این استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به سیره پیامبر اسلام (ص) تأکید کرد: دین باید اختیاری باشد و رعایت احکام هم باید اختیاری باشد.
به گزارش خبرنگار ردنا (ادیاننیوز)، «آنچه که امروز در برخی از جوامع جریان دارد، به سیره پیامبر اسلام ربطی ندارد. دین باید اختیاری باشد و رعایت احکام هم باید اختیاری باشد.» این بخشی از سخنان «قاسم جوادی» در گفتگو با ادیان نیوز است.
آقای جوادی علاوه بر تدریس و تحصیل در حوزه علمیه قم، دارای سابقه تحصیل رشته دین شناسی و تدریس در دانشگاههای کرمان، تهران، فردوسی، مقدس اردبیلی، مفید و باقرالعلوم را دارد.
همزمان با عید سعید مبعث با این دین پژوه درباره هدف اصلی بعثت نبی مکرم اسلام به گفتگو نشستیم و از او پرسیدیم:
حضرت پیامبر چه هدفی را دنبال میکردند؟
پیامبر از ابتدا تا انتهای بعثت و در طول رسالت خود تنها یک هدف را دنبال میکردند. این هدف را نیز بیش از آنکه بخواهیم در بین کتابهای تاریخی پیدا کنیم، باید در قرآن جستجو نماییم. یکی از همسران پیامبر درباره خلق پیامبر میگوید که خلق ایشان، قرآن بود. پیامبر یک قرآن بود.
پیامبر دو هدف داشت که هدف دوم ذیل هدف اول تعریف میشد. هدف اصلی ایشان توحید بود. همچنین ایشان تبیین کننده حق از باطل بود. اگر کسی حق آشکار را عبادت کرد، یعنی دنبال حق است. امکان ندارد کسی که دنبال حق است و حق را پرستش میکند، حق را زیرپا بگذارد. بنابراین پیامبر آمد تا حق پرستش و به حق عمل شود. تمام تلاشها و گفتارها و کردارهای پیامبر برای تحقق همین دو امر بود.
به همان میزان که افراد بر مدار حق حرکت نمیکنند، به همان مقدار در حق پرستیشان ناخالصی و دروغ وجود دارد. امکان ندارد کسی به حق سجده کند ولی حق دیگری را زیرپا بگذارد. موقعی که من حق را پرستش میکنم، یعنی صد در صد تسلیم او هستم. وقتی کسی تسلیم حق شد باید کاملا حق را رعایت کند.
این پیام توسط سایر پیامبران نیز ابلاغ شد؛ با این وجود چه نیازی به بعثت پیامبر گرامی اسلام بود؟
حضرت موسی، حضرت عیسی و پیامبر همگی برای دعوت به حق آمدند و لزوم بعثت پیامبر تکرار این دعوت به حق طلبی بود.
این بیان به معنای لزوم استمرار رسالت پیامبران و اولیاء الهی نیست؟
تا قبل از پیامبر این لزوم وجود داشت و بنابراین نیاز به استمرار رسالت پیامبران بود اما بعد از بعثت پیامبر مکانیسمی در قرآن قرار داده شد که بنظر می رسد این نیاز را از بین برد. این مکانیسم همان تواصوا بالحق و تواصو بالصبر است که بر اساس آن چنین رسالتی بر دوش همگی امت قرار داده شد.
برای توصیه به حق باید تصور صحیحی از آن وجود داشته باشد. آیا کسانی که باید توصیه کنند، تصور صحیحی دارند؟
همه حق را میفهند؛ منتها حقه بازی را جایگزین آن کردهاند. حق روشن روشن است. آنجا که حقه بازی شروع میشود در حق شبهه میافتد. دو دو تا، چهارتا است. اما وقتی که طرف میخواهد حسابش را به دیگران بپردازد، این دو دو تا سه تا میشود و وقتی میخواهد حقش را از دیگران بگیرد، این دو دو تا، پنج تا میشود. همه حقهبازیها چنین وزانی دارد. قرآن می گوید این پیام، بیّن و روشن است.
حق بدیهی است؟
بله؛ بدیهی است.
اگر بدیهی است چرا این همه پیامبر فرستاده شد؟
پیامبران یادآور فطریات بشرند. قرآن ذکر و یادآوری است. بشر از حق غافل شده و خداوند با ارسال پیامبران و امامان خواسته که او را از غفلت بیرون بیاورد. خداوند در قرآن کریم صراحتا به این موضوع اشاره کرده و فرموده است:«إِنَّما أَنْتَ مُذَکِّرٌ».
آیا بشر قابلیت چنین یادآوری را دارد؟
پیامبران آمدند که یادشان بیاورند. پیامبر اسلام این موضوع را یعنی حق را به آنها یادآور شد و حالا گفته که این حق را نگهدارید.
به نظر شما حضرت پیامبر در تحقق این رسالت موفق بودند؟
بیان حق، رسالتی بود که از سوی خداوند بر عهده پیامبر گذاشته شده بود. در قرآن نیز آمده است که «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ». پیامبر با ابلاغ آنچه که به ایشان وحی شده بود، به رسالت خود عمل کردند. او این پیام را رساند و خود نیز به آنچه گفته بود عمل کرد. بقیه خودشان انسان و دارای اختیارند؛ میتوانند مسیر درست را طی کنند و یا در مسیر دیگری قرار بگیرند. راه درست نیز توسط قرآن و پیامبر او تبیین شده است.
چه عاملی سبب عدم تحقق حق طلبی در برخی از جوامع گشته است؟
منفعت طلبی بشر بزرگترین مانع تحقق حق طلبی است. همان مثال دو دو تا چهارتا که خدمتتان بیان شد به خوبی میتواند تصور صحیحی از ضایع کردن حق در اختیار ما قرار دهد.
جامعه امروز چقدر با رسالت پیامبران فاصله دارد؟
روش بشر تفاوت چندانی نداشته است. جامعه امروز به همان مقداری که دیروز با رسالت فاصله گرفتند، از رسالت فاصله گرفته است. این روند، در زمان همه پیامبران تقریبا مشابه است.
شما معتقدید هدف از رسالت محقق نشده است؟
هدف از رسالت ابلاغ پیام الهی به مردم بود. هدف تبیین حق بود. همه اینها محقق شد. پیامبران آمدند، حرفشان را زدند و رفتند. حالا مردم مخیرند که به حرف آنان گوش دهند یا گوش ندهند. در این پیامها اجباری وجود نداشته است. روایتی از امام رضا در توحید صدوق آمده است که به پیامبر گفته میشود اگر به زور مسلمانان را زیاد کنید تعداد ما زیاد و قوی میشویم. پیامبر میفرماید من هرگز برای اینکه با زور مردم را مسلمان کنم مبعوث نشدهام.
این اختیار در پذیرش اسلام وجود دارد یا در کل احکام الهی نیز جاری است؟
در احکام هم همین است. هرکسی می خواهد انجام بدهد و هرکسی که نمیخواهد آن را انجام ندهد. اجباری وجود ندارد و اساسا اجبار برای دیندار کردن مردم درست نیست. چرا که اگر خدا میخواست مردم را با اجبار مسلمان کند، پیامبر به این کار اولی بود. آنچه که امروز در برخی از جوامع جریان دارد، به سیره پیامبر گرامی اسلام ربطی ندارد. دین باید اختیاری باشد و رعایت احکام هم باید اختیاری باشد.