ادیان نیوز: در همه کشورها بحث گرایش به عرفانهای نوظهور گریزناپذیر است؛ این گرایش در کشور ما از دو سو باید مورد توجه قرار گیرد. نخست جریانات پشت پرده و تعریف کار- ویژه فرقه ها برای به انحطاط کشاندن زمینههای عرفانی و دیگر شکاف و انقطاع بین نسلی که، نفوذ برخی نحلههای فکری در قالب عرفان را تسهیل کرده است.
جوانان حیرت زده معاصر که هنوز هویت واقعی خود را نیافتهاند و از نسل های گذشته بریدهاند، از این نوع جریانها بیشتر تاثیر میپذیرند که در نهایت آنچه به مخیله این قشر از جامعه تداعی می شود ساختار شکنی در زمینههای مختلف اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است.
فرقهها در قالب عرفانهای نوظهور از راههای گوناگون گاه در شکل و شمایل اومانیستی، گاه در قالب کسب لذت های خارج از عرف، گاه کسب آرامش فکری و روحی و درک بی واسطه خداوند و با ابزارهایی همچون موسیقی، برپایی اردوها و مسافرتها و دیدار با استادان به ظاهر معنوی به جذب اعضای خود در ایران پرداختهاند.
عرفانهای نوظهور فاقد هر گونه آموزههای دینی بوده و اصولا بر محور نظرات رهبر و رئیس فرقه میچرخند. این فرقه ها نوعی شورش و طغیانگری علیه خداوند و آموزههای الهی و شریعت ستیزی و رسیدن به آرامش بدون اجرای شریعت را در دستور کار دارند.
نابسامانیهایی که با تکیه بر معجونی از انسانگرایی و دنیاگرایی بر انسان معاصر چیره شده ، القای نوعی معرفت بدون مذهب نیز بازارگرمی خاصی را در پی داشته است. در این پروسه افرادی که تجارب عمیق روحی در ارتباط با خداوند ندارند و احساس خلأ روحی میکنند، بی درنگ جذب عرفانهای غیرالهی خواهند شد.
این خلا را در اقشار مرفه جامعه و کسانی که با آموزههای اسلامی آشنایی ندارند بیشتر می یابیم، افرادی که در فقر معنوی به سر می برند، وقتی با عرفان جدیدی روبرو می شوند- به خصوص اگر چاشنی روانشناسی نیز داشته باشد- به سرعت جذب می شوند. در نهایت، این عرفانهای کاذب و نوظهور در موارد زیادی باعث اختلال روانی و آلودگی خاص در حوزه روان انسانها شدهاند و اطرافیان را نیز از نظر روانی بسیار آسیب پذیر کردهاند.
اقداماتی که تیم کاری “پائلو کوئیلو” در ایران با وجهه عرفانهای با مبنای غربی داشت و یا راه یافتن بیش از یک سوم کتابهای مربوط به فرقه “اکنکار” در بازار نشر ایران و یا شمردن افرادی همچون حافظ، مولوی، شمس تبریزی، عطار و فردوسی در سلسله مراتبی استادی در عرفانهای بدلی و کاذب، ترفندهایی است که برای جلب توجه ایرانیها به این عرفانها به کار گرفته میشود.
علاوه بر این، ترویج شیطان پرستی با زمینه سازی های بعضی از گروه موسیقی متال در ایران مثال بارزی است که با استفاده از جذابیت موسیقی برای برخی جوانان صورت میگیرد، چنانکه این گروههای موسیقی از سال ۱۳۸۰ به صورت رسمی به اجرای کنسرت پرداختند و از حالت زیرزمینی خارج شدهاند. گفته میشود که در این زمان تنها در تهران بیش از ۹۰ گروه راک و متال فعال بوده و با احتساب سبکهای رپ تعداد آنها به بیش از ۱۱۰ گروه میرسیدند.
همچنین فرقه تی اس ام technical self meditation – یکی از فرقههای فعال و انحرافی – با انجام تحرکاتی، توانست با جذب عدهای از افراد غافل در کشورمان به فعالیت خود ادامه دهد. رئیس این فرقه از طریق ارتباطاتی که با آمریکا داشت، بعدها تبعه آمریکا شد؛ ولی وی همچنان سعی میکند ارتباط خود را با عوامل خود در ایران حفظ کند.
ایجاد اختلال روانی در اعضا تنها بخشی از آثار سوء عضویت در فرقههایی است که در قالب عرفانهای نوظهور پدید آمدهاند و بخشی دیگر از سوء آثار را باید در نوع بهرهبرداری موسسان فرقهها از افراد جذب شده، جستجو کرد که یکی از این آثار را میتوان در چالشهایی که این افراد برای مذهب خودشان و برای حکومت و نظام خودشان تحمیل میکنند، به نظاره نشست.
با نگاهی به رزومه و نتایج فعالیت فرقههایی با رنگ و لعاب عرفانی در ایران آنچه که این نحلههای فکری دنبال آن بودند می توان به گسست بیشتر مساله انقطاع بین نسلی، در دام انداختن جوانان بیبهره از معنویت ریشهدار بومی، تعریف کردن قالبهای عرفانی جدیدتر برای منزوی کردن عرفان ناب اسلامی، شریعتگریز و شریعتستیز کردن جوانان و اقشار تحصیلکرده جامعه، رواج مبانی فکری اومانیستی و تکثرگرایی دینی و … اشاره کرد.
منبع: رهپویان هدایت