خبری تحلیلی ردنا (ادیان نیوز)
آخرین اخبار ادیان ایران و جهان، خبرهای دینی ارامنه زرتشتیان کلیمیان شیعه اقلیت‌های دینی و مذهبی و فرقه‌ها جریان‌‌های دینی

عملیات طوفان الاقصی نبرد نهایی نیست

وحید اخوت پژوهشگر خلیج فارس و مدیر میز امارات در اندیشکده مرصاد با تحلیلی بر چرایی رفتار مقاومت در نبرد طوفان الاقصی نوشت: عملیات طوفان الاقصی نبرد نهایی نیست

به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، این روزها، سوال‌هایی میان افکار عمومی متداول درخصوص عملیات طوفان الاقصی شده است: آیا طوفان الاقصی نبرد نهایی است و همه جبهه مقاومت باید با تمام توان خود وارد این نبرد شود؟ با این هزینه سنگین انسانی که رژیم صهیونیستی ددمنشانه بر مردم غزه وارد می‌کند، آیا ارزشش را داشت که حماس این عملیات را انجام دهد؟ آیا ایران یا حداقل حزب الله نباید در دفاع از مردم غزه به صورت همه جانبه وارد جنگ شوند؟

برای پاسخ دادن اصولی به این سوالات، باید نگاهی دوباره به آنچه در طوفان الاقصی انجام شد و نسبت آن با راهبرد بلندمدت محور مقاومت در مبارزه با رژیم صهیونیستی بیاندازیم. ببینیم در عرصه کلان هر طرف چه دستاوردهای راهبردی یا راهکنشی[۱] داشته‌اند و در آینده برای چه دستاوردهایی برنامه‌ریزی می‌کنند. در ادامه ذیل نکاتی مساله فوق را مورد بررسی قرار می‌دهیم:

مقاومت به عنوان یک جبهه‌ی متحد و یکپارچه‌ی گسترده در نقاط مختلف جهان اسلام، اکنون دارای اتاق فکر و عملیات مشترک است. اهداف به صورت جمعی انتخاب می‌شوند و راهبردها و راهکنش‌ها با بحث و بررسی جمعی انتخاب می‌گردند، هر چند که آزادی عمل هر یک از اجزاء مورد احترام است، لذا در عمل یک هماهنگی نسبی بین اجزای مختلف مقاومت مشاهده می‌شود. وقتی زنجیره‌ی کنش‌های مقاومت در مقابل رژیم صهیونیستی، از زمان افول داعش را مورد بررسی قرار می‌دهیم. این کنش‌ها را می‌توانیم به دو دوره‌ی مجزا تقسیم‌بندی کنیم. اول: دوره‌ی تمهید و آماده‌سازی، دوم: دوره صبر و فرسایش.

در دوره تمهید و آماده‌سازی جمهوری اسلامی ایران، از فرصت حضور میدانی در منطقه شام و بروز جنگ یمن، حداکثر استفاده را برای تسلیح محور مقاومت علیه دشمن منطقه‌ای، یعنی رژیم صهیونیستی و دشمن جهانی یعنی آمریکا انجام داد. کمیت و کیفیت سلاح‌های در اختیار مقاومت لبنان رشد بسیار چشمگیری داشت و بنا به اذعان برخی مقامات رژیم، مسلح به ۱۳۰ هزار موشک شد. علاوه بر اینکه به لحاظ کیفی نیز زرادخانه حزب الله ارتقا یافت و مسلح به موشک‌های نقطه‌زن شد.

اضافه کنید که نیروهای حزب الله با ورود به نبردهای مبارزه با تکفیری‌ها و داعش، میدان‌دیده و کارآزموده شدند و توانستند با سازماندهی دوباره نیرو، جای شهدای این نبرد را در میان مدت پر کرده و حجم نیروی نظامی آماده به رزم را افزایش دهند. علاوه بر اینکه جمهوری اسلامی با تأسیس پایگاه نظامی امام علی علیه السلام در بوکمال سوریه و ساخت تأسیسات زیرزمینی نگه‌داری و شلیک موشک‌های تاکتیکی، به قدرت آتش موشکی محور مقاومت علیه رژیم صهیونیستی افزود.

