از نظر طیفشناسی ابراهیم الخولی را میتوان در رده اعتدالیون الازهر (وظیفهگرایان سنتی) در کنار شیخ چهل وچهارم الازهر یعنی احمد الطیب محسوب کرد.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، چندی پیش رسانههای الازهر خبر درگذشت الشیخ ابراهیم الخولی عضو اصلی جبهه علماء الازهر در ۹۳ سالگی را رسانهای کردند. مهمترین اقدام ماندگار او (که حکایت از مقابله جدی او باسلفیگری) داشت در ماجرای تخریب قبر حجر بن عدی است. وی مخالفت شدید خود با اقدام سلفیه جهادی در بیحرمتی به قبر حجربن عدی را اعلام و مباشران این عمل را خارج از دین و مذهب اعلام کرد. از آن سو موضعگیریهای صریح او در برابر فتواهای روشنفکرانه شیخ پیشین الازهر محمّد السیّد طنطاوی در مخالفت با برقع زنانه، تأیید صلح کمپ دیوید، جواز حصر غزّه و..) او را ملقّب به لسان صادق الازهر کرد.
از نظر طیفشناسی او را میتوان در رده اعتدالیون الازهر (وظیفه گرایان سنّتی) در کنار شیخ چهل وچهارم الازهر یعنی احمد الطیب محسوب کرد. در پیام احمد الطیب در مورد خبر نعی (درگذشت) وی آمده است: الازهر او را محقّقی یاد می کند که صاحبان اندیشه عاقل و فرهنگ اصیل بود و حافظ زبان عربی بود و جان خود را داد تا به فرزندان الازهر اصل دین و زبان را بیاموزد. از کتاب آنها، و نسلهایی از اساتید، محققین و محققین از او فارغالتحصیل شدند و کتابهایی از خود به جای گذاشتند که کتابخانه عربی و اسلامی را غنیتر کرد.
به همین مناسبت در یادداشت پیش رو به نکاتی در مورد حیات علمی او میپردازیم.
یکم: الخولی استاد بلند پایه دانشگاه الازهر در رشته ادبیّات، بلاغت و نقد عربی در دانشکده ادبیات عرب بود. رساله دکتری وی با عنوان «مقتضى الحال بین البلاغه القدیمه والنقد الحدیث: وضعیت بلاغت، بین موقعیت قدیم و نقد مدرن» تحقیق شاخص اوست که جایزه های متعدّدی را دریافت کرده است. فعّالیّت هایی علمی او درسطح الازهر باقی نماند و توفیقات او سبب شد تا به مدّت دو سال به ریاست «الجامعه الإسلامیه العالمیه» در اسلام آباد گمارده شود.
دوّم:
فعّالیّت هایی علمی او درسطح الازهر باقی نماند و توفیقات او سبب شد تا به مدّت دو سال به ریاست «الجامعه الإسلامیه العالمیه» در اسلام آباد گمارده شود. از مهمترین اقدامات او ارائه پیش نویس «اعلامیه جهانی حقوق بشر در اسلام» بود. بعدها در در سال ۱۹۸۱ میلادی این پیش نویس با اصلاحاتی در یونسکو تصویب شد. همچنین نقش آفرینی او در تهیه سند «بیانیه وحدت امّت» از دیگر اقدامات چشمگیر بین المللی او بود.
سوّم:
مخالفت های تند او در جبهه علماء الازهر با فتواهای روشنفکرانه محمّد السیّد طنطاوی (شیخ پیشین الازهر) برگهایی از تاریخ الازهر را نمایان کرده و او را به عنوان زبان صریح الازهر مشهور کرد. از نظر طیف شناسی او را می توان در رده اعتدالیون الازهر (وظیفه گرایان سنّتی) در کنار شیخ چهل وچهارم الازهر یعنی احمد الطیب محسوب کرد. در پیام احمد الطیب در مورد خبر نعی (درگذشت) وی آمده است: الازهر او را محقّقی یاد می کند که صاحبان اندیشه عاقل و فرهنگ اصیل بود و حافظ زبان عربی بود و جان خود را داد تا به فرزندان الازهر اصل دین و زبان را بیاموزد. از کتاب آنها، و نسلهایی از اساتید، محققین و محققین از او فارغالتحصیل شدند و کتابهایی از خود به جای گذاشتند که کتابخانه عربی و اسلامی را غنیتر کرد.
چهارم:
شاید مهمترین اقدام ماندگار او (که حکایت از مقابله جدی او با سلفیگری) داشت در ماجرای تخریب قبر حجر بن عدی است. وی مخالفت شدید خود با اقدام سلفیه جهادی در بیحرمتی به قبر حجربن عدی را اعلام و مباشران این عمل را خارج از دین و مذهب اعلام کرد. وی با استناد به آیه ۱۴۰ سوره نساء تأکید کرد که موضع عالمان سنّتی الازهر در این موضوعات بدون خلاف است و هر نوع تعرض به اموات بویژه حجر بن عدی از نظر اسلام نامشروع است.
پنجم:
با وجود فعالیت چشمگیر او در رسانهها به دلایل نامعلومی پس از بهار عربی از وی در بایکوت خبری قرار گرفت؛ ولی گفت وگوهای جنجالی و غیورانه وی در در دفاع از مبانی اسلام سنّتی در برابر سلفیگری و افراطیگری در الجزیره و سایر رسانههای فرهنگی جهان اسلام به یادگار مانده است.