خبری تحلیلی ردنا (ادیان نیوز)
آخرین اخبار ادیان ایران و جهان، خبرهای دینی ارامنه زرتشتیان کلیمیان شیعه اقلیت‌های دینی و مذهبی و فرقه‌ها جریان‌‌های دینی

تغییرات فرهنگی تنها راه نجات زنان از چرخه خشونت است

«زهرا افتخارزاده» مددکار اجتماعی، بنیانگذار و مدیر در موسسه خیریه ارتقای کیفیت زندگی زنان و خانه امن آتنا درخصوص حساسیت قرار گرفتن زنان در چرخه خشونت، گفت: آسیب‌های اجتماعی، حساس است و نمی‌شود که افراد صرفا به خاطر کسب تجربه کار انسانی، وارد حریم خصوصی آدم‌ها شوند. نباید فکر کنیم چون نیازمند کمک هستند، زندگی آنها زمین آزمایش است و هر کسی می‌تواند هر چیزی از ذهنش را روی آنها آزمایش کند.

به گزارش سرویس اجتماعی ردنا (ادیان نیوز)، نیره خادمی در اعتماد نوشت: قصه خانه امن آتنا از محله‌های خاک سفید تهران شروع شد، وقتی سال ۸۵ تعدادی دانشجوی دانشگاه تهران روزهای جمعه از غربی‌ترین نقطه پایتخت به شرقی‌ترین نقطه‌اش می‌رفتند تا در پارک، مسجد یا هر جای دیگری با بچه‌ها درس بخوانند. کار، داوطلبانه بود و فکر می‌کردند با این کار، آینده بچه‌ها تغییر خواهد کرد ولی بعدتر متوجه شدند مساله، فقط بیسوادی نیست و با انواع آسیب‌های اجتماعی از جمله کودک‌آزاری، اعتیاد و خشونت علیه زنان و دختران آشنا شدند.

«زهرا افتخارزاده» یکی از همان دختران بود که ۱۹ سال داشت. داروسازی می‌خواند و همراه سایر دانشجویان، تجربه کار با آسیب‌های اجتماعی را شروع کرد. ابتدا همراه موسسه سلام رحمان بود و بعد از پایان تحصیل در رشته داروسازی، کارشناسی ارشد رشته مددکاری اجتماعی را خواند و حالا به عنوان بنیانگذار و مدیر در موسسه خیریه ارتقای کیفیت زندگی زنان و خانه امن آتنا فعال است.

خانه امن آتنا، پناه زنان و دختران در معرض خشونت از حدود ۵ سال پیش در تهران فعال است، مجوز سازمان بهزیستی را دارد ولی غیردولتی است و بودجه آن با کمک‌های مردمی، تامین می‌شود. «اعتماد» هفته گذشته در همین صفحه، گزارشی از زندگی سه نفر از زنان قربانی خشونت که به این خانه امن پناه برده‌اند را منتشر کرد و حالا در گفت‌وگو با افتخارزاده به سابقه این مرکز، مساله خشونت، روند پذیرش زنان در این مرکز و جزییاتی در این باره پرداخته است. او می‌گوید تا تیر ماه امسال حدود ۲۳۳ نفر با میانگین سکونت ۹ ماهه، مهمان خانه امن آتنا بوده‌اند و اگر زن یا دختری در معرض خشونت است، می‌تواند با شماره‌های این مرکز تماس بگیرد.

«در اکثر موارد با مرتکب خشونت تماس می‌گیریم و در دفتر مرکزی با او قرار می‌گذاریم. اگر برای تغییر شرایط از طریق مشاوره، درمان و زوج‌درمانی مایل به همکاری باشد، در این زمینه اقدام می‌کنیم و حتی هزینه‌ها از سوی مرکز پرداخت می‌شود، پس از طی پروسه‌های درمانی و مشاوره اگر خواست طرفین و مخصوصا زن خشونت‌دیده، بازگشت به خانه باشد، نظر تیم مددکاری هم این است که حتما مرتکب خشونت، حق طلاق، حق حضانت و یک حق مالی به صورت خانه یا ماشین در محضر به همسر بدهد و همچنین تعهد بدهد که خشونت را تکرار نمی‌کند تا بازگشت به خانه صورت گیرد.»

