خدا که سرچشمه زیبایی است ، زمین را آفریده با انواع متنوع گیاهان و حیوانات و دشتها وکوه ها را جلوه هایی از زمین ، با رنگ های مختلف از سیاه تا سفید . همه و همه برای آن که انسان در آن تفکر کند و تدبر.
«اَفلم ینظُروا الی السماء فوقَهم کیفَ بنیناها و زیَّناها و مالَها مِن فروج ؛ آیا آنان به آسمان نمینگرند که چگونه آنرا برپاداشته و به زیور ستارگان درخشان آراستهایم و هیچخللی در آن راه ندارد.» (۱)
انسان که از روح خداوند در او دمیده شده است در پی کسب زیبایی می کوشد و در زندگی خود برای به دست آوردن قلب ها و مهربانی با هم نوع به آرایش ظاهر خود می پردازد.
لباس وجامه زیبا از جمله نعمت های خداوندی است که به انسان ارزانی داشته وآن را از آیات و نشانههای خود بر میشمرد:«یا بنی آدم أنزلنا علیکم لباساً یُواری سوآتکم و ریشاً ولباس التقوی ذلک خیر ذلک من آیات الله لعلّهم یذکّرون» (۲)
دراین آیه به آراستگی ظاهری و باطنی انسان اشاره شده، سپس لباس تقوی را بهتر وعالی تر می داند.
لباس ظاهری، عیب هایظاهری را میپوشاند و لباس تقوی معایب ونقائص درونی را که منجر به آراستگیدرونیانسان می شود.
در سیره اهل بیت (علیهم السلام) و پیشوایان دینی، به لباس توجه شده است تا آنجا که برای بشر عموماً و برای مومنان و مسلمانان خصوصاً راه و روشی صحیح واصولی معرفی شده است.
امام صادق(علیه السلام) میفرماید: « إلبَس و تَجَمّل فإنّ اللهَ جمیلٌ ویُحِبّ الجمال و لیکن مِن حلال؛ بپوشیدو خود را بیارائید که خداوند زیباست و زیبایی را دوست میدارد، اما این لباس و زینت باید از راه حلال باشد. (۳)
بررسی انواع لباس به عنوان یکی از مظاهر زیبایی در قرآن و حدیث ، موضوعی است که در این نوشته به آن می پردازیم.
درقرآن کریم ازانواع واقسام لباس نامبرده شده که هرکدام ویژگی مخصوص به خود را دارد.
برخی مربوط به ظاهر انسان وبرخی دیگر مربوط به باطن اوست.
لباس:
لباس در معنای لغوی یعنی جامه و پوشش انسان و در آیات قرآن کریم به تعابیر مختلفی به کا رفته است.
وآنچه که انسان به تن میکند ودر مقابل عریانی و برهنگی قرار دارد.
– هُنّ لباس لکم وانتم لباس لهن (۴) ، نظر به اینکه زن سبب جلوگیری شوهر از گناه میشود ونیز شوهر نسبت به زن این مقام را دارد، از این جهت در این آیه زوج و زوجه را لباس وپوشاک یکدیگر قرار داده است.
– وجعلنا الیل لباسا ؛ شب را لباس قرارمیدهد. (۵)
– ولباس التقوی ذلک خیر (۶) ، قرآن، از ذکر لباس و پوشش ظاهر ، به ذکر لباس باطن وچیزی که سیئات باطنی را میپوشاند و آدمی را از شرک و گناه که باعث رسوایی اوست باز میدارد، توجه کرده است.
– اذاقها الله لباس الجوع والخوف (۷) ، خوف و ترس به لباس تعبیر شده است.و معانی وتعابیر دیگری نیز برای لباس در آیات الهی به کار رفته است.
ابن منظور پس از تعریف ریشه« لَبسَ» لباس را چنین معنا میکند:« واللباسُ مایلبس، لبس الثوب یلبسه لبساً؛ لباس آن چیزی است که انسان میپوشد و او را در بر میگیرد.» (۸)
بنابراین لباس در معنای اصلی خود مفهومی عام دارد، بدین سان که هم به جامه و پوشش ظاهری دلالت دارد و هم بر پوشش های باطنی و معنوی اطلاق می شود.
