ادیان نیوز: سبک زندگی ایرانی اسلامی و گسترش استفاده از آموزههای دینی در تربیت و رفتار با خانواده از مواردی است که باید در این دوران که همهمه انواع ارتباطات و شبکههای اجتماعی بنیانهای خانواده را تحت تأثیر خود قرار داده است مورد توجه ویژه قرار گیرد.
تمسک به سبک زندگی بزرگانی که منش و رفتار آنها در خانواده میتواند الگوی خانوادههای امروزی باشد راهی است که با یادآوری آنها برای جوانان میتوان راه روشنی را برای زندگی جوانان در اختیار آنها قرار داد و به آنها متذکر شد که الگوگیری از این زندگیها میتواند خوشبختی را برای اعضای خانواده به ارمغان آورد.
صبر کنید تا خانم بیایند
مرحومه خدیجه ثقفی همسر امام خمینی(ره) درباره نوع رفتار ایشان با خود گفته است: «حضرت امام(ره) به من خیلی احترام میگذاشتند و خیلی اهمیت میدادند، هیچ حرف بد یا زشتی به من نمیزدند … امام حتی در اوج عصبانیت هرگز بیاحترامی و اسائه ادب نمیکردند.
همیشه جای خوب را به من تعارف می کردند، همیشه تا من سر سفره نمیآمدم ، خوردن غذا را شروع نمی کردند، به بچهها هم میگفتند: صبر کنید تا خانم بیایند.
حضرت امام(ره) [کارهای خانه] جارو کردن و ظرف شستن و حتی شستن روسری بچه خودمان را هم وظیفه من نمیدانستند و اگر به جهت نیاز گاهی به این کارها دست میزدم، ناراحت میشدند و آن را به حساب نوعی اجحاف نسبت به من میگذاشتند.
امام خمینی(ره) در مسایل خصوصی زندگی من دخالت نمی کردند ، هر طوری که دوست داشتم ، زندگی می کردم . به رفت و آمد با دوستانم کاری نداشتند. به احمد جان خیلی سفارش مرا کردند ، به او گفتند : خیلی مواظب مادرت باش. من نتوانستم تلافی کنم و تو تلافی کن.»
زهرا مصطفوی ، دختر امام خمینی(ره) نیز درباره رفتار نیک و پسندیده پدرشان با مادرشان میگوید: «هر وقت خانم می خواستند به مسافرت بروند ، در هر ساعتی از شب و روز که بود ، امام تا درب حیاط منزل ایشان را بدرقه میکردند یا موقعی که بر میگشتند، اگر فصل گرما بود ، امام دستور میدادند یک چیز خنکی درست کنند و اگر فصل سرما بود، میگفتند اتاق را برای خانم گرم کنید.
وی چنین توصیف میکند: هیچ وقت ما ندیدیم ایشان به خانم بگویند «فلان کار را انجام بده» و یا حتی «یک چای برای من بریز»
خیلی به مادرم اظهار محبّت و علاقه میکردند و مقید بودند این اظهار محبّت و علاقه را جلوی ما فرزندان هم علنی کنند.
امام(ره) احترام فوقالعاده برای خانم قائل بودند، در طول شصت سال زندگی، هیچ وقت یک لیوان آب از خانم نخواستند، در شرایط سخت روزهای آخر، هر وقت چشم باز میکردند، اگر قادر به صحبت بودند، میگفتند: خانم چطورند؟ اگر روزی خانم غذا را تهیه میکردند، هر چقدر هم که بد میشد، کسی حق اعتراض نداشت و امام از آن غذا تعریف میکردند. امام به ما میگفتند: هیچ کس مادر شما نمیشود .
مرا دل نگران کردی
مرضیه حدیده چی درباره رفتار خوب و پسندیده حضرت امام(ره) با همسرشان و عشق پاک ایشان به وی این خاطره را بازگو میکند: «در روزهایی که در فرانسه بودیم ، روزی خانم به منزل یکی از فامیلهایشان به مهمانی رفت، اما دو ساعت دیرتر از زمانی که به امام(ره) قول داده بود، برگشت.
امام(ره) که همه کارهایشان را با ساعت و دقیقه تنظیم میکردند، در این دو ساعت، سه بار از اتاق به آشپزخانه آمدند و پرسیدند:«خانم نیامدند؟»دفعه سوم فرمودند: «نگران شدهام ، شما نمی توانید وسیله ای پیدا کنید که تماس بگیریم؟» تا این که خانم آمدند. وقتی ایشان آمدند، با محبت خاصی رو به روی خانم نشستند و گفتند :«مرا دل نگران کردی». امام خمینی(ره) تا آن جا که می توانستند در همه کارها به همسرشان کمک می کردند و هرگز رفیق نیمه راه نبودند.
