عطاءالله مهاجرانی نوشت:«میبایست ۱۷ ربیع تبدیل به جشن بزرگ دینی و ملی میشد. جشنی که از لحاظ شکوه و گستردگی با عاشورا قابل قیاس باشد، البته با ماهیت متفاوت و مکمل. با توجه به روایت مشهور به نقل از پیامبر اسلام: «حسین منّی و انا من حسین» میبایست شهادت و ولادت، نبوت و امامت، سوگواری و شادمانی را مانند دو روی سکه باهم تلفیق کنیم.»
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)،سید عطاءالله مهاجرانی در نوشتاری با عنوان «شیعه احزان و شیعه افراح » در روزنامه اعتماد این گونه آورده است:
چند سال پیش، شب تولد امام حسین علیهالسلام قاهره بودم. در اطراف مسجد راسالحسین علیهالسلام تا نزدیکی دانشگاه الازهر، فضا سرشار از نور و سرور بود. چراغانی بود. شیرینی و شربت. صدای موسیقی، صدای تلاوت آیات قرآن مجید. صدای مولودیخوانی. تبلور شادی در چشمها و چهرهها. احساس سبکبالی میکردم و در فضای معطر الهی و آسمانی دم میزدم. در زیارت حرم در مسجد راسالحسین، مصریها باور دارند که سر امام حسین در محل مسجد راسالحسین دفن شده است. مسجد غلغله جمعیت بود. خودشان مراعات میکردند، زود به زود مسجد را پس از زیارت ترک میکردند تا برای آیندگان فرصت زیارت باقی باشد.
پیوسته گروه گروه مردم برای زیارت میآمدند. سر بر آستانه در مینهادند. سجده تکریم به جای میآوردند. اکثریت جمعیت از سیما و سر و لباسشان پیدا بود که از مردمان فقیرند. بسیاری روستایی به نظر میرسیدند. شاخههای گل را بالای ضریح قرار میدادند. درون ضریح مانند مجلس جشن آراسته شده بود. جهانی از رنگ و دنیایی از عطر در هم آمیخته شده بود. دوست مصریام، استاد دانشگاه الازهر به من میگوید: «ما شیعه افراح هستیم و شما شیعه احزان! ما تولد امام حسین را ده روز جشن میگیریم و شما شهادت امام حسین را دو ماه سوگواری میکنید.»
به نظرم سخن او بخشی از واقعیت را دربر دارد. ما به عنوان شیعه، شهادت و عاشورا را به شایستگی و به حقیقت به یک فرهنگ تبدیل کردهایم. اما با کمی توجه و غفلت میلاد پیامبر و همه امامان، غیر از نیمه شعبان که نسبتا رنگ و رونق دارد، بقیه ایام و لیالی میلاد پیامبر و امامان کمرنگ برگزار میشود. بین این دو بال تعادل نیست! چنان که مسیحیان نسبت به مصلوب شدن مسیح که انصافا ظرفیت اینکه تبدیل به یک سوگواری عظیم در مسیحیت شود، توجهی ندارند، تمام تاکیدشان بر میلاد مسیح است و مهمترین جشن سال و طولانیترین آن جشن میلاد مسیح است. ما در تاریخ شیعه قدر روز هفده ربیعالاول را که میلاد پیامبر اسلام و امام صادق صلواتالله علیهم است، ندانسته و نمیدانیم.
میبایست ۱۷ ربیع تبدیل به جشن بزرگ دینی و ملی میشد. جشنی که از لحاظ شکوه و گستردگی با عاشورا قابل قیاس باشد، البته با ماهیت متفاوت و مکمل. با توجه به روایت مشهور به نقل از پیامبر اسلام: «حسین منّی و انا من حسین» میبایست شهادت و ولادت، نبوت و امامت، سوگواری و شادمانی را مانند دو روی سکه باهم تلفیق کنیم.
امام علی علیهالسلام به هر دو روی شادمانی و سرور و نیز اندوه و سوگ توجه داشتهاند. درباره مختصات شیعیان خود گفتهاند:
«إِنّ الله تبارک و تعالى اطّلع إِلى الْأرْضِ فاخْتارنا- و اخْتار لنا شِیعهً ینْصُرُوننا و یفْرحُون لِفرحِنا- و یحْزنُون لِحُزْنِنا و یبْذُلُون أمْوالهُمْ و أنْفُسهُمْ فِینا- أُولئِک مِنّا و إِلیْنا» (۱)
«خداوند متعال متوجه زمین شد و ما را برگزید. و شیعیانی برای ما انتخاب کرد که ما را یاری میکنند. در شادی ما شادمانی میکنند و هنگام حزن ما اندوهناک میگردند. جان و مال خود را در راه ما میبخشند. ایشان از ما میباشند و به سوی ما باز خواهند گشت.» نکتههای قابل تامل و جذابی در این روایت وجود دارد؛ از جمله تقدم شادی بر سوگواری! در تاریخ ما سوگواری بر شادی در مراسم آیینی شیعه هم به لحاظ کمی و هم کیفی تقدم یافته است، به حدی که گاه میبینیم در شب تولد امام حسین علیهالسلام هم تا واعظ یا مداح به صحرای کربلا نزند و روضه نخواند، و اشکی نگیرد، گویی مجلس و محفل را نا تمام و بینمک میانگارد. این امر در طول بیش از هزار سال، انجام شده است. میبایست به مرور زمان، ۱۷ ربیع را قدر بدانیم. این روز عزیز جایگاه خود را چنان که شایسته است، پیدا کند که هر چیزی به جای خویش نیکوست! عزاداری و سوگواری به جای خود و شادمانی به جای خود. دو بال برای پرواز، نه بالی بلند و نیرومند و فراگیر و بال دیگر نزار و کمتوان.