خبری تحلیلی ردنا (ادیان نیوز)
آخرین اخبار ادیان ایران و جهان، خبرهای دینی ارامنه زرتشتیان کلیمیان شیعه اقلیت‌های دینی و مذهبی و فرقه‌ها جریان‌‌های دینی

ماجرای فتح خیبر چه بود؟

ادیـان نیوز : وقوع غزوه خیبر در سال هفتم هجری قمری

خیبر، منطقه ای است وسیع و
حاصلخیز در ۳۲ فرسنگی شمال مدینه منوره و در عصر رسول خدا (ص) این ناحیه در
اختیار یهودیان قرار داشت و تعداد جمعیت آنان در حدود ۲۰۰۰۰ نفر تخمین زده
می‌شد که از میان آنان، دو هزار نفر جنگ آور و مبارز بوده و مردان دلاور و
رزمجویی چون «مرحب خیبری» در میان آنان به چشم می‌خوردند. یهودیان خیبر با
پناه دادن به یهودیان فتنه جوی مدینه و همکاری و همدستی با سایر دشمنان
اسلام، خطری برای مسلمانان بودند. بدین جهت، پیامبر اکرم (ص) پس از بازگشت
از سفر حدیبیه و انعقاد صلح با مشرکان قریش و کسب اطمینان از سوی آن ها،
متوجه یهودیان ساکن خیبر گردید و با هزار و چهارصد و به روایتی با هزار و
ششصد رزمنده مسلمان عازم خیبر شد.

قابل ذکر است خیبر هفت قلعه داشت
که نامهاى آنها عبارتند از: ناعم قموص کتیبه شِقّ نطاه وَطیح سُلالم.
یهودیان برای حفاظت و کنترل خارج دژها، در کنار هر دژی، برج مراقبت ساخته و
با گماشتن نگهبانانی در آن، جریان خارج دژ را به داخل گزارش می‌کردند.
ساختمان برج‌ها و دژها طوری ساخته شده بود، که ساکنان آن بر بیرون قلعه،
تسلط کامل داشتند و با ایجاد منجنیق و ابزارهای دیگر می‌توانستند مهاجمان
را سنگباران کنند. برخی از دژها در تهاجم‌های آغازین سپاه اسلام گشوده شدند
ولی برخی دیگر از جمله قلعه قموص به سبب وجود مدافعان دلیر و استحکام
دژها، نفوذ ناپذیر بودند و مدتی در محاصره سپاه اسلام قرار داشتند، درد
شقیقه پیغمبر (صلى الله علیه وآله) را فرا گرفت لذا نتوانست در میدان حاضر
شود.

پیامبر (ص) برای نشان دادن مقام و موقعیت حضرت علی (ع) نزد
خداوند متعال و اثبات جانشینی حضرت بعد از خودش و رد غاصبان خلافت، روز اول
ابوبکر و روز دوم عمر را به قصد باز کردن قلعه‌ها فرستاد اما هر دوی آنها
بدون فتح باز گشتند.

در یکی از روزها، «ابوبکر» مامور فتح گردید و
با پرچم سفید تا لب دژ آمد. مسلمانان نیز به فرماندهی او حرکت کردند، ولی
پس از مدتی بدون نتیجه بازگشتند و فرمانده و سپاه هر کدام گناه را به گردن
یکدیگر انداخته و همدیگر را به فرار متهم نمودند. روز دیگر فرماندهی لشکر
به عهده «عمر» واگذار شد. او نیز داستان دوست خود را تکرار نمود و بنا به
نقل طبری، پس از بازگشت از صحنه نبرد، با توصیف دلاوری و شجاعت فوق العاده
رئیس دژ «مرحب»، یاران پیامبر را مرعوب می‌ساخت.