شخصیت مردان بزرگ الهی، برخلاف مردم عادی، تکبعدی نیست و وجوه گوناگون دارد. آنان با تهذیب نفس توانستهاند، اضداد را در خود جمع کنند. برای مثال؛ امام خمینی با پشت سر گذاشتن مدارج عالی تعالی انسانی، ظرفیت وجودی خویش را چنان وسیع ساخت که توانست، مفاهیمی چون عرفان، سادهزیستی، جهاد، زهد، سیاست، مدیریت، قاطعیت، عاطفه، سازشناپذیری، انعطاف، فروتنی، عزتطلبی و… را یکجا در شخصیت خویش جمع آورد. ایشان با وجود قاطعیت و سازشناپذیری، روحی لطیف و عواطفی عالی داشت که به اشکال گوناگون، جلوهگر می شد.
نامه سراسر محبت امام خمینی(ره) به همسرشان
از آن جمله اینکه در فروردین سال ۱۳۱۲ شمسی، که امام عازم سفر حج بودند، در بیروت، نامهای برای همسرش مرحومه خدیجه ثقفـی که دومین فرزند را در بطن خود داشتند نوشتند که متن کامل این نامه بدین شرح است: « تصدقت شوم، الهی قربانت بروم، در این مدت که مبتلای به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوت قلبم گردیدم،متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آیینه قلبم منقوش است. عزیزم، امیدوارم خداوند شما را به سلامت و خوش در پناه خودش حفظ کند.[حال]من با هر شدتی باشد میگذرد؛ ولی به حمدالله تاکنون هرچه پیش آمد،خوش بوده و الان در شهر زیبای بیروت هستم.
حقیقتا جای شما خالی است، فقط برای تماشای شهر و دریا خیلی منظره خوش دارد. صد حیف که محبوب عزیزم همراهم نیست که این منظره عالی به دل بچسبد. در هر حال، امشب، شب دوم است که منتظر کشتی هستیم. از قرار معلوم و معروف، یک کشتی فردا حرکت میکند، ولی ماها که قدری دیر رسیدیم، باید منتظر کشتی دیگر باشیم. عجالتا تکلیف معلوم نیست، امید است خداوند به عزت اجداد طاهرینم، که همه حجاج را موفق کند به اتمام عمل.
از این حیث قدری نگران هستم، ولی از حیث مزاج بحمدالله به سلامت. بلکه مزاجم بحمدالله مستقیمتر و بهتر است. خیلی سفر خوبی است، جای شما خیلی خیلی خالی است. دلم برای پسرت [سیدمصطفی] قدری تنگ شده است. امید است که هر ۲دو به سلامت و سعادت در تحت مراقبت آن عزیز و محافظت خدای متعال باشند. اگر به آقا (پدر همسر امام) و خانمها (مادر و مادربزرگ همسر امام) کاغذی نوشتید، سلام مرا برسانید. من از قبل همه نایبالزیاره هستم. به خانم شمس آفاق [خواهر همسر امام(ره)] سلام برسانید و به توسط ایشان به آقای دکتر [علوی] سلام برسانید. به خاور سلطان و ربابه سلطان سلام برسانید. صفحه مقابل را به آقای شیخ عبدالحسین بگویید برسانند. ایام عمر و عزت مستدام. تصدقت. قربانت؛ روحالله »
هیچ گاه دستور نمی دادند
فریده مصطفوی دختر حضرت امام خمینی(ره) می گوید: هیچ وقت ما ندیدیم ایشان به خانم بگویند فلان کار را برای من انجام بده یا حتی یک چای برای من بریزید. همیشه ما یا کارگر منزل را خطاب میکردند. اگر یک وقت هیچکس نبود، صدا می زدند: خانم! بگویید یک چای برای من بیاورند.
اگر کسی در منزل نبود قهراً خانم این کار را خودشان میکردند ولی ایشان چنین دستوری نمیدادند. همیشه خیلی به خانم احترام می گذاشتند و مقید بودند اظهار محبت و علاقه را جلوی ما فرزندان علنی کنند.(پا به پای آفتاب، ج۱، ص۹۷،همسر حضرت امام)
امام(ره) کاری را به خانم نمیدادند
فاطمه طباطبایی، عروس حضرت امام(ره) نقل میکند: امام کاری را به خانم نمیدادند، خانم میگفتند وقتی یک دکمه پیراهنشان میافتاد می گفتند: میشود این را بدهید بدوزند.
