«توحید» وجه اشتراک تمام آثار هنر اسلامی است +صوت
یک استاد دانشگاه ادیان و مذاهب قم درخصوص حضور عنصر توحید در آثار هنر اسلامی گفت: با همه تنوعی که در هنر اسلامی وجود دارد توحید نقطه مشترک بین آثار دوران مختلف اسلامی است.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، سپیده ملکی، متولد ۱۳۶۳ و فارغ التحصیل مقطع دکترای حکمت هنرهای دینی و مدرس دانشگاه ادیان و مذاهب قم و کمالالملک نوشهر است. مطالعات سالهای اخیر او پیرامون تبیین چیستی هنر اسلامی و چگونگی فهم آن نیز در قالب رساله دکتری با عنوان پیششرطهای فهم مخاطب از معنای هنر اسلامی ارائه و منتشر شده است. با این پژوهشگر هنر گفتوگویی انجام داده ایم. مشروح آن را با هم میخوانیم:
بحث پیرامون هنر اسلامی را با تعریف این عنوان آغاز میکنیم. در این رابطه نظرات متفاوت است. ابتدا درباره دلیل این گوناگونی نظرتان را بیان کنید.
پیرامون موضوعاتی چون هنر اسلامی از دریچههای مختلف میتوان وارد بحث شد و درباره چیستی آن صحبت کرد. رویکرد اول این است که سراغ مفهوم هنر اسلامی برویم و در مورد هنر اسلامی تبیین فلسفی داشته باشیم. منظور اینکه بدانیم موجودیتی به نام هنر اسلامی چیست و چه ماهیتی دارد؟ آیا شبیهسازی و بازنمایی است؟ بیان درونیات و عواطف خالق اثر است؟ یا تنها فرمی است صوری؟ آیا میتوان گفت ویژگی مشترکی در تمام آثار هنر اسلامی نهفته است که هر کسی اثر را ببیند تشخیص دهد هنر مربوطه، اسلامی است.
اگر بخواهیم سراغ ماهیت هنر اسلامی برویم، باید ببینیم اسلام چه چیزی را به هنر اضافه میکند که به آن اسلامی گفته میشود. در نگاه نخست به نظر میرسد در عمل هیچ چیزی اضافه نمیشود برای همین چنین نامگذاری صحیح نیست و بهتر است از عنوان هنر دوران اسلامی استفاده کنیم. در همین رابطه میتوانم تعداد زیادی از آثار دوره اسلامی را نام ببرم که نتوان هیچ وجه اشتراکی مابین این آثار یافت. در یکی بازنمایی پیکرههای انسانی و حیوانی میبینیم و در دیگری نقشمایههای اسلیمی و هندسی. یکی موضوع و مضمونی دینی دارد و دیگری خیر. همه این آثار ذیل عنوان مشترک هنر اسلامی جای گرفته است. همین امر کار را سخت کرده و باعث شده اگر بخواهیم بر اساس مصادیق پیش رویم برای حوزه متنوع و گستردهای چون هنر اسلامی، ممکن نیست به تعریفی واحد برسیم.
برداشت بعدی از هنر اسلامی، نگاه مورخان هنر است. اینها معتقدند بیاییم بر اساس تاریخ پیدایش اسلام یک توافق داشته باشیم. یعنی اسلام وارد هر سرزمینی شده، آثار تولیدی در آن جز هنرهای اسلامی محسوب شود. این شکل دستهبندی کار را آسان میکند تا اصطلاح هنر اسلامی را برای یکسری از آثار به کار بریم. برای همین هم تاکید دارم که از عنوان هنر دوره اسلامی استفاده شود. دلیلم نیز همانگونه که پیشتر به آن اشاره کردم این است که در اسلام یا قرآن مستقیم به هنر اشاره نشده تا بخواهیم عنوان اسلامی را به آن بدهیم.
از دریچههای دیگری نیز قادریم به هنر اسلامی نگاه کنیم. برای نمونه از منظر فقهی. از دریچه عرفانی هم میشود هنر اسلامی را تعریف کرد. سنتگرایی نیز دیدگاه دیگری است که در این رابطه میتوان از آن نام برد. در نگرش سنتگرایان برخی آثار شکل قدسی به خود میگیرد و برخی دیگر که همچون هنر قدسی آن ارتباط مستقیم را با حقایق الوهی ندارند، عنوان هنر سنتی اسلامی.
وقتی از هنر اسلامی صحبت میشود بیشتر روی سخن به هنرهای تجسمی است زیرا ریشه در تاریخ دارد. آیا پیرامون هنرهای مدرن و وارداتی هم میتوان عنوان اسلامی را مد نظر قرار داد؟
بله، آثاری در دوره معاصر در کشورهای اسلامی و از سوی هنرمندانی مسلمان خلق شده و در رویدادهای بینالمللی در معرض نمایش قرار گرفتهاند که اگرچه ویژگیهای هنر معاصر را دارد اما پیوند صوری و گاه حتی مضمونی خود را با آنچه آن را فرهنگ اسلامی میدانیم با قوت حفظ کرده است. هنر چیدمان، هنر مفهومی، ویدئو آرت ،هنر تعاملی و یا هنر اجرا و … از این جمله است. به عبارت دیگر هنرمند معاصر با نگاه به گنجینه غنی برجای مانده از دوره اسلامی از امکانات و تکنولوژی معاصر بهره میبرد و هنری میآفریند که میتوان عنوان هنر معاصر اسلامی یا هنر مدرن اسلامی به آن اطلاق کرد. هنری که در قالبی معاصر بازنمایاننده هویت و یا ارزشهای اسلامی است. در مورد سینما هم اگر مفاهیم دینی بتواند در متن اثر جای داده شده و بازنمایی شود، میتواند عنوان اسلامی بپذیرد؛ سینمایی که در آن آموزهها و حقایق اسلام و یا فرهنگ مسلمانان بازنمایی شده است.
مطلب پایانی به بحث آسیبشناسی هنر اسلامی مربوط میشود. در این رابطه ممکن است چه مشکلاتی وجود داشته باشد؟
دنیای هنر باز و آزاد است. برای همین ممکن است هنرهایی وجود داشته باشند که در مقطعی مذموم بوده اما در گذر زمان محترم شمرده می شوند. این موضوع را تاریخ به خوبی ثابت کرده که چگونه در سیر تاریخ برخی کارها و اقدامات، مذموم و با انتقاداتی شدید همراه بوده اما در سالهای بعد آن را ستایش کردهاند و از آن به عنوان تحولی دورانساز یاد کردهاند.