شما دانشجوی داروسازی بودید و بعد از طی جریاناتی به سمت مددکاری اجتماعی و تاسیس موسسه و خانه امن آتنا سوق پیدا کردید. از زمان کار داوطلبانه در زمینه آسیب‌های اجتماعی تا به امروز که به صورت تخصصی در حوزه زنان و خشونت خانگی فعالیت دارید، چه تغییراتی در تفکرات شما در این باره ایجاد شده است؟

سال ۸۵ زمانی که فعالیت داوطلبانه در زمینه آسیب‌های اجتماعی در محله خاک سفید را همراه برخی از دوستان شروع کردم، ۱۹ ساله بودم. جوان بودیم و رشته‌های‌مان غیرمرتبط بود. آن زمان افراد کمی از رشته‌های علوم انسانی و مرتبط به‌ طور داوطلبانه در این کار وارد شده بودند درحالی که غیرمرتبط بودن افراد مشغول در این حیطه، آسیب‌های زیادی به ما و به گروه هدف ما وارد می‌کرد. متاسفانه، تصور اینکه کار خیر است و هر فردی، صرف انسان‌دوستی می‌تواند وارد زندگی این افراد شود و برای آنها تصمیم‌گیری کند، خیلی نادرست بود. در آن سال‌ها با آسیب‌هایی مواجه بودیم که اصلا نمی‌دانستیم چه کاری درباره آنها انجام دهیم. این فضا و اتفاقات باعث شد بعد از داروسازی، ارشد مددکاری اجتماعی بخوانم اگرچه در دانشکده‌ها و مخصوصا رشته‌های علوم انسانی که عمدا هم عقب نگه داشته شده‌اند، خبر خاصی نیست. تحصیل در ارشد مددکاری و ورود به فضای مددکاری و نه لزوما دانشکده، باعث تغییراتی در کار من شد. نخستین تغییر، انجام کار به صورت سازمانی و تخصصی بود.

من و هم‌گروهی‌ها به بهزیستی رفتیم و برای موسسه ارتقای کیفیت زندگی زنان آتنا مجوز گرفتیم تا این‌بار کار تخصصی و علمی انجام دهیم و نقش نیروهای داوطلب غیرمرتبط کمرنگ‌ شود. آسیب‌های اجتماعی، حساس است و نمی‌شود که افراد صرفا به خاطر کسب تجربه کار انسانی، وارد حریم خصوصی آدم‌ها شوند. نباید فکر کنیم چون نیازمند کمک هستند، زندگی آنها زمین آزمایش است و هر کسی می‌تواند هر چیزی از ذهنش را روی آنها آزمایش کند. افراد طبقات دیگر اجتماع، در صورت بروز مشکل برای خود بهترین متخصصین را پیدا می‌کنند و هیچ‌وقت اجازه دخالت فردی ناشی، صرف اینکه انسان خوبی است را نمی‌دهند، چون این کار آسیب‌رسان است. دومین تغییر و تفاوت جدی ما این بود که زنان و دختران را به عنوان گروه هدف خود مشخص کردیم. تا قبل از آن به همه آسیب‌های اجتماعی ورود می‌کردیم اما مددکاری اجتماعی کمک کرد تا بفهمیم گروه هدف، باید مشخص، اختصاصی و کوچک‌تر باشد تا کار، علمی و عمیق انجام شود.

چرا به این نتیجه رسیدید؟

موضوعات علوم انسانی بسیار پیچیده‌تر از این است که با آن برخورد می‌شود و اساسا به همین دلیل در کشور ما سازمان‌های بسیاری در زمینه آسیب‌های اجتماعی کار می‌کنند ولی نتیجه آن‌طور که باید نیست. ما بین گروه‌های مختلف، زنان و دختران را به دو دلیل انتخاب کردیم؛ تجربه خوبی در محله خاک سفید تهران داشتیم، ضمن اینکه تبعیض مضاعف و سیستماتیکی درباره آنها در جهان و در کشور ما وجود دارد. ابتدا کارمان را به صورت خاص با زنان سرپرست خانوار آغاز کردیم؛ کسانی که همسر آنها فوت کرده یا جدا شده باشد یا بدهمسر باشند. ضمن اینکه ما اصرار داریم که از کلمه بدهمسر استفاده کنیم، چراکه بدسرپرست و بی‌سرپرست، نادرست است. زنان، افراد بالغی هستند که نیازی به سرپرست ندارند و کلمه بدسرپرست، فقط برای کودکان قابل استفاده است.

