یکی از مسائلی که در بحث امامت جایگاه ویژه ای یافت این بود که آیا ممکن است کسی پیش از بلوغ به مقام امامت برسد؟ این مسئله از آن هنگام که امام جواد(علیه السلام) در سال۲۰۳ به امامت رسید به صورت جدی در محافل علمی امامیه مطرح شد و بعدها در سال۲۲۰ درباره امامت امام هادی(علیه السلام) و پس از آن حضرت در زمان امام مهدی(عیه السلام) نیز ادامه یافت.
در سال۲۰۳ که امام رضا(علیه السلام) به شهادت رسید شیعیان آن حضرت به علت آنکه تنها فرزند وی امام جواد(علیه السلام) بیش از هشت سال نداشت در نگرانی و اضطراب عمیقی فرو رفتند. به نوشته برخی از مورخان در این جریان شیعیان به حیرت افتادند و میان آنان اختلاف پدید آمد چنانکه شیعیان دیگر شهرها نیز متحیر شدند.
این مشکل برای شیعیان که مهم ترین رکن ایمان را اطاعت از امام معصوم دانسته در مسایل و مشکلات فقهی و دینی خود به وی رجوع می کردند از اهمیت بسیاری برخوردار بود و نمی توانست همچنان لاینحل بماند اما از طرف دیگر شیعیان اطمینان داشتند که امام رضا(علیه السلام) فرزندش امام جواد را به جانشینی برگزیده است ولی مشکلی ناشی از خردسالی آن حضرت بود که آن ها را متحیر ساخته بود چون تا آن زمان درباره امامت چنین مسئله ای پیش نیامده بود.
درباره جانشینی امام جواد(علیه السلام) از حضرت رضا(علیه السلام) آمده است امام رضا فرزند خردسالش امام جواد را به جانشینی خود برگزیده و با این که هنوز فرصت زیادی برای این کار وجود داشت به جانشینی او اصرار می ورزید تا آنجا که در برابر اشاره برخی از اصحاب کم سن امام جواد به نبوت حضرت عیسی در دوران شیر خوارگی اشاره فرمودند: «سن عیسی هنگامی که نبوت به وی اعطا شد کم تر از سن فرزند من بود.»
اضطرابی که پس از رحلت امام رضا در میان شیعیان آن حضرت به وجود آمد سبب شد تا برخی از آن ها به دنبال(( عبدالله بن موسی)) برادر امام رضا بروند. از آن جا که کسی حاضر نبود بدون دلیل امامت کسی را بپذیرد جمعی پیش وی سوالاتی مطرح کردند و هنگامی که او را از پاسخ گویی ناتوان دیدند وی را رها کردند.
شماری دیگر نیز به واقفی ها که بر امامت امام کاظم توقف کرده بودند روی آوردند ولی با تمام این ها بیشتر شیعیان به امامت امام جواد گردن نهادند و آن حضرت با فرقه های منحرف برخورد کردند.
گرچه در دوران امام جواد فرقه جدیدی به وجود نیامده بود ولی عده ای از پیروان فرقه های گذشته در آن زمان وجود داشتند.آن حضرت با آن ها برخورد داشت و شیعیان خود را از این نظر که این فرقه ها چه مواضعی در مقابل آنان به خود گرفته اند راهنمایی می فرمود. یکی از این فرقه ها اهل حدیث و مذهب مجسمه بودند که خدا را جسم می پنداشتند. امام درباره آنان به شیعیان می فرمود که اجازه ندارند پشت آنان نماز بخوانند و به آن ها زکات بدهند.
واقفیه یکی دیگر از فرقه های انشعابی شیعه در زمان امام جواد بود که به صورت مشکلی در برابر شیعیان آن زمان مطرح بود. امام جواد با این فرقه نیز برخورد داشت و نماز خواندن پشت آنان را جایز نمی دانست. وقتی که از امام درباره نماز خواندن پشت سر واقفی ها سئوال شد حضرت شیعیان خود را از این کار منع کردند.
زیدیه فرقه منشعب شده دیگری بود که امامان پیش از امام جواد با آن ها برخورد داشته موضع تندی را اتخاذ کرده بودند. امام جواد این فرقه و واقفیه را از مصادیق آیه (وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ خاشِعَهٌ *عامِلَهٌ ناصِبَه) خوانده و در ردیف ناصبی ها قرار داده است.
غلات نیز به سبب آن که در بد نام کردن شیعه سهم بسزایی داشتند مورد تنفر امامان بودند خطر این ها برای شیعیان بسیار جدی بود زیرا آن ها به نام امامان روایاتی را جعل می کردند و بدین وسیله شیعیان را که پیروان ائمه بودند به انحراف می کشاندند.
امام جواد در برخورد با ((ابوالخطاب)) که از سران غلات بود و انشعاب اسماعیلیه را نیز به او نسبت داده اند فرموده است:(( لعنت خدا بر ابوالخطاب و اصحاب او وکسانیکه توقف کرده و یا تردید دارند))
همچنین امام جواد کسانی که خود را به امام نسبت داده از وجود او در بهره گیری از دیگران سوء استفاده کرده اند، در ردیف((ابوالخطاب)) قرار داده اند.(یعنی آنان نیز ملعونند) از آن جمله ابوالمهری و ابن ابی الزرقاء که خود را سخن گویان امام معرفی کرده اند. امام جواد به اسحاق انباری دستور کشتن آن ها را داد و فرمود به هر طریقی که هست باید کشته شوند.
بنابراین با این که تحولات جدیدی در دوران امام جواد در رابطه با انشعابات فرقه ای به وجود نیامده بود امام جواد بازهم نسبت به آنان ساکت نبوده و هم شیعیان را در موضع گیری در برابر آن ها راهنمایی کرده و هم خود در برابر عقیده آن ها برخورد نموده و آنان را جزء فرقه های انحرافی معرفی کرده است.
منبع : فرقه نیوز