چکیده :
هدف این نوشتار، نخست طرح پرسش در رابطه با فلسفه آفرینش انسان است و اینکه آیا زندگی انسان معنادار است؟ پرسش دیگر در رابطه با نقش دین (خدا) در نیل به معنای زندگی است. اگر انسان زندگی معنادار و قابل حصولی را تجربه می کند دین در رسیدن به آن چه نقشی ایفا می کند؟ در خصوص سؤال نخست روشن خواهد شد مراد از زندگی معنادار چیست و گزینه مناسب در معنابخشی حیات انسان، واجد چه شرایط و ویژگی است. استدلال خواهد شد خلاقیت مفهومی مناسب جهت معنابخشی حیات انسان می باشد و آن عبارت است از وضعیتی که در بردارنده عناصری چون علم، آزادی و طرح است.
آنگاه که زندگی انسان بر اساس عناصر مذکور باشد زندگی توأم با خلاقیت خواهد بود؛ یعنی امری که در معنادار نمودن زندگی ضروری است و به حیات انسان ارزش زیستن می دهد. در خصوص پرسش دوم در این نوشته استدلال خواهد شد که دین انسان را به خلاقیت دعوت می نماید. با ملاحظه برخی ویژگیها در طبیعت آدمی، همچون قدرت آزادی و گزینش، حصول خلاقیت مستقل از مرجع فوق بشری برای انسان مقدور نیست و دین در بردارنده طرح و نظامی است که در آن خلاقیت غایت حیات آدمی است و نیز شرایط لازم برای حصول آن جزیی از آن نظام می باشد.
کلید واژه : دین، خلاقیت، معنای زندگی، حیات انسانی.