چکیده :
الاهیات فلسفی یهودی در دوره میانه، دارای گرایشهای فکری برجستهای است که تاکنون کمتر مورد توجه بوده است. این گرایشها، متأثر از جریانهای فکری اسلامی است. این مقاله، با رویکرد تحلیلی و نظری به شناسایی این جریانها پرداخته شده و اثرپذیری آنها از جریانهای فکری اسلامی به شیوه مقایسه و تحلیل، مورد ارزیابی قرار گرفته است.
یافتههای این پژوهش، عبارتند از: گرایش کلامی، متأثر از معتزله؛ گرایش نوافلاطونی، متأثر از مکتب نوافلاطونی رایج در میان اسماعیلیه؛ گرایش ارسطویی رایج در میان فلاسفه مشائی مسلمان و گرایش نصگرای رایج در میان گروههای مختلف اسلامی، بخصوص اشاعره و سرانجام، گرایش عقلگرایی مکتب قرائیم، در پارهای از اندیشههای اساسی، متأثر از مکتب اهل رأی در عراق و نیز معتزله و در پارهای دیگر، متأثر از اهل حدیث هستند. بسیاری از الاهیدانان این دوره، دارای گرایشهای ترکیبی میباشند؛ ممکن است یک رویکری دارای دو گرایش کلامی و ارسطویی، یا گرایش کلامی و نوافلاطونی، یا دو گرایش کلامی و ضد ارسطویی باشند.
کلیدواژه : یهودیت، اسلام، الاهیات، الاهیات فلسفی، دوره میانه، کلام، فلسفه.