چکیده:
این مقاله به نظریه نجات در جنبش اُشو و ریشهیابی آن پرداخته است: نخست، پس از بررسی اجمالی زندگی و مهمترین آموزههای اُشو، سه پرسش مهمِ نجاتشناسی، یعنی نجات از چه؟ با چه؟ و به سوی چه؟ چنین پاسخ داده شده است: از دیدگاه اُشو آنچه باید از آن نجات یافت، گرایشهای جنسی محدود و ناقصی است که مانع از مراقبه کامل ذهن انسان میشوند؛ ولی برای کم کردن امیال جنسی نباید با آنها مبارزه کرد، بلکه باید با هدایت استادی ورزیده و بدون محدودیتهای معمول به آنها پاسخ داد.
همچنین با تشکیل مدار الکتریکی ویژهای بین دو جنس مخالف و رسیدن دو طرف به اوج لذت جنسی کامل، این امیال بسیار کاهش یابند، و زمینه برای پیمودن مراحل مراقبه فراهم آید. محور مراقبه در آموزههای اُشو، تهی شدن ذهن است، که ثمره آن آرامش مطلق میباشد. سرانجام نیز با ریشهیابی آموزههای اُشو ثابت میکنیم که او تنها با ترکیب آموزههای مکاتب باستانی شرقی، بهویژه تَنْتْرَه و کوندَلینی یُگه، و همچنین آیین بودای ذِن، و ارائه آنها در قالبی امروزیتر، عملاً برخلاف ادعایش، نجاتشناسی منحصربهفردی ارائه نکرده است.
گفتنی است گرچه خود این آموزهها در معرض نقدهای جدی و مهلک قرار دارند به جهت اینکه غرض از نوشتار صرفاً تبین تقلیدی بودن مکتب اُشو است، از آوردن نقدهای مفصل پرهیز و در برخی قسمتها اشارهای به اندکی از آنها کردهایم.
کلیدواژه: نجات، خدا، خاموشی، عشق، هندو، مراقبه، روابط جنسی.