پوشش :
درفرهنگ سخن ، پوشش چنین تعریف شده است: « آنچه که یک بخش یا همه بخشهای خارجی و رویی چیزی را میپوشاند یا دربر میگیرد، آنچه به تن میکنند.» (۹)
دکتر معین نیز پوشش را به عمل پوشیدن، جامه، لباس ستر و حجاب معنا کرده است. (۱۰) درمجموع ، پوشش به معنای چیزی است که بدن انسان را در بر میگیرد و او را میپوشاند.
لباس ظاهری:
در قرآن کریم ، سوره نمل می خوانیم: «وهوالذی سَخّرالبحر لتأکلوا منه لحماً طریاً وتستخرجوا منه حلیهً تلبسونها ؛ او خداوندی است که دریا را زیر سلطه شما قرارداد تا ازآن گوشت تازه بخورید و از آن زیورهایی مانند درّ ومرجان استخراج کنید که آن را (به عنوان لباس) میپوشید.» (۱۱) خداوند دراین آیه یکی ازمنابع تهیه لباس را دریا و زیورهای آن را به عنوان نعمت برای انسان، معرفی مینماید.
درهمین سوره می فرماید:«والله جَعَلَ لکم ممّا ظلالاًوجعل لکم مِن الجبال اکناناً وجعل لکم سرابیل تقیکم الحَرّو سرابیل تقیکم بأسکم لذلک یُتِّم نعمته لعّلکم تسلمون ؛ خداوندبرای شما سایبانهایی را آفرید وازکوهها غارهایی را قرارداد و برای شما پوشش هایی قراردادکه شما را ازگرما حفظ میکندوپوشش هایی که شما رادرمیدان جنگ حفظ میکند،این چنین خداوندنعمت خود را برشما تمام میکند شایدکه مطیع او شوید.» (۱۲)
خداوند در پایان این آیه لباس مادی را به عنوان نعمت ازطرف خود ذکر میکند، نعمتی که نتیجه اش باید اطاعت و تسلیم دربرابرفرمان خدا باشد.
بنابراین اگربا استفاده از این نعمت ، اطاعت ازخداوند کنیم ، سپاسگزار بوده واگر نتیجه بهرهمندی ما چیزی جز اطاعت الهی باشد،کفران نعمت کرده ایم.
زینت و لباس ، نعمتی است برای رسیدن و به دست آوردن لباس تقوا.
قرآن کریم دراین رابطه میفرماید:«یابنی آدم خذوا زینتکم عند کل مسجد وکلوا واشربوا ولاتسرفوا،انّه لایحب المسرفین،قل مَن حَرّم زینه الله التی أخرج لعباده والطیّبات من الرزق،قل هی للذّین آمنوا فی الحیاه الدنیا،خالصهً یوم القیامه کذلک نفصّل الآیات لقومٍ یعلمون ؛ ای فرزندان آدم،هنگام ورودبه مسجد زینت خودتان راهمراه خودبرداریدو بخوریدوبیاشامیدواسراف نکنید، خداوند اسرافکاران را دوست ندارد.بگوچه کسی زینت خدا را و روزیهای پاک را که برای بندگانش بیرون آورده،حرام کرده است،بگواینها،ازآن کسانی هستند که در زندگی دنیوی ایمان آوردند و روز قیامت این (زینت و نعمت) از آن مومنین است،ما اینچنین نشانهها رابرای گروه دانایان شرح میدهیم. » (۱۳)
در این آیات، خداوند ازپوشش تن و سایر مواهب زندگی وچگونگی استفاده صحیح سخن میگوید : نخست به همه دستور میدهد که«زینت خودرا به هنگام مسجد رفتن همراه خود داشته باشید».
این جمله هم میتواند اشاره به« زینت های جسمی» چون پوشیدن لباسهای پاک ، مرتب وتمیز و هم شامل« زینتهای معنوی» یعنی صفات انسانی و ملکات اخلاقی واخلاص باشد.
