در پیوندهای شکسته آمده است که اخوان المسلیمن مصر در حال حاضر در یک دوراهی وجودی قرار دارد زیرا علاوه بر کنار آمدن با یک دهه سرکوب بیسابقه، در حال حاضر در بحبوحه روند بازسازی دیگری است که با انتخاب رهبر موقت جدید آغاز شده است.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، اخوان المسلمین مصر، یکی از بزرگترین و تأثیرگذارترین سازمانهای اجتماعی سیاسی مصر، با وجود اینکه نقش و مشارکت فعالی در رویدادهای تاریخی مصر در ۱۰۰ سال گذشته داشته است، به لحاظ داخلی و فرآیندهای تصمیمگیری همچنان ناشناخته و پرابهام باقی مانده است.
کتاب «پیوندهای شکسته: بحران وجودی اخوان المسلمین مصر»، که در فوریه ۲۰۲۳ منتشر شد، این شکاف را کاملاً پر کرده و با بهرهگیری از یک بینش عمیق به زمینلرزههایی که این سازمان بین سالهای ۲۰۱۳ تا ۲۰۲۲ متحمل شد، پرداخته است.
کاوش در این پویاییهای داخلی و تلاش برای درک اینکه چگونه این پویاییها آینده سازمان را شکل میدهند، نیاز بسیار مهمی برای پژوهشگران این عرصه است. این سازمان در حال حاضر در یک دوراهی وجودی قرار دارد؛ زیرا علاوه بر کنار آمدن با یک دهه سرکوب بیسابقه، در حال حاضر در بحبوحه روند بازسازی دیگری است که با انتخاب رهبر موقت جدید آغاز شده است. پس درگذشت ابراهیم منیر در نوامبر گذشته، صلاح عبدالحق در ماه مارس به عنوان جانشین وی انتخاب شد.
نویسندگان کتاب بهتر از این نمیتوانستند خواننده را با واقعیت پیچیده اخوان المسلیمن آگاه کنند، نه تنها از طریق تجربه شخصی خود، بلکه از طریق دسترسی بینظیر به اعضای ارشد، میانی و سابق سازمان و همینطور از طریق اسناد داخلی، انجام دهند.
نویسندگان این کتاب «عبدالرحمن عیاش» مدیر گروه کاری «قرن بینالملل» وابسته به اخوان المسلمین مصر، «نوحه عزت» نویسنده و کارشناس مسائل مصر، ترکیه و ایران و «عمرو العفیفی» پژوهشگر روابط بین تروما و مشارکت سیاسی، هستند.
این نویسندگان به اخوان المسلمین نه به عنوان یک سازمان ایدئولوژیک تودهای – که اغلب در برخی از محافل داخلی و خارجی چنین پنداشته میشود – بلکه به عنوان یک سازمان اجتماعی نخبگانی نگاه میکنند. دیدگاه این کتاب بیشتر از اینکه بر بخش مسلمان سازمان تمرکز کند، بر حول محور اخوان متمرکز شده است. به عبارت دیگر؛ تعامل بین اعضا و رهبران، احساس برادری و همینطور حس تعلق مفاهیم اساسی هستند که نویسندگان این کتاب برای درک اخوان المسلمین از آنها بهره بردهاند.
نتیجه اصلی ارائه شده در کتاب این است که اخوان المسلمین دچار بحران سه گانه هویت، مشروعیت و عضویت شده است. نویسندگان این کتاب استدلال میکنند که اگرچه این بحران در نتیجه سرکوب سال ۲۰۱۳ تشدید شده است، بااینحال ریشههای بهشدت قدیمیتری دارد.
این کتاب برای همه مخاطبان جذاب است زیرا پیش از پرداختن به این بحران سهگانه، زمینه تاریخی لازم را در مورد اخوان المسلمین مصر فراهم کرده است. این زمینه تاریخی شامل چگونگی واکنش سازمان، انطباق و ساختن تصویری از خود در سراسر تغییرات اجتماعی و سیاسی است که کشور از زمان تأسیس این گروه در سال ۱۹۲۸ تاکنون دیده است. همچنین نمای کلی خوبی از ساختار درهمتنیده سازمان ارائه میدهد.
این زمینه تاریخی برای درک بهتر این موضوع مهم است که چگونه پاسخهای کوتاهمدت و تاکتیکی این سازمان به فشارهای اقتدارگرایانه و رقابتی که تقریباً از زمان تأسیس با آن مواجه بوده است، یکی از عوامل کلیدی توضیحدهنده بحران هویت اخوان المسلمین مصر است.
نویسندگان استدلال میکنند در حالی که این پاسخها در تضمین بقای سازمان مفید بودهاند، با این وجود تمرکز این سازمان را به جای رهبری کردن، به جواب دادن به فشارهای خارجی متمرکز کردهاند. امری که در نهایت توانایی سازمان را برای بازیگری به عنوان یک بازیگر ملی تضعیف کرده است.
از نظر ایدئولوژیک، نویسندگان کتاب نشان دادند که چگونه مواضع این سازمان غالباً تمایل به ترکیب مواضع رادیکال معطوف به پایگاه پوپولیستی سازمان با پیشنهادهای اصلاحطلبانه و معتدلتر برای طبقات متوسط و غرب داشته است. به عبارتی همان نقش واکنشی که پیشتر گفته شد.