نمی گفتند: خودت بدوز یا احیاناً اگر روز بعد دوخته نشده بود نمی گفتند: چرا ندوختهاید. میگفتند: کسی نبود بیاید بدوزد.تا آخر عمرشان هیچ وقت به خانم نگفتند یک لیوان آب بده.
از طرفی قیودی هم داشتند مثلاً خانم می گفتند که وقتی می خواستند با خانوادههای جدید رفت و آمد کنند باید با امام مشورت می کردند. امام به ایشان گفته بودند که ابتداءً و به طور ناشناس خانه کسی نرود. چون ممکن است مناسب نباشد. یا اگر می خواهند بیرون بروند به ایشان بگویند که کجا می خواهند بروند. (همان، ص۱۷۰)
کمک به همسر در کار منزل و بچه داری
دختر حضرت امام(ره) نقل می کند: امام همیشه در کارهای منزل کمک میکردند و به ما نیز میگفتند: کمک از بهشت آمده است. فرزندانشان تعریف میکنند که ایشان با آنها بازی می کردند یعنی بعد از تمام شدن درس، ساعتی را به بازی با بچهها میپرداختند و به این ترتیب به خانم در کار تربیت بچه ها کمک میکردند.
امام(ره) به پسر و نوه هایشان القا می کردند که از زنانشان انتظار کاری نداشته باشند و اگر کار کردند، محبت کرده اند. البته به دخترها نیز توصیه می کردند که کار کنند.
کمک در آشپزخانه
مرضیه دباغ نقل می کند: روزی بر حسب اتفاق تعداد میهمانان منزل امام زیاد شد، پس از صرف غذا ظرف ها را جمع کردم و به آشپزخانه بردم. با زهرا- دختر آقای اشراقی- آماده شدیم که ظرفها را بشوئیم. اما دیدم که خود امام هم بلافاصله به آشپزخانه آمدند.
از زهرا پرسیدم: «حاج آقا چرا به آشپزخانه آمده اند؟» و حق داشتم که تعجب کنم، زیرا وقت وضو نبود؛ اما امام آستین هایشان را بالا زدند و فرمودند: چون ظرف های امروز زیاد است آمده ام کمکتان کنم.
بدنم شروع به لرزیدن کرد. خدایا چه می بینم! به زهرا گفتم تو را به خدا از امام خواهش کنید که ایشان تشریف ببرند. خود ما ظرفها را می شوئیم .(همان، ص۱۷۳)
خودم باید کار کنم
در جمع نشسته بودیم، می دیدیم که آقا دارند به طرف آشپزخانه می روند. از ایشان سوال میکردیم، می گفتند: می روم آب بخورم. میگفتیم: «به ما بگویید تا برایتان آب بیاوریم.» میگفتند: مگر خودم نمی توانم این کار را انجام بدهم؟ بعد با خنده می گفتند: انسان باید خودکفا باشد.(همان، ص۱۰۳)
سفارش حضرت امام(ره) در مراسم ازدواج
محمود بروجردی، داماد حضرت امام(ره) نقل می کند: خاطراتی از حضور امام(ره) در مراسم عقد و ازدواج دارم. امام همیشه نائب یا وکیل زن میشدند. آن روزی که این افتخار نصیب من شد که با این بیت شریف وصلت کنم، ایشان در منزل حاج آقا مصطفی تشریف داشتند.
آیت الله حاج علی آقا صافی(اخوی آیت الله حاج آقا لطف الله صافی، عضو سابق فقهای شورای نگهبان) نماینده من شدند و خطبه عقد را خواندند.
من هم آن طرف اتاق، تقریبا رو به رویشان نشسته بودم. بعد ایشان دعا کردند. در مراسم عقد دخترم هم در خدمت امام خمینی(ره) بودیم، ایشان خیلی دعا کردند. هم برای دخترم و هم برای دامادم یکی از مسائلی که ایشان خیلی در نصایحشان میفرمودند، این بود که توکل به خدا داشته باشند و در زندگی آنان گذشت داشته باشند.
زن و شوهر ممکن است با هم اختلاف داشته باشند. اگر هر دو یک سنگ باشند و هیچ کس از موضع خودش عدول نکند، همیشه این اختلاف باقی خواهد ماند. ولی اگر یکی کوتاه بیاید، دیگری اصلاح خواهد شد توکل کردن به خدا هم برای جهان مادی است و هم برای آن دنیا (دنیای معنوی). وقتی انسان به خدا توکل کرد، همه چیزش بر آن مبنا استوار خواهد شد.
