ادیان نیوز: برای سنجش میزان اعتبار ادعاها و عقاید ادیان الهی و مسلک های بشری، می توان به نقطه اشتراک و مورد قبول همه اطراف قضیه یعنی عقل رجوع کرد.
در بحث و بررسی درباره عقیده “تثلیث” در مسیحیت، با کمک گرفتن از رسول باطنی انسان ها(عقل)، این گزاره حاصل می شود که تثلیث مطلقا بر مبنای عقل نیست.
با وجود این، سوالی که برای غیر مسیحیان– و حتی خود مسیحیان– نیز پیش می آید، چگونگی اعتقاد به خدایان سه گانه و در عین حال وحدانیت خدا است؟
پاسخی که متخصصان مسیحیت و واعظان این فرقه اعلام می کنند، چندان راهگشا نیست؛ چون موضوع را مبهم تر و پیچیده تر می کند.
آنها به تشبیهاتی مانند آب، تخم مرغ، جرم خورشید و.. استناد می کنند که هر شخص پرسشگر، با نگاهی موشکافانه متوجه عدم تناسب بین فرضیه و نتیجه می شود.
سوال مهم این است که تثلیث چیست و چرا آن را به نام “پاشنه آشیل مسیحیت” معرفی می کنند؟ تثلیث یعنی اعتقاد به وجود سه خدا: یکی خدای پدر و دوتای دیگر خدای پسر(عیسی) و روح القدس است.
این اعتقاد که آشکارا شرک به خداوند محسوب می شود، موجب به وجود آمدن شبهاتی مانند: محدود بودن، جسمانی بودن، توانایی محدود پس از جسم شدن، نیازمند بودن خدا و …. می شود.
در نهایت سران و مروجان مسیحیت به جای آنکه پاسخی مقبول و معقول به چگونگی تثلیث بدهند، آن را “تعبدی”، “اجباری” و “مصون از تحقیق و پرسش”، معرفی می کنند.
مایه بسی شگفت است که در جهان استدلالات، بزرگان و روحانیون آئینی که مدعی الهی بودن آن هستند، در اثبات یکی از سنگ بناهای اصلی آن عاجز هستند و به عوام فریبی روی آورده اند.
خداوند در آیه ۱۷۱ از سوره مبارکه نساء می فرماید:” ای اهل کتاب! در دین خود غلو نکنید و درباره خدا جز حق نگوئید. مسیح عیسی بن مریم فقط فرستاده خدا و کلمه اوست که او را به مریم القا کرد و روحی از سوی او بود. بنابراین، به خدا و پیامبران او ایمان بیاورید و نگویید(خداوند) سه گانه است.(از این سخن) خودداری کنید؛ زیرا به سود شما نیست. خدا تنها معبود یگانه است. او منزه است از این که فرزندی داشته باشد. از آن اوست آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است و خداوند برای تدبیر و سرپرستی آنها کافی است.”
نکات ظریفی در این آیه وجود دارد که از هر کدام، می توان برای ابطال تثلیث و الوهیت مسیح(ع) استفاده کرد.
اولین نکته آن است که آوردن نام مسیح در کنار مریم- به تعداد شانزده بار- در قرآن کریم، نشان دهنده این است که مسیح نیز همچون دیگر انسان ها دوران جنینی را در رحم مادر گذرانده، متولد شده، دوران کودکی و شیرخوارگی و رشد و نمو را گذرانده؛ پس چگونه خداوند ازلی و ابدی می تواند در چنین پروسه ای قرار بگیرد؟
نکته دیگر آنکه، همان گونه که در این آیه شریفه آمده و از برخی جملات اناجیل نیز برداشت می شود، عیسی مسیح فقط فرستاده خدا بوده و جملاتی چون: فرزند خدا بودن، خداوند مسیح و خدای پسر در واقع شرک و تعرض به وحدانیت خدا ارزیابی می شود.
همچنین تعبیر “کلمه” در قرآن کریم -که در عهد جدید کتاب مقدس نیز وجود دارد-، دلالت بر مخلوق بودن عیسی دارد که با “واجب الوجود” بودن که از اسباب خدا بودن است، تناقض دارد.
در آیه ذکر شده از قرآن کریم، حضرت عیسی روحی از جانب خدا معرفی شده و آفرینش نوع انسان نیز از روح خدا بوده و این در حالی است که اگر قرار باشد ادعای الوهیتی صورت بگیرد، باید حضرت آدم که اولین بشر بود و بدون وجود حتی مادر- مثل حضرت عیسی- به وجود آمده بود، باید مدعی آن می شد.
بر اساس این گزارش، تثلیث بعد از قرن سوم میلادی و بر اثر ارتباط گرفتن مسیحیان با اقوام دیگر و بنا بر نقل هایی، از عقیده”ثالوث” -سه گانه پرستی هندی ها- گرفته شده که بعد از اختلافات و جدال هایی که بر سر آن پیش آمده، در زمان “آگوستین” و در “شورای نیقیه”، رسما پذیرفته شده است.
گفتنی است، برخی از مسیحیان نیز برای اثبات توهم “تثلیث”، دست به دامان “وحدت وجود” در صوفیه شده که بسیار واضح است که به فرض پذیرفتن این قضیه، موجودات عالم جزئی از ذات خدا و بلکه عین او هستند که این استدلال نیز با سه گانه پرستی مسیحیان، هیچ گونه مطابقتی ندارد.
منبع: رهپویان هدایت