علیرغم اینکه این امر انعطافپذیری سازمان را نشان میدهد اما روایتها و مقاصد مبهم سازمان، تصویری از تردیدی عمیق میان این اهداف را به نمایش گذاشته است و در محو شدن پروژه سیاسی منسجم این سازمان نقش عمدهای داشته است.
نمونه بارز این بحران هویت، دینداری است. نویسندگان متوجه شدند که دینداری شخصی احتمالا نشانهای از حمایت بالقوه از اخوان المسلمین در دهه ۱۹۷۰ بوده باشد. بااینحال آنها استدلال کردند که موفقیت تجدید حیات اسلامی که در پی آن صورت گرفت، عنصر مذهبی را به خودی خود به عنصری عمومی تبدیل کرد که نمیتوانست اخوانیها را از سایرین متمایز کند و حتی در مورد نقشی که سازمان در آن زمان میخواست و میتوانست ایفا کند، تردید ایجاد کرد.
بخشی از کتاب که به بحران مشروعیت سازمان اختصاص دارد و اختلافات داخلی عمیقی را که اخوان المسلمین مصر پس از کودتا در سال ۲۰۱۳ تجربه کرد، به تفصیل تشریح کرده است.
ساختارها و انشعابهای داخلی متفاوتی را که در سالهای بعد ایجاد شد و همچنین تأثیراتی که این انشعابها بر عملیات و زندگی روزمره این سازمان از رهبری تا اعضای پاییندستش گذاشته، جزو بخشهای بررسی شده در کتاب هستند.
اولین درگیری بزرگ در درون سازمان بین سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۶ رخ داد. این درگیری میان جناح به اصطلاح رهبران تاریخی سازمان که دربردارنده سهگانه ابراهیم منیر، محمود حسین و محمود عزت بود با جناح انقلابی محمد کمال از اداره ارشاد درگرفت.
نویسندگان کتاب استدلال کردند که در مرکز این مناقشه، دیدگاههای کاملاً متفاوت و گاهی مخالف در مورد موضوعات مهمی مانند؛ بهترین راه برای مقابله با رژیم جدید، هویت جماعت و نقشی که باید در جامعه ایفا کند، وجود داشت.
جناح کمال موضعی انقلابی داشت و خواهان تغییر سریع و عمیق وضعیت موجود بود، درحالیکه جناح رهبران تاریخی تغییرات تدریجی را بیشتر مطابق با آنچه اخوان المسلیمن در نظر داشت، میدید. این درگیری با پیروزی جناح رهبران تاریخی در پایان سال ۲۰۱۵ تمام شد.
دومین مورد از این درگیریهای بزرگ در سازمان در اواسط دهه ۲۰۲۰ و به دنبال دستگیری غافلگیرکننده محمود عزت در مصر اتفاق افتاد. این مسئله منیر را در مقابل حسین قرار داد. این درگیری همچنان در برخی از جهات حل نشده باقی مانده است. با این حال، برخلاف مورد قبلی، این درگیری بر سر ایدهها نبود، بلکه بر سر قدرت بود.
بحران عضویت، به نوبه خود، اساساً بازتابی از دو بحران قبلی هویت و مشروعیت بود و از دلایل متعددی ناشی میشد: احساس بازیچه بودن کادرهای جوان به دست رهبران، احساس طرد شدن در میان اعضا، دشمنیهای داخلی و فشارهای بیرونی از دلایل عمده این بحران بودهاند.
همچنین ناامیدی در مواجهه با عدم امکان فشار برای اصلاحات داخلی، کنار گذاشته شدن در فرآیندهای تصمیمگیری، برادری از هم پاشیده و احساس تبدیل شدن به یک سازمان ناکارآمد از دیگر دلایل این بحران بودهاند.
اگرچه مرور تاریخ اخوان المسلمین مصر در یک کتاب امری تقلیلدهنده است، بااینحال این کتاب توانسته بر نقاط مهم تاریخ این سازمان نور کافی بتاباند و آنها را برای خوانندگان روشن سازد. یکی از نتایج جالبی که نویسندگان این کتاب به آن رسیدند، این است که در میان اعضای سازمان و به ویژه رهبران آن، نوعی توهم وجود دارد که مشکلاتی که سازمان با آن روبرو بوده است، منحصر به فرد بود و غالبا سازمان توانسته بر آنها با موفقیت فایق آید.
در واقع، نویسندگان معتقدند که اخوان المسلمین مصر با یک بحران وجودی مواجه است. اما در عین حال، آنها استدلال کردند که این سازمان همچنان از اثرگذاری قابل توجهی در مصر برخوردار است. آنها تاکید کردند که اتخاذ رویکرد کاملا امنیتیشده برای مقابله با این سازمان، کوتهبینانه است، چرا که محبوبیت این سازمان تا حد زیادی ناشی از سنت ریشهدار اندیشه سیاسی اسلامی و ناتوانی دولت در مواجهه با مشکلات شهروندانش است.