موسسه آتنا و خانه امن با چه هدفی راه‌اندازی شد و حالا چه ساختاری دارد؟

آتنا در تمام سال‌های فعالیت تا به امروز به ساختاری تبدیل شد که تمام اسکلت اصلی آن، موظف هستند و داوطلب نیستند و در این اسکلت، داوطلبینی هم به افراد موظف کمک می‌کنند. ساختار ما ممکن است از منظر فعالیت‌های داوطلبانه، ساختار خوبی نباشد اما من این کار را در راستای تخصصی شدن می‌دانم ضمن اینکه همواره دغدغه داشتم که نکند چنین رویه‌ای روح انسانی کار را از بین ببرد، بنابراین افراد موظف هم از بین کسانی انتخاب شدند که داوطلب و علاقه‌مند بودند. تغییر مهمی که با راه‌اندازی آتنا در برنامه‌های مداخله‌ای ما ایجاد شد تاکید بر توانمندسازی بود. نمی‌خواستیم باعث تخریب عزت نفس افراد شویم چون تمام هدف مددکاری، کمک به شناخت علایق، استعداد و توانمندی‌های فرد است تا خود را تقویت کند و روی پای خود بایستند، بنابراین بخش مهم فعالیت‌های ما به جای فعالیت خیریه‌ای احتمالا آسیب‌زا، باید بر پایه توانمندسازی باشد و خروجی کار هم افراد مستقلی باشند.

اگرچه در ابتدا، فرد مراجعه‌کننده به‌طور منطقی نیاز به خدمات و حمایت‌هایی دارد چون در آن شرایط، امکانات و دسترسی ندارد ولی مهم این است که مدیریت شود و به تدریج در طول زمان، خدمات و حمایت‌ها کاهش یابد. در سال‌های فعالیت ما چه از سال ۸۵ که داوطلبانه بود و چه از سال ۹۳ و تاسیس موسسه ارتقای کیفیت زندگی زنان، زنان و دختران زیادی به ما مراجعه می‌کردند که به دلایلی متفاوت، فاقد سرپناه موثری بودند و حتی به خاطر خشونت خانگی، امنیت جانی نداشتند و مجبور به ترک خانه شده بودند.

ما به شیوه‌های مختلف به آنها کمک می‌کردیم تا اینکه دغدغه فعالیت در زمینه خانه‌های امن را پیدا کردیم. متوجه شدیم بهزیستی، پروتکلی درباره خانه‌های امن دارد بنابراین سال ۹۷ با رهن و اجاره خانه‌ای، برای افراد فاقد سرپناه موثر این کار را شروع کردیم و بعد به پیشنهاد بهزیستی تبدیل به نخستین خانه امن غیردولتی استان تهران شدیم که همچنان هم آتنا، تنها خانه امن غیردولتی استان تهران است. از آن پس به صورت تخصصی‌تر، وارد بحث خشونت خانگی شدیم.

ما در سال‌های فعالیت از نظر تجربی و علمی به طرح جامع آتنا با نگاه سیستمی رسیدیم و کل خانواده را درنظر می‌گیریم یعنی در مراجعه زن خشونت‌دیده، برای او پرونده باز می‌شود اما تمام جنبه‌های زندگی او را در کمیته‌های مختلف پزشکی، روانشناسی، آموزش تحصیلی و مهارتی، حقوقی و توانمندسازی درنظر می‌گیریم. توانمندسازی از مهم‌ترین بخش‌های ماست و در سه کارگاه خیاطی، آشپزخانه و شیرینی‌پزی پیگیری می‌شود. افراد از روز اول در همان‌جا، حین آموزش اشتغال هم دارند. این عزیزان با حکم قضایی به خانه امن می‌آیند و ما تلاش می‌کنیم که این خانه‌ها که حالا تعداد آنها به ۴ خانه در تهران رسیده است، استانداردهای لازم را داشته باشد. در همه این فضاها هم مددکارهایی برای
به تعادل رساندن حال روحی و روانی افراد و مدیریت زندگی گروهی در آن مجموعه‌ها حضور دارند.

