چکیده :
کانت یکی از مهمترین فیلسوفان تحولآفرین در غرب است. او با نگارش کتاب نقد عقل محض، محدودیتهای تفکر عقلانی را بیان کرد و با این کار، ضمن منضبط نشان دادن عقل، مبناگروی را که مدتی بر تفکر فلسفی غرب حاکم بود، خدشهدار ساخت.
او بین رأی، باور و معرفت فرق میگذارد و معرفت را حاصل اطلاق مقولات بر پدیدارها میداند. کانت با انضباط عقل به این نتیجه میرسد که عقل نمیتوانددر برخی از حوزهها دخالت کند. یکی از این موارد، مسأله وجود خداست. او بر این باور است که عقل انسانی نمیتواند وجود خدا را اثبات کند؛ البته او در حوزه عقل عملی از طریق خاصی وجود خدا را اثبات میکند.
ما در این مقاله بر آنیم تا این ادعای کانت را که «عقل نظری نمیتواند وجود خدا اثبات کند» را بررسی و نقد کنیم. مدعای اصلی ما آن است که برخلاف ادعای کانت، خود او در عقل محض، محتاج پذیرش خدای استعلایی است.
کلید واژه: عقلانیت باور، خدای استعلایی، معرفت، باور موجه، برهان غایتشناختی.