خداوند برای رسیدن به جمال ظاهری ،به طور فطری لباس و وسایل زینتی را فراهم نمود تا برای رسیدن به کمالات درونی با ظاهری آراسته وزینتهایی مقبول به سوی مساجد روی آورده تا به کمالات باطنی دست یابد. انسان نظافت وپاکی وتناسب درچهره ولباس را پیش زمینه پاکی روح وقلب خودمیکند ، لذا بایدازاین نعمت(لباس و زینت) عالیترین استفاده را ببردو به تقوای الهی که بهترین لباس است، برسد.«و لباس التقوی ذلک خیر» (۱۴)
استفاده غیر صحیح:
نعمت لباس و پوشش نیز همانند سایر نعمات الهی، گاهی مورد سوء استفاده قرار گرفته وازمسیر اصلی کارکرد خود خارج می شود. شیطان آرام نمی نشیند ،زیرا میداند استفاده صحیح ازلباس، آثارو برکات فراوانی داردکه با برنامههای او سازگار نیست.
زمانی که انسان ازنعمت لباس بطور صحیح استفاده نکند و راه افراط وتفریط درپیشگیرد، خود، شیطان است.
شیطان وقتی نتوانست لباس کرامت خدایی را ازتن انسان بیرون کند از راه دیگری وارد شد و انسان را به اسراف وتبذیر وادار کرد: « اِنّ المبذرین کانوا اخوان الشیاطین» (۱۵) یکی ازصفات شیطانی خود برتربینی وفخرفروشی به دیگران است.
همیـن نقص، موجب دوری از رحمت خدا و هبوط وی ازبهشت شد وبا استفاده از همین ابزار سعی می کند انسان را از مسیر قرب الهی بازدارد .
گروهی از انسان ها نیز با پیمودن راه تفریط قرین و همنشین شیطان میشوند. این گروه بهرهمندی از نعمت لباس و زینت را موجب دوری ازکمالات پنداشته و با عدم آراستگی و نظافت پیروی از شیطان می کنند.
این گروه میخواهند با ظاهر ناآراسته، خود را در جامعه ، زاهد و دنیا گریز معرفی کنند ولی غافل از آنکه در دام شیطان گرفتار شده اند.در مقابل ، گروه دیگری وجود دارندکه راه افراط و اسراف را درپیش میگیرندو در بهرهمندی ازلباس و زینت متحمل انواع واقسام زحمات می شوند.
براساس غریزه زیاده طلبی،انسان برای اینکه بتواند لباس فاخرو زیوری گران قیمت برای خود آرایی فراهم کند،تمام جوانب زندگی خویش را تحت تأثیر بدست آوردن آن قرارمی دهدتا جایی که ازمسیر اصلی زندگی منحرف میشود. این گروه جزء اسراف کاران ومبذرین شمرده میشوند.
شیطان ازاین راه وارد زندگی آدمی شده و به کوره پر از حرص و ولع او میدمد، چراکه یکی از صفات شیطانی،تفاخر وخودبرتربینی است: «ان اللّه لا یٌحبّ کلّ مختال فخور» (۱۶)
شیطان با تبلیغ افراط و اسراف درپوشش و زینت، انسان را از راه اعتدال خارج نموده و او را در ورطه نابودی میاندازد و بدین سان، لباس و زینت که مقدمهای برای رسیدن به قرب الهی است، وسیلهای میشود که منجر به خفت وخواری انسان شده وچشمو هم چشمیها و تقلید از دیگران شیرازه زندگیش را ازهم میپاشد.
حضرت محمد (ص) میفرمایند: « مَن لَبِسَ ثَوباً فاختالَ فیه خَسِف اَللّه بِه مِن شفیرِ جَهّنمَ ، وکانَ قرینَ قارون لِاَنّه اَوّل مَن إختالَ فَخَسِف اللّهُ بِهِ وبِداره الأرضَ ومَن إختالَ فقد نازع اللّه فی جبروته ؛ هرکس لباسی بپوشدکه بدان تفاخر کند، خداوندازگدازه جهنم به وسیله همین لباس به او میچشاند،او همنشین قارون میشود زیرا اولین کسیکه تفاخرکرد قارون بودوخداوند او وخانهاش را درزمین فرو برد وهرکس تفاخر کند باخداوند درجبروتش نزاع کرده است» (۱۷)
خداوند متعال در قرآن کریم فرموده است : « قُل مَن حَرّمَ زینهَ الله التی اَخرج لعباده» (۱۸)
انسان ذاتاً محتاج به زینت است،زیرا یک موجود اجتماعی است، پس به اسباب ولوازم زندگی اجتماعی نیاز دارد واگر میخواست انفرادی زندگی کند، بهرهمندی از زینت به ذهنش خطور نمیکرد، یکی از این اسباب لباس و زینت است که عامل دوستی یا نفرت و خشنودی یا ناخشنودی درجامعه میشود. درحقیقت لباس و زینت مایه ایجاد ارتباط ومقدمه تشکیل جامعه است.