هزینه‌ موسسه از کجا تامین می‌شود؟

در حال حاضر مجوز آتنا از سمت سازمان بهزیستی است ولی کاملا غیردولتی است تا به حال یک ریال هم کمک دولتی دریافت نکردیم و صددرصد با کمک‌های مردمی اداره می‌شود. این باعث می‌شود که همیشه نگران و در تب و تاب به دست آوردن کمک‌های مردمی و منابع مالی باشیم.

زنان خشونت‌دیده برای استفاده از خدمات خانه امن باید چه مراحلی را طی کنند؟

اگر زن و دختری، تحت هر نوع خشونتی است می‌تواند از شنبه تا پنجشنبه ساعت ۹ صبح تا ۵ عصر با شماره‌های موسسه آتنا (۶۶۹۲۶۶۳۰) که در سایت مرکز وجود دارد، تماس بگیرد. در این تماس از آنها شرح ماجرا گرفته می‌شود و اگر خشونت اورژانسی باشد، فرد در تهران باشد و امنیت جانی نداشته باشد، به سرعت برای مشاوره و مددکاری با او قرار گذاشته می‌شود و بعد از بررسی شرایط پذیرش می‌شوند. افرادی که شرایط اورژانسی دارند، اما در تهران نیستند با راهنمایی همکاران ما به مرکز مداخله در بحران شهر خودشان معرفی می‌شوند.

درباره موارد غیراورژانس داخل و خارج تهران، افراد به بخش روانشناسی و مشاوره وصل می‌شوند و طی ارتباط با مرکز هر زمان شکل خشونت تغییر کرده و نیاز به مشاوره حقوقی داشته باشند، به بخش مددکاری ارجاع داده می‌شوند. بسیاری از این افراد هم از سوی مراکز دیگر ازجمله بهزیستی، دادسرا یا مددکاری بیمارستان‌ها به ما معرفی می‌شوند.

رویکرد شما در برابر مرتکب خشونت چگونه است؟

در اکثر موارد با مرتکب خشونت تماس می‌گیریم و در دفتر مرکزی با او قرار می‌گذاریم. اگر برای تغییر شرایط از طریق مشاوره، درمان و زوج درمانی مایل به همکاری باشد، در این زمینه اقدام می‌کنیم و حتی هزینه‌ها از سوی مرکز پرداخت می‌شود. پس از طی پروسه‌های درمانی و مشاوره اگر خواست طرفین و مخصوصا زن خشونت‌دیده، بازگشت به خانه باشد، نظر تیم مددکاری هم این است که حتما مرتکب خشونت، حق طلاق، حق حضانت و یک حق مالی به صورت خانه یا ماشین در محضر به همسر بدهد و همچنین تعهد بدهد که خشونت را تکرار نمی‌کند تا بازگشت به خانه صورت گیرد. در بسیاری موارد اما مرتکب خشونت، اصلا درمان و مشاوره را شروع نمی‌کند و همکاری ندارد یا خانم به قدری آسیب‌دیده است که نمی‌خواهد تحت هیچ شرایطی به آن خانه برگردد؛ در این شرایط با مشاوره حقوقی وکلای داوطلب، مراحل قانونی شروع می‌شود تا احتمالا فرد جدا شود.

آماری از تعداد مراجعه به موسسه و خانه امن آتنا دارید؟ تا به حال چند نفر پذیرش شده‌اند؟ چند نفر به زندگی مشترک بازگشته‌اند و پرونده جدایی چند نفر موفق بوده است یا اینکه چند نفر با مداخله آتنا از چرخه خشونت خارج شده‌اند؟

از ابتدای تاسیس خانه امن آتنا تا تیر امسال حدود ۲۳۳ نفر با میانگین سکونت ۹ ماهه، مهمان ما بوده‌اند. خانواده‌هایی هم داشتیم که یک تا دو هفته مهمان ما بوده‌اند که یا مشکل‌شان حل شده و رفته‌اند یا به میل خودشان رفته‌اند، اما تعداد آنها کم است. ۴۳درصد از افراد مراجعه‌کننده، به محیط قبل برگشته‌اند و ۴۴درصد به محیط‌های جدید رفته‌اند؛ جدا شده‌اند و زندگی خود را با مرتکب خشونت ادامه ندادند. از میان افرادی که دوباره به محیط‌های قبل برگشتند هم حدود ۱۳درصد با تکرار خشونت مواجه شده‌اند. از کل پرونده‌های آتنا – چه آنها که به محیط قبل برگشتند و چه آنها که به محیط جدید رفته‌اند- حدود ۵۹درصد تیم مددکاری با ترخیص فرد موافق بوده است. در ۲۵درصد کل پرونده‌ها تیم مددکاری مخالف ترخیص فرد بوده و تکرار خشونت در این پرونده‌ها حدود ۲۲درصد بوده است.

