شصت و هشتمین شماره پژوهشنامه تاریخ با نام «بررسی پیوند تصوف و تشیع در قرن نهم هجری» به صاحب امتیازی دانشگاه آزاد اسلامی واحد بجنورد منتشر شد.
به گزارش سرویس نشریات ردنا (ادیان نیوز)، عناوین مقالات پژوهشنامه تاریخ با نام «بررسی پیوند تصوف و تشیع در قرن نهم هجری» بدین قرار است: «پیوند تصوف و تشیع در قرن نهم هجری در ایران»، «تحلیل مقایسهای فرایند اصلاحات فرهنگی در افغانستان و ترکیه (دوره امان الله و آتاترک)»، «انقلاب اسلامی ایران؛ بازسازی هویّت واقعی (ایرانی- اسلامی) و اعتلای فرهنگی»، «بررسی سرپوش مردان کُرد و ترکمن در شمال خراسان»، «سنخشناسی و تبیین تاریخنگاری واقعه سقوط بغداد در آثار تاریخ نگارانه فارسی تا قرن دهم هجری».
در چکیده مقاله «پیوند تصوف و تشیع در قرن نهم هجری در ایران» میخوانیم: «توسعه فوقالعاده تصوف و ازدیاد خانقاهها از ویژگیهای قرن نهم هجری در ایران است. از سوی دیگر آغاز این قرن، یک مقطع حساس در تاریخ تشیع ایران به شمار میرود چرا که تصوف در این دوره حلقه پیوند تسنن و تشیع گردید و خود تشیع نیز در قالب تصوف تبلور یافت و همین موضوع در گسترش و نفوذ تشیع در بسیاری از سرزمینهای اغلب سنیمذهب نقش مهمی ایفا کرد. بسیاری از فرقههای فکری با رویکرد تشیع نظیر حروفیه، مشعشعیه، نور بخشیه و نعمت الهیه نیز در انتقال رویکرد فکری ایرانیان از تسنن به تشیع در قرن نهم هجری در نهایت زمینههای ظهور حکومت شیعی مذهب صفویه را از هر نظر فراهم نمود.
اینکه چگونه تصوف در تشیع اختلاط یافت از جمله مباحثی است که همیشه مورد سوال پژوهشگران قرار داشته است. این پژوهش درصدد است با روش توصیفی و تحلیلی به بررسی نحوه نزدیکی و پیوند میان تصوف و تشیع در قرن نهم هجری پرداخته و پیامدهای آن را تجزیه و تحلیل نماید و نتیجه اینکه به پیروزی نهایی تشیع در ابتدای قرن دهم توسط حکومت صفوی را باید معلول تحولات مذهبی آن خصوصاً در ارتباط بین تصوف و تشیع دوره قبل از خود دانست.»
در طلیعه مقاله «انقلاب اسلامی ایران؛ بازسازی هویّت واقعی (ایرانی- اسلامی) و اعتلای فرهنگی» آمده است: «چکیده سالهای حکومت طاغوت در ایران، عصر انکار هویّت واقعی مردم مسلمان و مبارزه با ابعاد معنوی و اخلاقی وجود انسانها بود که بر اساس آن حکومت پهلوی با تأکید بر عنصر ایرانیّت و انکار جایگاه اسلام در هویتبخشی به جامعه و مردم ایران و همچنین اقتباس الگوهای فرهنگی بیگانه سعی در ارائه نمونهای از انسان ایرانی داشت که بیشتر موجودی غربی و فاقد درک روشنی نسبت به موجودیت واقعیاش بود. هویتخواهی مردم که برخواسته از احساس نقص و ابهام در موقعیت فرهنگی و فلسفی آنها بود انقلاب اسلامی را به ثمر رسانید و در اثر پیروزی مردم مسلمان راه بازگشت به خویشتن واقعی و کسب هویت اصیل ایرانی اسلامی هموار و گامهای بزرگی برای تحقق الگوی انسان کامل برداشته شد که همچنان ادامه دارد.
سال های حکومت طاغوت در ایران، عصر انکار هویّت واقعی مردم مسلمان و مبارزه با ابعاد معنوی و اخلاقی وجود انسانها بود که بر اساس آن حکومت پهلوی با تأکید بر عنصر ایرانیّت و انکار جایگاه اسلام در هویت بخشی به جامعه و مردم ایران و همچنین اقتباس الگوهای فرهنگی بیگانه سعی در ارائه نمونهای از انسان ایرانی داشت که بیشتر موجودی غربی و فاقد درک روشنی نسبت به موجودیت واقعیاش بود.»
در چکیده مقاله «سنخشناسی و تبیین تاریخنگاری واقعه سقوط بغداد در آثار تاریخ نگارانه فارسی تا قرن دهم هجری» میخوانیم: «سقوط خلافت عباسی از رویدادهای مهم قرن هفتم است که در منابع مکتوب تاریخی بازتابهای گوناگون داشت. هر یک از مورخان بر اساس نوع نگاه به تاریخ، از منظر خاصی، واقعه را روایت نمودهاند. این پژوهش میکوشد به منظور شناخت رویکرد مورخان به واقعه سقوط بغداد، با بهرهگیری از روش تاریخی، مبتنی بر رویکرد مقایسهای، در سه شاخص رویکردهای اجتماعی، علّی انتقادی و مشیتگرایانه به واکاوی منظر مورخان بپردازد.
به این منظور با شناسایی مهمترین آثار تاریخ نگارانه فارسی در بازه زمانی سال های ۶۵۶ تا ۹۰۷ ق به مطالعه و مقایسه روایات و رویکردهای مورخان نسبت به واقعه سقوط بغداد خواهیم پرداخت. یافتهها نشان میدهد برخی راویان، رویکرد سیاسی و مشیتگرایانه به واقعه داشته، روش تاریخ نگاری آنان، استمرار تاریخ نگاری سنتی ایرانی اسلامی است. برخی دیگر، با نگرش علّی به تاریخ، با رویکردی اجتماعی و علّی، انتقادی، عملکرد سیاسی و اجتماعی خلیفه و اطرافیان را مورد انتقاد قرار داده، آنها را در واقعه مسئول دانستهاند. روش تاریخنگاری آنها گامی به سوی تاریخ نگاری تحلیلی به نظر میرسد.»