یمن نیز عرصه‌ی دیگری بود که جمهوری اسلامی ایران، با فروکش کردن جنگ میان نیروهای انقلابی با دولت دست‌نشانده سعودی، وقت را برای مسلح کردن این نیروی انقلابی و مقاومتی علیه رژیم صهیونیستی فراهم دید و با افزودن موشک‌های دوربرد، علاوه بر پهپادهای شاهد، که پیش از این در اختیار نیروهای مسلح یمن بود، این جبهه را نیز به عنوان جبهه‌ای جدید علیه رژیم صهیونیستی باز کرد. مقاومت عراق نیز پیشتر مسلح شده بود و با توجه به حضور نیروهای آمریکایی در خاک این کشور، مأموریت مشغول کردن آمریکا در وهله‌ی اول، به ایشان محول شد.

مجموعه این اقدامات سبب شد که تنوع میادین درگیری احتمالی و افزایش قابل توجه قدرت آتش مقاومت در خارج از مرزهای فلسطین اشغالی، توازن قوا را در فرض یک جنگ سخت تا حدی به سمت مقاومت سنگین کند و بتواند سهمی در شکل دادن معادلات آینده ایفا کند. بنابراین گام اول که همان «دوره‌ی تمهید و آماده‌سازی» بود با قدرت برداشته شد. البته رژیم صهیونیستی تمام تلاش خود را برای جلوگیری از این اقدام انجام داد و بارها و بارها محموله‌های ایرانی و نیروهای نظامی مقاومت را مورد حمله نظامی قرار داد ولی آنچه در نهایت اتفاق افتاد این بود که با تسلیح حداکثری جبهه مقاومت و افزایش کمی و کیفی نیروهای مقاومت و تأسیس خط آتش‌های جدید علیه رژیم صهیونیستی، مقاومت توانست یک گام مستحکم راهبردی علیه موجودیت رژیم صهیونیستی بردارد. حال نوبت به گام دوم، یعنی «دوره صبر و فرسایش» می‌رسد.

مقاومت نمی‌خواست و شاید نمی‌توانست که در یک جنگ همه جانبه به رویارویی با رژیم صهیونیستی برخیزد. زیرا ورود به چنین جنگی که قطعا ورود آمریکا را در حمایت از رژیم صهیونیستی در پی خواهد داشت و استفاده از سلاح‌های اتمی نیز در آن محتمل است، حتی در صورت پیروزی، طرف برنده‌ای ندارد و نهایتا یک طرف برنده‌ای ویران و طرف دیگر بازنده‌ای نابودشده خواهد بود. از این رو مقاومت در یک چارچوب هوشمندانه هدف خود را تغییر معادلات حاکم بر موجودیت رژیم صهیونیستی قرار داد. رویکرد کلی این بود که در یک حمله غافلگیرکننده و کوتاه مدت همراه با عواقب کنترل شده و قابل محاسبه، ضربه به گونه‌ای به رژیم صهیونیستی وارد شود که معادلات حاکم بر موجودیت آن تغییر دهد.

سپس در کوتاه‌ترین زمان ممکن دوباره جنگ فروکش کند و پس از آن به معادله تغییر یافته فرصت این داده شود که نتایج عینی و ادراکی خود را به صورت همه جانبه ایجاد کند و چهره‌ی میدان را عوض کند. و در مرحله بعدی دوباره ضربه‌ی بعدی و ضربه‌ی بعدی… در همین چارچوب بود که عملیات سیف القدس توسط مقاومت غزه در همبستگی با قدس شکل گرفت و اعراب ساکن در مناطق ۱۹۴۸[۲] را که دیگر یک تهدید بالقوه حساب نمی‌شدند به حرکت درآورد و رژیم صهیونیستی را هفته‌ها دچار بحران امنیتی کرد.