نقش لباس و زینت درجامعه :
زینت ، درتداوم زندگی اجتماعی نقش بسزایی دارد ، معیار و شاخص ترقی و تنزل جامعه خواهد بود.
وجود«زینت» نشان دهنده رشدجامعه بشری است و نبودآن نابودی جامعه را پدید میآورد، زیرا نابودی جامعه چیزی جز از بین رفتن حسن و قبح و حب و بغض و اراده وکراهت و مانند آن نیست. » (۱۹)
نکتهای که درتداوم وبقای جوامع موثر است ، ودراین مطلب نهفته است آن است که زینت عامل علاقه وحب ودوستی انسان ها نسبت به هم میشود .
مرحوم علامه طباطبایی درتفسیرآیه۳۲ سوره اعراف (الطیبات من الرزق) میفرماید:«الطّیب»به معنای ملایم بودن با طبع است که در آیه عبارت است ازانواع غذاهای مختلفی که انسان به وسیله آنها تغذیه میکند. (۲۰)
این طیب بودن صرفاً مختص غذاهای گوناگون نیست، بلکه شامل تمام مواردی است که انسان درادامه زندگی ازآنها کمک میگیرد مانند مسکن،لباس وهمسر.
نکته بعدی پس از زینت و رزق حلال ، تشکیل خانواده به عنوان واحد جامعه است یعنی تشکیل جامعه ای که در آن زن ومرد هردو برای هم بسان لباس هستند.
زندگی اصولی انسان باید مبتنی بربهرهمندی صحیح از« زینت ولباس، رزق پاک وطیب وزندگی خوب وشیرین» باشدوانسان برای رسیدن به خوشبختی وسعادت خود بایداز زینتی بهرهمند شودکه با طبعش سازگار باشد، بداند از کجا آمده،چه مقدار باید باشد و آیا از نظرشرعی قابل استفاده است یانه؟
لباس طبیعی:
همان طورکه زن ومرد نسبت به یکدیگر وپوشاندن عیوب همانند لباسند، قرآن ازشب نیز به عنوان لباس یاد می کند.
« هوالذی جعل لکم اللیل لباساً؛ او همان خدایی است که شب را برای شماپوششی قرار داد» (۲۱)
همچنین درآیه ۱۸۷ سوره بقره خداوندمیفرماید:« هُنّ لباسٌ لکم و أنتم لباس لَهّنَ »زنان جامه ستروعفاف شما هستندوشما نیزلباس عفت آنها هستید» . زنان به وسیله بهرهگرفتن ازشوهران خود از بسیاری ازگناهان محفوظ میمانند ومردان نیز به خاطر همسران خویش از بسیاری ازمعاصی درامان میمانند، زن ومرد به وسیله یکدیگردر پوششی ازعفت وحیا وکرامت قرارمیگیرند.
لباس تقوی:
«یا بنی آدم قدأنزلنا علیکم لباساً یواری سوآتکم وریشا ولباس التقوی ذلک خیر» (۲۲)
تقوا ازریشه«وقی»و وقایه به معنی حفظ کردن چیزی است به منظورآنکه بدان آزاروزیان نرسد. وتقوا یعنی قراردادن نفس درحفاظی که میترسد به آن ضرری برسد.
همانگونه که لباس وسیلهای برای حفظ انسان ازگزند طبیعی دربرابر عوامل خارجی است و نوعی محافظ به شمار می رود،تقوا نیز همین،کارکرد را دارد .