به ‌طور کلی تعریف شما از خشونت علیه زنان چیست؟

هرگونه خشونتی مبتنی بر جنسیت که منجر به آسیب فیزیکی، روانی یا جنسی باشد خشونت علیه زنان است. وقتی در جامعه‌ای خشونت علیه زنان به ‌طور سیستماتیک زیاد باشد حتما در خانه و خانواده هم بیشتر خواهد بود و نگاه مردسالارانه حاکم بر اجتماع و فرهنگ می‌تواند بر شدت آن موثر باشد.

در جهان چگونه به این موضوعات توجه می‌شود؟

در دنیا به این موضوع اهمیت داده می‌شود و قوانین پیشگیرانه زیادی برای آن وجود دارد. نگاه کلی اجتماع، درباره خشونت علیه زنان نیز به ضمانت اجرایی قوانین و پیشگیری از آن کمک می‌کند. البته باز هم این‌طور نیست که قوانین، باعث ریشه‌کن شدن خشونت علیه زنان شده باشد و از آنجایی که در آن کشورها آمارهای مرتبط به چنین مواردی، دقیق سنجیده می‌شود همچنان به دلایل مختلفی آمار بالایی از خشونت خانگی وجود دارد اما این سیستم حمایتی حاکمیتی از زنان، به اشکال مختلف وجود دارد. شاید حمایت به صورت خانه امن نباشد و حتی مرتکب خشونت از خانه اخراج شود. خواسته ما هم این است که قوانین به آن سمت برود و مرتکب خشونت، مورد مجازات قرار بگیرد و به جای آواره شدن زن و بچه، او به زندان برود و از فضای خانه دور شود.

در این مسیر چه سختی‌ها و مشکلاتی دارید؟

مشکلات ما بسیار متنوع و در ابعاد مختلفی است، ازجمله مشکلات مالی که باید مدام کمک‌های مردمی را جذب کنید ضمن اینکه موضوع کار طوری است که لزوما همه آدم‌ها در زمینه آن کمک نمی‌کنند. تهدیدات مرتکبین خشونت علیه پرسنل مرکز یکی دیگر از مسائل است. اینکه بعد از هر دادگاهی پیام تهدیدآمیز از سوی آنها داده می‌شود، ممکن است به موسسه بیایند و درگیری ایجاد کنند و ما باید برای تامین امنیت با ۱۱۰ تماس بگیریم و این اقدامات باعث کاهش احساس امنیت مددکاران و اعضای موسسه و فرسودگی شغلی موثر است. یکی دیگر از موارد خارج کردن فرد در معرض خشونت از آن چرخه است، چراکه اغلب این افراد با مرتکب خشونت در رابطه‌ای عاطفی قرار دارند و خروج از چنین رابطه‌ای، ترومای سختی را به همراه دارد و ممکن است حتی آنها چندین‌بار بروند و دوباره برگردند بنابراین کمک کردن در این حوزه تا زمانی که فرد خود را پیدا کند، سخت است.