این تغییر معادله، یک بحران امنیتی خفته را دوباره برای رژیم صهیونیستی زنده کرد و توهم هضم شدن اعراب در جامعه اسرائیل و آسیمیله شدن ایشان در صهیونیست‌ها را باطل کرد. سیف القدس چندی بعد به پایان رسید، اما معادله‌ای که توسط سیف القدس تغییر کرد در این دو سال اثرات مهمی بر جای گذاشت. «عرین الاسود» و دیگر هسته‌های مقاومت در اراضی اشغالی ثمره‌ی این تغییر ادراکی هستند، چه اینکه روحیه و روان اعراب ساکن قدس و دیگر سرزمین‌های اشغالی تحت حکومت رژیم صهیونیستی نیز دچار دگرگونی اساسی شد. عادی‌سازی کشورهای عربی و علی الخصوص سعودی برای مدتی نسبتا طولانی متوقف شد و فشار برای کشورهایی که بازی عادی‌سازی را شروع کرده بودند، نظیر امارات بسیار زیاد شد، چه اینکه حتی افکار عمومی امارات متحده عربی به شکل قاطعی مخالف عادی‌سازی شد.

اما طوفان الاقصی از همه جهات، گل سرسبد فعالیت‌های مقاومت برای تغییر معادلات است. حجم معادلاتی که این عملیات تغییر داد، خارج از شماره است و اینگونه است که این عملیات سیاه‌ترین روز رژیم صهیونیستی را تا به امروز رقم زده و هنوز کسی توانایی برشمردن همه جانبه ضرباتی که این رژیم در لایه‌ی راهبردی از این عملیات خورده است را ندارد. اما به اختصار برخی از مهم‌ترین موارد را می‌شماریم:

اول اینکه جهان اسلام و سایر دنیا، تصویر ذلت، خواری و شکست رژیم صهیونیستی را به چشم خود دیدند و اسطوره شکست‌ناپذیری این رژیم که با زحمت و تلفات فراوان در جنگ‌های سه‌گانه‌ی اعراب و اسرائیل شکل گرفته بود، به طور جدی ضربه دید. اگر پیش از این مسلمانان در مراکش و پاریس و کوالالامپور، تصویری از روز شکست رژیم صهیونیستی نداشتند، حالا دیگر همه به راحتی می‌توانستند در خیال خود تصویر روز شکست نهایی رژیم صهیونیستی را بسازند. بازدارندگی رژیم صهیونیستی حتی در مقابل یک گروه کوچک پس از طوفان الاقصی کاملا مورد تردید قرار گرفت. رژیم که همواره به صورت پیش‌دستانه و با قدرت آتش بالا وارد درگیری‌ها می‌شد و در همان هفته‌ی اول طرف مقابل را زمین‌گیر می‌کرد، ضربه‌ای دریافت کرده بود که تا چند روز از پس هضمش برنمی‌آمد و کاملا سردرگم تلو تلو می‌خورد. علاوه بر اینکه این ضربه را در خاک غصبی خود دریافت کرده بود و برای اولین بار لشکری از لشکرهای ارتشش را نابود شده می‌دید. در کنار این، شکسته‌شدن هیمنه قدرت افسانه‌ای دستگاه اطلاعاتی رژیم را هم اضافه کنید. دستگاهی که ادعا می‌کرد می‌خواهد برنامه هسته‌ای ایران را کنترل کند، از کنترل یک گروه شبه نظامی بیخ گوشش عاجز مانده بود و بزرگترین ضربه ممکن را از ایشان دریافت کرده بود.

ذکر این نکته ضروری است که حفظ امنیت شهروندان غاصب صهیونیست، توسط ارتش این کشور، مهم‌ترین رکن قرارداد اجتماعی تشکیل این رژیم است. زیرا که این شهروندان غاصب با وعده‌ی زندگی در امنیت و به بهانه تهدید شدن یهودی‌ها در سایر نقاط جهان به سرزمین‌های غصبی وارد شده‌اند و اگر ارتش نتواند این امنیت را تأمین کند، اساس قرارداد اجتماعی رژیم زیر سوال خواهد رفت.

