نویسندگان: محمدرضا مجیدی – محمدمهدی صادقی
چکیده:
اسلامهراسی یا منفینماییهای غیرعقلانی از اسلام و مسلمانان، ریشه در فراز و فرودهای تاریخی، رویکردهای سیاسی هدایت شده و آسیبهای ابزارهای معرفتشناسانه غربی دارد. رویکردهای اسلامهراسی معاصر بر دو نحله: نئومحافظهکاری و لیبرالی تفکیک شده است.
تئوری برخورد تمدنها، مبنای نظری رویکردهای افراطی نئومحافظهکار در اروپا شد، به نحوی که مفهوم «یورابیا» در این راستا از سوی برخی از نویسندگان اروپایی ابداع شد و بدون اینکه نتیجهای از این لفاظیهای بیمبنا حاصل شود صرفاً بر احساسات غیرعقلانی اسلامهراسانه در اروپا افزود.
اما اسلامهراسی در رویکرد لیبرال، با تمرکز حملات بر اسلام سیاسی و قراردادن برنامههایی در جهت لیبرالسازی مسلمانان اروپایی انجام شد. در این راستا سیاست چندفرهنگگرایی به سیاست تکفرهنگگرایی و انسجام فرهنگی تغییر داده شد.
رویکرد معرفتشناسانه سکولار که به عنوان سازهای اجتماعی ـ تاریخی در فضای معرفتی غرب تکوین یافته است به عنوان مهمترین سب آسیب گرایشات اسلامهراسانه در اروپا محسوب میشود و از آنجا که در ذات تعالیم اسلامی و فرهنگ مسلمانان آمیختگی ساحتهای اجتماعی و سیاسی با بنیادهای مذهبی و اخلاقی وجود دارد، رویکرد سکولار غربی باید اسلام سیاسی را به عنوان «زبانی غیر غربی» از سیاست تلقی کند.
کلید واژه: اسلامهراسی، یورابیا، معرفتشناسی سکولار، یکسانسازی فرهنگی، همگرایی فرهنگی، اسلام لیبرالی.
جلوهها و نمودهای اسلامهراسی در اروپا؛ رویکردهای نئومحافظهکار و لیبرال