عباسی در آن دوران بر اوضاع قلمرو گسترده اسلامی کاملا مسلط شده بودند.
قیام ها و شورش های خراسان،افریقیه،موصل، شام،مصر، ارمنستان و… منکوب شده
بود و دولت عباسی در اوج اقتدار سیاسی به سر می برد. از نظر اقتصادی هم وضع
شبیه اوضاع سیاسی بود. درآمد حاصل از مالیات های آن قلمرو وسیع و غنایم و
اموال زیاد نیز باعث شکوفایی این قدرت شده بود. ابزارهای ارتباطی و
تبلیغاتی آن دوران چون شعر و هنر و غیره در خدمت صاحبان زر و زور بود و این
ابزارهای تبلیغاتی باعث استحکام این قدرت می شد از طرفی دیگر فقها واهل
حدیثی گرد قدرت آن عصر بودند و مشروعیت حکومت جور عباسی را رقم می زدند. در
چنین شرایطی هر گونه جبهه گیری و مقابله با حکومت جور عباسی که ده سال از
عمرش گذشته بود و حسابی تثبیت شده بود نمی توانست این قدرت را متزلزل
کند.اما در چنین شرایطی وجود نهاد امامت گویا موجب ترس و واهمه خلایف عباسی
میشد به طوری که هرگونه حرکت تبلیغی و ارشادی نهاد امامت را بر نمی
تابیدند و به دنبال حذف اجتماعی این تفکر بر می آمدند.
امام موسی بن جعفر(علیه السلام) در حیات
نورانی خود با چند خلیفه عباسی هم عصر بودند. زیرکترین آنان چنانکه در
تاریخ آمده است هارون الرشید بود به طوری که چند باری از در صلح و دوستی با
ایشان بر می آید ولی در نهایت لایه درونی وجودش را آشکار کرده و نمی تواند
وجود حضرت را تحمل کند در تاریخ آمده است که: روزی هارون به حضرت عرضه می
دارد محدوده فدکی که حق شما اهل بیت(علیهم السلام) بود را مشخص کن تا آن را
به شما بازگردانم، حضرت امتناع می کنند ولی اصرار می کند حضرت هم می
فرمایند: نمیگیرم فدک را مگر آنکه تمامش را به من بدهی. هارون قبول می کند و
اصرار می کند که خب حدود حقتان را مشخص نمایید حضرت می فرمایند: بخش اول
آن از عدن انتهای جزیره العرب. هارون تعجب می کند و رنگش متغیر می شود و
بعد می فرمایند بخش دوم مرز فدک از سمرقند می باشد هارون از عصبانیت رنگش
میپرد. حضرت فرمودند: و بخش سوم از افریقیه یعنی تونس، در اینجا هارون
عصبانی میگوید عجب چه حرفی. در نهایت حضرت می فرمایند و بخش چهارم حاشیه
دریاها و جزیره ها و… در اینجا هارون میگوید برای ما چه ماند؟! خب بیا
سرجای ما بنشین. حضرت می فرمایند: گفتم که اگر مشخص کنم مرز ها را تو بر
نمی گردانی … .در این ماجرا حضرت بر آن است تا بفهماند حق ما اهل بیت(علیهم
السلام) چهار تا درخت و باغ نیست بلکه جامعه اسلامی و حکومت اسلامی است که
غصب شده است.
حضرت در شرایطی امامت جامعه را به عهده می
گیرند که امام جعفرصادق(علیه السلام) حتی در تعیین جانشین بعد از خودشان
به تقیه رو می آورند و حتی در میان اصحاب خودشان با اشاره ایشان را معرفی
میکنند. در دوران ولایت ایشان اوضاع همچنان پیچیده است به طوری که حضرت به
نمادسازی برای بیان اهداف خود می پردازند نقل است در منزل ایشان سه چیز
بوده است: لباس خشن،لباسی ساده ولباس جنگ اینها را حضرت گذاشته اند ولی
نپوشیده اند و به صورت نمادین شمشیری را آویزان کرده اند و یک قران راهم در
دید گذاشته اند. در اتاق شخصی سعی دارند با نمادهایی کل حرکت امامت آن عصر
را به نمایش گذارند.
حضرت در دوران های مختلف دائم تبعید
میشوند و تا می توانند به حضرت سخت میگیرند خب مشخص است اگر کسی فقط مشغول
بیان معارف دینی باشد را که کاری ندارند قطعا حضرت در جریان حرکت ولایی خود
و نوع ارائه دین به شکلی کار میکردند که خلفا چاره ای به جز این تبعیدها
نداشتند حتی در تاریخ هست گاهی ایشان تحت تعقیب بوده اند و حضرت از این سو
به آن سو در حرکت بودند.حتی یکبار که به غاری پناه می برند در غار یک
نصرانی را می بینند حضرت آنجا با او صحبت میکنند و او مسلمان میشود.
آن قدر حرکت اصلاحی حضرت دردسر ساز بوده
است که به هارون می گفتند در این حکومت به دو خلیفه مالیات میدهند تو و
موسی بن جعفر و این واقعیتی بود که از گوشه و کنار حامیان حضرت و جریان
تشیع، حضرت را کمک می کردند.
حضرت حتی در آن شرایط در حال اداره تفکر
ناب شیعی بودند به طوری که این جریان و این تفکر بتواند هم اکنون به دست ما
سالم برسد نفوذ حضرت حتی در دستگاه طاغوت بالا می رود که از نزدیکترین
افراد خودشان (علی بن یقطین)را تشویق به معاونت دستگاه طاغوت در جهت اهداف
مطلوب میکنند ویکی چون صوان جمال را از مساعدت خلیفه عباسی نهی میکنند
شد حضرت به صورت های مختلف کلامی و غیرکلامی در صدد بسط بنیان شریعت در آن
زمان شدند به طوری که نقش تاریخی حضرت که بعد از عصر امام سجاد(ع) سخت
ترین دوران بوده است بسیار موفقیت آمیز بوده است. سرانجام هارون که حتی
امام را در سیاه چاله ای زندانی کرده بود مانع توسعه مطامع خود می دید
تصمیم به حذف حضرت میگیرد. و حضرت را با خرماهای آلوده مسموم میکند. خداوند
ما را به شفاعت حضرت نجات بخشد.
منبع : صاحب نیوز