از طرف دیگر، نتانیاهو تمام عمر طولانی خود در سیاست را در عرصه سیاست خارجی خرج ساختن این تصویر کرده بود که برای راه حل نهایی، نیازی به دادن امتیاز بزرگ به طرف فلسطینی نیست و بدون تشکیل یک دولت فلسطینی مستقل که نماینده واقعی ایشان باشد، می‌توان با کشورهای عربی عادی‌سازی کرد. اینگونه بود که راه حل دو دولتی روز به روز کمرنگ‌تر و دور از دسترس‌تر می‌شد و رژیم، تلاش‌های تمامیت‌خواهانه و توسعه‌طلبانه‌ی خود را علی رغم اعتراضات آمریکا و اروپا به پیش می‌برد. رژیم می‌خواست بدون آنکه هزینه‌ای بپردازد همه چیز را بگیرد، چون طرف فلسطینی فاقد شخصیت و قدرتی است که لازم باشد برای رضایتش هزینه‌ای پرداخت. طوفان الاقصی نشان داد که طرف فلسطینی قدرتمند‌تر و با شخصیت‌تر از همیشه، امکان وارد کردن بزرگترین ضربه‌ها به موجودیت رژیم صهیونیستی را دارد و به هیچ وجه نمی‌توان آن را نادیده گرفت.

از این رو مقامات عربی و اسلامی نمی‌توانند بدون پرداخت هزینه سنگین اجتماعی وارد روند عادی‌سازی با رژیم صهیونیستی شوند و راه حل دو دولتی نیز بیش از پیش مورد تأکید طرف‌های اروپایی و آمریکایی قرار خواهد گرفت. طوفان الاقصی معادله‌ای را که نتانیاهو سالیان سال برایش زحمت کشیده بود را دود کرد و احتمالا شیشه‌ی عمر سیاسی او را نیز خواهد شکست.

معادله‌ی گسترده‌تر اما در عرصه‌ی جهانی رقم خورد. رژیم صهیونیستی در عرصه‌های مختلف جبهه حمایت‌کننده‌ی خود را از دست داد، یا با جبهه‌ی جدیدی علیه خود مواجه شد. بی اغراق یک جبهه‌ی مردمی عظیم در اکثر کشورهای جهان علیه رژیم تروریستی شکل گرفت و واقعه بیمارستان المعمدانی کاتالیزور فعال شدن این جبهه در جهان بود. تصویر تظاهرات مردمی در لندن، صهیونیست‌ها را حتی در لندن هم با احساس ناامنی مواجه کرد.

حمایت مردمی از فلسطین قابل انتظار بود، اما خلق چنین تصاویری آن هم پس از دو هفته از دریافت بزرگترین ضربه، برای رژیم صهیونیستی شوکه‌کننده و غیر قابل هضم بود. علاوه بر اینکه روسیه و چین نیز به عنوان دو قدرت جهانی و صاحب کرسی در شورای امنیت به طور جدی با رفتارهای وحشیانه این رژیم مخالفت کردند و بلوکی از کشورهای تجدید‌نظرطلب در نظم جهانی به حمایت از حق فلسطین برخواستند. چه اینکه قطعنامه‌ای که حماس را گروهی تروریستی می‌خواند، توسط روسیه و چین وتو شد. این اجماع جهانی در صحن عمومی سازمان ملل بیشتر قابل مشاهده بود. هم دبیرکل با یادآور شدن سابقه ظلم و تعدی رژیم صهیونیستی آتش به جان آنها زد و هم قطعنامه مجمع عمومی با رایی نسبتا قاطع، خلاف میل رژیم تصویب شد.

نکته‌ی بعدی، هزینه‌ای بود که برای هر ظلم و تعدی به رژیم صهیونیستی وارد شد. اگر پیشتر کشتار قانا با اعتماد به نفس انجام می‌شد، امروز هر جنایتی از رژیم صهیونیستی به سرعت به اطلاع افکار عمومی می‌رسد و این رژیم نمی‌تواند بدون پرداخت بهای جنایاتش در افکار عمومی، دست به عملی بزند. از این رو تعبیر جنایات تکان‌دهنده‌ی رژیم صهیونیستی به یک قساوت کور، شاید صحیح نباشد؛ بلکه این جنایات سنگین به دلیل اهداف سیاسی انجام می‌شود. بخشی از هدف سیاسی استفاده از راهکنش «النصر بالرعب» برای ترساندن طرف مقابل و احیای بخشی از بازدارندگی است و بخشی هم تحریک جبهه مقاومت به عمل احساسی و تخطی کردن از سیر عقلانی رفتار مقاومت تا امروز است.

