در عرفان مدرن، دیگر خبری از فقر مطلق خود انسانی و غنای مطلق موجودی عینی و وحدانی به نام خدا نیست و جایی برای مضمحل شدن کثرت در وحدت حق تعالی وجود ندارد بلکه اصولاً این انسان و نفس انسان است که فربه و مرکز توجه است.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، اگر غایت اصلی عرفان سنتی، فنا از خود و کثرت هی جهانی رسیدن به وحدانیت حقیقی نهفته در ورای کثرتها بود، غایت عرفان مدرن، خوشکوفایی کمالهای ذانی نهفته در انسان است. در عرفان مدرن، دیگر خبری از فقر مطلق خود انسانی و غنای مطلق موجودی عینی و وحدانی به نام خدا نیست و جایی برای مضمحل شدن کثرت در وحدت حق تعالی وجود ندارد، بلکه اصولا این انسان و نفس انسانی است که غایت غایات است. غایت عرفان سنتی(مقام فنا) بیرون از محتوای آن نیست اما در عرفان مدرن، عرفان، غایتی ورای خود مییابد. حالت عرفانی که در آن، فرد خود را متحد با یک حقیقت وحدانی می یابد، تنها همچون یک خواب تلقی میشود که مادامی که خواب است آن را واقعی و عینی می پندارد اما وقتی از خواب برمی خیزد، به توهمی و خیالی بودن آن پیمیبرد. بنابراین نمیتوان این حالت صرفا روانشناختی و احساسی را غایت و مقصد قرار داد.
برگرفته از: معنویت در سبد مصرف، نوشته بهزاد حمیدیه.