تفاوت لباس ظاهربا لباس تقوا دراین است که لباس ظاهرانسان راحفظ کرده ولی تقوی، باطن انسان را زینت میدهد. جا دارد انسان همان طورکه برای بدست آوردن و تأمین لباس مناسب ظاهری خود تلاش میکند،برای لباس باطنی خودیعنی تقوا نیز تلاش کند.
امام صادق (علیه السلام)دراین باره فرمودهاند:« أزین اللباس للمؤمنین لباس التقوی وأنعمه الایمان ؛ زیباترین لباس برای مومنین،لباس تقوا است ونرمترین آن لباس ایمان است.»
مرحوم طبرسی درمجمع البیان میفرماید: «لباس تقوا یعنی حیاء» همانطوری که لباس عیوب را پوشش می دهد،حیاء هم موجب میشودکه انسان به معاصی وگناهان نزدیک نشود،چرا که حیاء مانع ازنزدیک شدن به گناهان است. (۲۳)
جهاد نیز ، لباس تقوا، بلکه لباس متقین است. حضرت علی میفرماید:«اُوصیکم عبادا…بتقوی الله الذی البسکم الرّیاش والسبغ علیکم المعاش؛ بندگان خدا،شما را به تقوای الهی سفارش میکنم ، تقوایی که برشما زیبایی و لباس فاخر میپوشاند و زندگی را برشما فراخ میگرداند» (۲۴)
همانطور که لباس بدن را ازسرما وگرما حفظ میکند و سپری است دربرابرخطرها وعیوب جسمانی و برای انسان زینت نیز محسوب میشود، روح تقواو پرهیزگاری نیز علاوه بر پوشاندن بشراز زشتی گناهان وحفظ بسیاری از خطرات فردی و اجتماعی ، زینت بزرگی برای روح او محسوب میشود. (۲۵)
لباس بهشتی:
خداوند به مجاهدان ومتقّین، بشارت ومژده بهشتی را میدهدکه درآن با لباسهای فاخرو نفیس، جاودانه میمانند:«اِنّ الذین آمنوا وعملوا الصالحات،انّا نضیع اَجرَمَن اَحسَنَ عملاً،اولئک لهم جَناتُ عَدنٍ تجری من تحتهم الانهار،یُحَلّون مِن أساور مِن ذَهَبٍ و یَلبسِون ثیابا خُضراً مِن سُندسٍ واستبرقٍ متکئین فیها علی الارائک،نِعم الثواب و حَسُنَت مرتفَقَاً ؛ آنان که ایمان آوردند وکارنیکو انجام دادند،ما اجر هر که را که نیکو انجام دهد از بین نمیبریم،آنها باغهای جاودانهای دارندکه جویبارها از زیرشان جاری است،آنها با دستبندهایی ازطلا آراسته میشوند و لباسهای سبزی ازحریرو دیبا میپوشند، و در بهشت برتختها تکیه میدهند،چه نیکو اجر وآرامگاهی است» (۲۶)
ملافتح الله کاشانی در منهج الصادقین و در تفسیراین آیه به نکاتی اشاره دارد:
– ثیاباً خضراً : سبزبودن لباس به جهت آن است که سبز، از بهترین رنگ ها و طراوتش زیاد است.
– سندس و استبرق: نیزجمع بینالنوعین است . لباس نازک از حریر و دیبا ، لباس ضخیم از دیبا و ابریشم ؛که براین آیه دلالت دارد :«فیها ما تشتهیه الأنفسُ وتلذّ الأعینُ:درآنجا هرچه نفوس را برآن میل است و چشمها را شوق و لذت،مهیّا باشد.» (۲۷)
البته در بهشت گرما و سرمای شدید وجود ندارد تا به وسیله پوشیدن لباس رفع شود ، ذکر لباسهای متنوع وگوناگون بهشتی و به کارگیری الفاظ که برای رفع حاجت در زندگی روزمره دنیا وضع شده است قادر نیست، مسائل آن جهان بزرگ وکامل راتوصیف کند ، بلکه تنها میتواند مانند این آیه اشاراتی به آن باشد. البته برخی ،تفاوت این لباس ها را اشاره به تفاوت مقام بهشتیان دانستهاند. (۲۸)
لباس بهشتی نصیب کسانی است که ایمان و عمل صالح داشته باشند و استفاده از این لباس ها مخصوص کسانی است که وارد بهشت می شوند.