با ذکر نکات یادشده و معادلات متحول شده در پویایی‌ها میان جبهه مقاومت و رژیم صهیونیستی، راهبرد جبهه مقاومت آن است که با مدیریت صحنه‌ی نبرد، از وارد شدن ضربه‌ی غیر قابل جبران به مقاومت در غزه جلوگیری کند و با افزایش حساب‌شده‌ی تنش در جبهه‌های مختلف و آزار دادن دشمن از جبهه‌های مختلف، تمرکز او را بر هم بزند و عزم او را بشکند. چه اینکه زمان هم به ضرر رژیم صهیونیستی است و با طولانی شدن جنگ، فشارها برای آتش‌بس و قراردادی برای تبادل اسرا قوت خواهد گرفت.

رژیم صهیونیستی ناچار از جبران ضربه‌ای است که به آن وارد شده است و اگر جبران ممکن نباشد، باید نمایشی از جبران اجرا شود. رژیم به لحاظ اجبارهای عینی و ذهنی باید دستاوردی داشته باشد که حتی اگر حقیقتا در مقابل شکست طوفان الاقصی، قابل مقایسه نباشد، بتوان آن را با تبلیغات و نمایش به آن اندازه مهم جلوه داد. لذا ورود زمینی به غزه و مانور قدرت دادن روی زمین حتمی است. وارد کردن ضربه‌ی جدی به مقاومت در غزه و به تبع آنها مردم مقاوم و مظلوم غزه قطعی است. اما باید صحنه را به نحوی مدیریت کرد که حجم و عمق این ضربه منجر به صدمات غیرقابل جبران به مقاومت نشود. اگر در چنین فضایی جنگ پایان پذیرد، قطعا مقاومت پیروز میدان خواهد بود. زیرا که در دوره‌ی «صبر و فرسایش» معادلات تغییر یافته به مرور اثر خود را بر میدان خواهند گذاشت و شرایط را روز به روز برای رژیم صهیونیستی ناگوارتر خواهند کرد.

روز پس از آتش‌بس در غزه، روز شروع تأثیرگذاری جنبه‌های ادراکی این تحولات بر ذهنیت همه‌ی بازیگران است. تحولاتی که رژیم صهیونیستی را رو به فرسایش می‌برد و مقاومت را بر پیگیری اهداف خود مصمم‌تر می‌کند.

روز پیروزی امروز قابل تصور کردن است، و به زودی قابل رؤیت خواهد بود.

[۱] راهبردی و راهکنشی، برگردان فارسی دو واژه استراتژیک و تاکتیکی هستند. هدف راهبردی یا استراتژیک امری است که با بقا، موجودیت و هویت بازیگر گره خورده است و هدف راهکنشی، هدفی است که مسیر او برای رسیدن به اهداف را هموار می‌کند، هر چند که با به دست نیامدن آن اهداف، موجودیت بازیگر مورد تهدید قرار نگیرد.

[۲] اعراب ساکن در مناطق ۱۹۴۸ اعرابی هستند که در همان تقسیم بندی اولیه سرزمین فلسطین میان دولت صهیونیستی و دولت عربی (که البته هیچ گاه تشکیل نشد) در اراضی غصب شده قرار گرفتند و ترجیح دادند که با اخذ تابعیت از دولت صهیونیست در خانه‌های خود بمانند. این اعراب اکنون دارای شناسنامه و پاسپورت اسرائیلی هستند و در انتخابات‌های محلی و فراگیر امکان شرکت دارند و تعدادی نماینده به کنست می‌فرستند.

منبع سیاق
به خواندن ادامه دهید
گفت‌وگو درباره مطلبی که خواندید

آدرس ایمیل شما منتشر نمی‌شود.