مهمترین مناسبت جشن شاووعوت «علاوه بر جشن آزادی از بردگی» سالگرد اعطای مستقیم فرمانهای خداوند به نبی اسرائیل که جلال خداوند در کوه سینای و در نظر تمام قوم آشکار شد.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، ششم ماه عبری سیوان به عنوان جشن شاووعوت (عید هفتهها) نامیده میشود. پس از هفت هفته شمارش ایام عومر که از جشن پسح (عید خروج از مصر) آغاز شده بود، این جشن که به مدت دو روز برگزار میشود فرا میرسد. از جمله مناسبتهای این عید، جشن درو نوبرانه میوهها و غلات (بیکوریم) و تقدیم آن به درگاه خداوند است که نام–عید درو– معرف آن است.
همچنین در تلمود به آن نام– عَصِرِت- به معنای اجتماع نیز داده شده که نشانگر گردهمایی زائرین در این زمان در معبد مقدس (بت همیقداش) است. اما مهمترین مناسبت این جشن، سالگرد اعطای مستقیم فرمانهای خداوند به نبی اسرائیل پس از گذشت هفت از زمان خروج از مصر است. در این روز بود که جلال خداوند در کوه سینای و در نظر تمام قوم آشکار شد و او کلام خود را بطور مستقیم به آنها اعلام فرمود.
نحوه تجلی حُداوند در کوه سینا در متن تـورا (سفر شموت ۱۹) تصویر شدهاست، هر چند که درک آن مانند دیدهشدن صداها برای اذهان مشکل مینماید. در روایات یهود درباره کیفیت تجلی ا.لهی به گونهای بحث میشود که این واقعه به عنوان یک مفهوم جهانی – و نه منحصر به قومی خاص – مطرح گردد. به عنوان مثال گفته شده است که واقعه اعطای کلام حُداوند در بیابان واقع شد و بیابان – بخصوص در آن دوره – تحت تملک هیچ حاکم و قومی نبود و ملتی نمیتوانست ادعا کند که قوانین حُداوند تنها برای گروه خاصی از انسانها صادر گشته است. همچنین گفته شده است که ندای پروردگار بطور معجزه آسا و همزمان به کلیه زبانهای موجود آن دوران شنیده شد تا تمام ملل دنیا قادر به درک مستقیم کلام خالق خود باشند.
مفهوم حقیقی ایمان به خدا در مفهوم اول نهفته است
اولین فرمان از مجموعه ده کلام خداوند که در واقعه شاووعوت به بنی اسرائیل اعلام شد، چنین است(شموت ۲۰:۲):
من خدا، خالق تو هستم، که تو را از سرزمین مصر، از خانه بردگی خارج ساختم
این جمله، اولین کلام رسمی و مستقیم حُداوند با یک ملت است. او قبل از این بارها خود را به اجداد آنها مانند ابراهیم، اسحق و یعقوب شناسانده بود، اما اینان افرادی عالی مرتبه بودند که با تلاش و ادراک عمیق خود به مفهوم حقیقی خدا و آفرینش دست یافته بودند. اکنون خداوند خود را به یک ملت – که واسطهای برای انتقال و انتشار توحید و دانش ا.لهی در جهان آن روز است – معرفی میکند و این نحوه معرفی باید اساس ایمان ا.لهی را برای عامی ترین انسانها نیز به سادگی روشن نماید. او کلام خود را اینچنین آغاز مینماید: من حُدای خالق تو هستم … .
ظاهرا همین جمله برای ایمان و شناخت او کافی است، اما او مایل است که آیات و نشانه های خود را نیز در این معارفه به انسان نشان دهد تا با مشاهده آنها در این جهان، وجود حُداوند در ذهن یادآوری گردد. براستی چه اثر و نشانهای بهتر از همین جهان میتواند وجود خالق را یادآور شود ؟ پس انتظار میرود که او ابزار شناخت خود را اینچنین ارائه نماید : ” من هستم حُدای خالق تو، که زمین و آسمانها را آفریدم” . ولی او چنین معرفتی را برای ایمان کافی نمیداند. بله، او حُدایی است که جهان را با تمام عظمت، نظم، شگفتیها و پیچیدگیهایش خلق کردهاست. این درجه از آگاهی و ایمان لازم است، اما انسان پس از آن چه میاندیشد؟ آیا حُداوند پس از آفرینش اولیه، به کناری نشسته و تنها نظارهگر چرخش افلاک در مدارات و روند خودبخود پدیدههای طبیعی و گذران زندگی انسانها به هر صورت و بدون هیچگونه دخالت خارجی است ؟ آیا هدف از آفرینش با خلق آسمانها و زمین به بهترین وجه ممکن تامین گشتهاست؟
او خود به این ابهام پاسخ میدهد : من هستم حُدای خالق تو که تو را از سرزمین مصر، از خانه بردگی خارج ساختم. حُداوند به صراحت اعلام میکند که نه تنها آفریننده جهان است، بلکه همواره ناظر بر حرکات و پدیده های جهان (حتی در حد جزئیات) است و بطور مستقیم بر همه مراحل زندگی انسان دخالت دارد و خروج از مصر نشانه این حضور و دخالت دائمی است. او انسان را بازیگر اصلی این جهان میداند، زیرا همانگونه که از معجزات عظیم خروج بنی اسرائیل از مصر پیداست، او همه عوامل و پدیدههای خلقت را حتی در خلاف جهت طبیعی آنها بکار میگیرد تا این انسان را از بردگی فرعون خارج سازد.
هدف از آفرینش تنها با این بیان – البته با لفظ انسانی – کامل میشود : خروج از سرزمین بندگی و بردگی فرعون و رهایی و آزادی برای عبادت خالق. حُداوند جهان را آفرید، اما این پایان خواسته او نیست، بلکه هدف نهایی با تکامل انسان از طریق ایمان به وجود حُداوند و ناظر دانستن او بر اعمالش تحقق مییابد. آیه اول ده فرمان با کوتاه ترین و در عین حال صریح ترین صورت ممکن، یکی از پایههای اعتقادی مکتب الهی را بیان میکند که حضور حُداوند با نظارت و خالت اراده او در هر زمان و مکان یکی شمرده میشود.