسی حدود ده سال درس برگزار نمود.
نمونه هشامبن حکم است که بعدها به هارون که به حکومت رسید گفتند شاگردانی موسی بن جعفر تربیت کرده که قائل اند : ان فی ارضه اماما مفروض الطاعه و یزعم انه لو انره بالخروج خرج..
هارون اول قبول نکرد ولی یحیی برمکی گفت مجلسی ترتیب میدهم و شما پشت پرده باش و گوش بده و همین کار را کرد و هشام در بحث امام شناسی به این موضوع تصریح کرد و هارون هم شنید و ناراحت شد و تصمیم به قتل امام گرفت و گفت : مثل هذا یبقی لی ملکی واحده؟فوالله لَلسان هذا ابلغ فی قلوب الناس من ماهالف سیف. (رجال کشی /۲۵۶)
در این باب یکی از نقطه مورد توجه امام ؛ توجه به مراتب معرفتی و تفاضل شیعیان است . این روایت را ملاحظه کنید ؛
على بن جعفر گوید: شنیدم امام کاظم (ع) میفرمود: چنین نیست که هر که به ولایت ما معتقد شد مؤمن باشد، بلکه آنها همدم مؤمنین قرار داده شدهاند. / لَیْسَ کُلُّ مَنْ قَالَ بِوَلاَیَتِنَا مُؤْمِناً وَ لَکِنْ جُعِلُوا أُنْساً لِلْمُؤْمِنِینَ. (کافی ۲۴۴/۲)
امام کاظم(ع) در عین اینکه شیعیان را ترغیب به علم و دانش و تعالی دارد اما هیچ گاه از خطر عالمان خود فروخته غفلت نکرده و آنان را متوجه آن عناصر منحرف که در کسوت عالم دینی ظهور کرده اند ، متوجه نمود.
امام فرمود: فقیهان امین الهی هستند تا وقتیکه گرفتار دنیا نشده باشند ، پرسیدند ؛ ورود به دنیا چیست ؟ امام فرمود : پیروی از حاکمان و سلاطین است . اینجاست که باید از چنین عالمانی بر حذر باشید . /الفقهاء اُمناء الرسل ما لم یدخلوا فی الدنیا ! اتباع السلطان فادا فعلوا ذلک فاحذروهم علی ادیانکم . (بحار ۳۶/۲)
با این تحلیل ارائه شده میتوان اذعان نمود ؛ امام کاظم( ع )در سخت ترین شرائط اجتماعی، اعتقادی و سیاسی توانست بیشترین و مهمترین امامت را برای شیعیان و آزادگان به ارمغان آورد.