مسئله ای که امام (ره) خیلی بر آن تأکید داشتند و حساسیت زیادی در مورد آن به خرج میدادند نماز اول وقت بود. این را پدرم هم نقل می کردند که ایشان از همان نوجوانی و جوانی، اول وقت به نماز می ایستادند.(همان، ص ۱۶۱-۱۶۲)
با هم رفیق باشید
دختر حضرت امام(ره) نقل می کند: برخورد امام با دامادها و عروس هایشان خیلی محترمانه و دوستانه بود. منتها چون دامادها به همه اهل منزل محرم نیستند با رفت و آمد زیاد داماد موافق نبودند. از این جهت همیشه با دامادها فاصله داشتند زیرا در مسأله محرم و نامحرم سختگیر بودند. در ابتدای عقد نصیحت می کردند که سعی کنید با هم رفیق باشید.
فریده مصطفوی دختر حضرت امام(ره) نقل می کند: در مورد مراسم ازدواج فرزندانشان هم عقد می گرفتند و هم عروسی، البته خیلی مختصر و معمولی نسبت به نوه هایشان چون بعد از انقلاب بود خیلی ساده برگزار می کردند، البته جهیزیه به دخترهایشان می دادند ولی جهیزیه ای خیلی معمولی یعنی یک فرش معمولی، دو دست رختخواب و مختصری وسائل دیگر.
مقید بودند که دختر باید مهریه داشته باشد آن هم باز به حد متعارف یک خانواده معمولی، از این جهت دخترهایشان هم مهریه داشتند و هم مقداری جهیزیه.(همان، ص۱۰۷)
با مهربانی وارد خانه شوید
وی در ادامه می گوید: امام(ره) در ابتدای عقد به دختران و پسران سفارش می کردند: سعی کنید با هم رفیق باشید. اگر مرد هستی در بیرون از خانه مسأله داری. وقتی به خانه می آیی ناراحتیهایت را پشت در بگذار و سعی کن با لطف و مهربانی داخل خانه شوی. امام خطاب به عروس خانم ها میفرمودند: تو هم ممکن است در خانه خیلی کار کرده و خسته باشی ولی نباید خستگی خودت را به شوهرت منتقل کنی. به استقبالش برو و زندگی گرمی را برای خودتان درست کنید.(همان)
من نگفتم آیینه و شمعدان برای عروس نخرید
دختر حضرت امام خمینی(ره) میگوید: بعد از انقلاب نخستین نوه امام(ره) که ازدواج کرد دختر خود من بود. اینقدر آقا سفارش کرده بودند که ساده باشد، تجملاتی نباشد که دو سه روز قبل از این که عقد باشد مادرم به من گفت: آخر شما نمیخواهید خرید کنید. آیینه و شمعدان بخرید. خانم حرفی نزدند، من هم دیگر حرفی نزدم، بعد خانم برادرم وارد شد چون خواهر داماد بود، مادرم به او گفتند: شما چه وقت میخواهید برای عروس چیزی بخرید. او هم گفت که امام گفتهاند این کار را نکنید.
مادرم چیزی جواب ندادند. بعد که سفره پهن شد همه دور هم بودیم خانم از امام پرسیدند که شما سفارش فرمودید: آیینه و شمعدان نخرند؟ شگون عروس به آیینه است. امام گفتند:من نگفتم آیینه نخرید ولی می گویم ساده باشد.
یعنی آنقدر سفارش شده بود که خواهر داماد فکر کرده بود حتی باید آیینه هم نخرند.(روزنامه ایران، شماره ۱۳۴۳، زهرا مصطفوی)
به مهریه توجه خاصی داشتند
امام خمینی(ره) به مهریه توجه خاصی داشت و اعتقادشان بر این بود که دختر حتما باید مهریه داشته باشد. اگر کسی برای عقد نزد ایشان می آمد و مهریه را مثلاً یک جلد کلام ا… مجید ذکر می کرد، قبول می کردند ولی می گفتند که چیزی را به عنوان مهریه تعیین کنند.
در مورد تعیین مهریه نیز به عرف توجه میکردند. عقیده امام(ره) این بود که باید به حد دختر، خانواده اش و ملاکی که آنان در نظر دارند، توجه کرد. با وجود این به سایر تشریفات ازدواج اعتقادی نداشتند.(پا به پای آفتاب، ج۱، ص ۱۶۹، فاطمه طباطبایی)
پی نوشت:
کتاب رازهای همسر داری /علی ابراهیمی اقلیدی/بیت الحزان/۱۳۹۰ تحکیم خانواده از نگاه قرآن و حدیث/ص۲۱۰/ح۲۹۲
منبع: فارس