مساله دیگر، مشکلات قانونی است و بسیاری از افراد مراجعه‌کننده به دلیل همین موضوع، نمی‌توانند به حقوق واقعی خود برسند و این مشکلات قانونی شرایط روانی سختی را برای آنها ایجاد می‌کند. بیش از ۸۰درصد از پرونده‌های ما به کودک‌همسری مرتبط است، بنابراین وضعیت کودک‌همسری در کشور تیری به قلب ما است. این موضوع در حیطه نگرانی‌های ماست ولی از حیطه نفوذ ما خارج است. سیاست‌های جمعیتی پیاده شده، می‌تواند به جای پیشگیری، عامل مستقیم ایجاد و گسترش آسیب‌های اجتماعی باشد، مثلا با جمع‌آوری وسایل پیشگیری و منع آگاهی‌رسانی درباره آن در دورافتاده‌ترین مناطق و برای فقیرترین زنان، عملا با بارداری‌های پی در پی، روز به روز قدرت آنان در دفاع از خود کاهش می‌یابد. ضمن اینکه زنان طبقات دیگر، بالاخره آگاهی و روش‌های مقابله با آن را به دست‌ خواهند آورد بنابراین اثر این سیاست‌ها عملا بر ضعیف‌ترین اقشار است. در بحث خشونت خانگی حتی فردی شناخته شده، ممکن است در خانه به قصد کشت همسر خود را کتک بزند، چراکه او را بی‌پناه و فاقد نفوذ و قدرت می‌بینید.

زن از نظر مالی به همسر وابسته است و از قانون حق و حقوقی ندارد، بنابراین فکر می‌کند اگر بر او اعمال قدرت کند، نمی‌تواند از حیطه نفوذش خارج شود. ما در آتنا مشاهد می‌کنیم این افراد با قلدری و فحاشی می‌آیند و می‌خواهند زن را به چرخه خشونت بازگردانند و حتی نسبت به ما خشونت اعمال کنند، ولی می‌بینند که با فردی دست و پا بسته و بدون قدرت طرف نیستند و زن با حکم قضایی و پشتیبانی قانونی و رسمی، حمایت می‌شود و زن منابعی از قدرت را دارد بنابراین مناسبات‌شان تغییر می‌کند و حتی در مواردی مشاوره را قبول می‌کنند.

فکر می‌کنید آگاهی درباره موضوع خشونت علیه زنان و دختران – از هر نوع آن- تا چه میزان برای عموم مردم جامعه ایجاد شده است؟ و اینکه درنهایت چگونه به نقطه مطلوب خواهیم رسید؟

یکی از مهم‌ترین اتفاقات -پیش از تغییرات قانونی و حتی تغییرات فرهنگی- مطالبه افکار عمومی درباره یک تغییر است. ما در شرایط حال حاضر با نقطه مطلوب فاصله زیادی داریم و تنها بخشی از اقلیت جامعه در آگاهی نسبت به این موضوع، به نقطه مطلوب رسیده است اما بخش دیگری که در شهرها و روستاها و تحت تاثیر خرده‌فرهنگ‌های منطقه‌ای است اصلا آگاهی نسبت به این موضوع ندارد. در آن بخش‌ها فضا بسته است و همچنان زنان حتی درباره به دنیا آوردن فرزند دختر، تحت فشار و خشونت شدید قرار می‌گیرند و هنوز ممکن است که نوزاد دختر را بلافاصله بعد از تولد، خاک کنند درحالی که برای ما چنین چیزی غیرقابل باور است.

وقتی به عنوان مسافر به این مناطق سفر می‌کنید، همه ‌چیز زیبا است اما اگر مدت کوتاهی ساکن شوید و از مردم بومی درباره آن اطلاعات کسب کنید، متوجه می‌شوید پشت همه آن زیبایی‌ها و مهمان‌نوازی‌ها، سال‌ها چه جریان‌های پیچیده‌ای تحت تاثیر فرهنگ مردسالاری وجود دارد و زن‌ها چطور کاملا بی‌صدا و تصویر سرکوب می‌شوند و این اتفاقات حتی روایت نمی‌شود. تا زمانی که آگاهی در این مناطق گسترش پیدا کند و زنان بخواهند آگاه شوند تا تغییرات گسترده ایجاد شود، راه بسیاری مانده است. اگر سیاست‌گذاری‌های کلان، از آموزش در مدرسه و رسانه وجود داشت، قطعا شرایط ما این نبود ولی چون این نگاه را در سیاست‌گذاری کلان نداریم و در حیطه تصمیم‌گیری ما نیست و شاید حتی عکس آن هم حرکت ‌کند تنها راه، تغییرات تدریجی فرهنگی است تا زنان از رنج و سرکوبی که گرفتار آن هستند، نجات پیدا کنند.

منبع اعتماد
به خواندن ادامه دهید
گفت‌وگو درباره مطلبی که خواندید

آدرس ایمیل شما منتشر نمی‌شود.