این وضع، پیامبر و
سرداران اسلام را سخت ناراحت کرده بود. در این لحظات پیامبر، افسران و
دلاوران ارتش را گرد آورد، و فرمود: «لاعطین الرایه غدا رجلا یحب الله و
رسوله و یحبه الله و رسوله یفتح الله علی یدیه لیس بفرار»: این پرچم را
فردا به دست کسی می‌دهم که خدا و پیامبر را دوست دارد و خدا و پیامبر او را
دوست می‌دارند و خداوند این دژ را به دست او می‌گشاید. او مردی است که
هرگز پشت به دشمن نکرده و از صحنه نبرد فرار نمی‌کند و بنا به نقل طبرسی و
حلبی چنین فرمود: کرار غیر فرار، یعنی به سوی دشمن حمله کرده، و هرگز فرار
نمی‌کند.

هر یک از مسلمانان آرزو می‌کرد که ای کاش این کس خود او
باشد! زیرا می‌دانستند که حضرت امام علی علیه السلام به درد چشم مبتلاست.
اما فردا پیامبر (ص) صدا زدند: علی کجاست؟ حضرت امام علی علیه السلام آمدند
در حالی که چشمانشان را از شدت درد بسته بودند. پیامبر بر چشمانش دست کشید
و خداوند درد آنها را برطرف کرد. سپس پیامبر (صلى الله علیه وآله) پرچم را
به دست حضرت على (علیه السلام) داد.

حضرت على (علیه السلام) نزدیک
حصار قموص رفت و مرحب را با ضربه ای صاعقه وار از پای درآورد. ضربت آن
حضرت، کلاهخود مرحب را شکافت و تا دندانهایش فرو رفت و عنتر و مُرّه و یاسر
و غیرهم را به قتل رسانید و دیگر یهودیان دروازه قموص را بستند و به آنجا
پناهنده شدند.

دروازه قموص به قدری سنگین بود که بنابر نقل روایات
چهل مرد قوی لازم بود تا دروازه را باز یا بسته کنند، حضرت على (علیه
السلام) آن در آهنین را با یک دست از جا برکند و براى خود سپر قرار داد و
جنگ نمود؛ این یکی از نشانه‌های پیروزی الهی بود که به دست امیرمومنان علی
علیه السلام تجلی یافت. سپس آن را بر روى خندق پلى قرار داد، و لشکر از آن
عبور کرد، بعدها حضرت فرمودند: «والله ما قلعت باب خیبر بقوه جسمانیه بل
قلعتها بقوه ملکوتیه» یعنی: «به خدا سوگند من در خیبر را با نیروی بدنی خود
از جای نکندم بلکه آن را به نیروی خداوندی از جای برکندم.»

پیامبر
(صلى الله علیه وآله) وقتى که پس از جنگ خیبر به نواحى خیبر رسید، حضرت على
(علیه السلام) را نزد یهودیان خیبرى فرستاد. خداوند در دل ساکنان قریه فدک
رعبى افکند و آنها به قصد امان یافتن فدک را به پیامبر (صلى الله علیه
وآله) تسلیم کردند.

جبرئیل نازل شد و گفت: خداوند مى فرماید: حق ذوى
القربى را بده. حضرت فرمود: خویشان من کیانند؟ و حق آنها چیست؟ عرض کرد:
فاطمه، پس بستانهاى فدک را به او بده. پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله)
فاطمه (علیها السلام) را نزد خود خواند و نامه اى نوشت که فاطمه (علیها
السلام) نامه را پس از رحلت پیامبر (صلى الله علیه وآله) به ابوبکر نشان
داد و فرمود: این نامه رسول خدا (صلى الله علیه وآله) راجع به من و
فرزندانم است. ولى پس از رحلت حضرت رسول (ص) ابوبکر آن را از آنها گرفت.

درباره
وقوع این جنگ ظفرمند به رهبری پیامبر اکرم (ص)، اتفاق چندانی میان مورخان و
سیره نویسان نیست. زیرا برخی از آنان پانزدهم محرم، برخی اواخر محرم، برخی
ماه صفر، برخی اول ربیع الاول، برخی جمادی الاولی و برخی نیز ۲۴ رجب سال
هفتم قمری را روز پیروزی مسلمانان می‌دانند.
منبع : خبرگزاری حج

گفت‌وگو درباره مطلبی که خواندید

آدرس ایمیل شما منتشر نمی‌شود.