لباس جهنمی:
حال کسانی که جایگاهشان جهنم است ، لباس خاص آن مکان را خواهند پوشید.
خداونددرقرآن کریم ، لباس جهنمیان را توصیف فرموده :
« و تری المجرمین یومئذٍ مقرّنین فی الأصفاد سرابیلهم من قطران تغشی فی وجوههم النار؛ درآن روز گناهکاران را میبینی که درزیر چرخ قهر خداوند قرار دارند،پیراهنهایشان ازمس گداخته آتشین است و شعله آتش چهره آنها را میپوشاند. (۲۹)
مفهوم جمله « سرابیلهم من قطران» این است که به جای لباس ، بدنهای آنان را ازنوعی ماده سیاهرنگ و بدبوی قابل اشتعال میپوشانند، لباسی که هم زشت و بد منظر است و هم بد بو و قابل سوختن و شعله و رشدن و با داشتن این عیوب، بدترین نوع لباس محسوب میشود، چرا که لباس را برای آن میپوشندکه زینت باشد و محافظ سرما و گرما ،درحالیکه این لباس هم زشت است و هم سوزاننده.
« قطران» ، در حقیقت تجسمی ازاعمال آنان دراین جهان است و منظور از پوشانده شدن صورتشان به شعلههای آتش این است که وقتی لباس قطران شعلهورشود نه تنها اندام بلکه صورت های آنان را هم که به قطران آلوده نیست را درمیان شعلههایش میسوازند .
بنابراین به طور خلاصه می توان گفت در قرآن کریم از پنج نوع لباس نام برده شده است:
– لباس ظاهری : به عنوان نعمت و هبه که انسان باید نسبت به این نعمت شاکر باشد.
– لباس طبیعی : تاریکی شب ، وضع زندگی زن و مرد نسبت به یکدیگر و اینکه هر یک برای دیگری ازجهاتی به منزله پوششاند.
– لباس تقوی : تقوی ، در دنیا انسان را از تمام آلودگیهای اعتقادی، عملی و اخلاقی حفظ کرده و درآخرت از عذاب الهی درامان میدارد .
– لباس بهشتی : لباسهای سبز حریر و دیبای بهشتیان.
– لباس جهنمی : پیراهنهای آغشته به مس گداخته .
انشاالله همه ما دراین دنیا خود را ملبس به لباس تقوا کنیم ، از لباس ظاهر جهت عبادت وخدمت به خلق و از لباس طبیعی در راه رضای خدا استفاده کنیم تا در جهان آخرت لباس بهشتی بر تن ما پوشانده شود و ازلباس جهنمی و عذاب آن در امان بمانیم.
————————————————————
منابع:
۱- قرآن کریم ، سوره ق، آیه ۶
۲ – سوره اعراف ،آیه ۲۶
۳- شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه ،ج۳ ،ص۳۴۰
۴ – سوره بقره، آیه ۱۸۷
۵- سوره نباء، آیه ۱۰
۶ – سوره اعراف، آیه ۲۶
۷ – سوره نحل،آیه ۱۱۲
۸ – ابن منظور، لسان العرب، ج۶ ، ص۲۰۲
۹ – حسن انوری، فرهنگ سخن ،ج ۲ ، ص۱۴۴۷
۱۰ – محمد معین ، فرهنگ معین، ج ۱، ص۸۳۶
۱۱- سوره نحل ، آیه ۱۴
۱۲- سوره نحل،آیه ۸۱
۱۳- سوره اعراف ، آیات ۳۲و۳۱
۱۵ – سوره اعراف ، آیه ۲۲
۱۶ – سوره اعراف ، آیه ۱۲
۱۷- شیخ حرعاملی ، وسائل الشیعه ،ج ۳، ص ۳۶۸
۱۸- سوره اعراف ،آیه ۳۲
۱۹ – علامه طباطبایی ، المیزان فی تفسیر القرآن ، ترجمه محمد باقر موسوی همدانی، ج ۸، ص۱۱۲
۲۰ – همان
۲۱ – سوره فرقان ،آیه۴۷
۲۲- سوره اعراف ، آیه ۲۶
۲۳ – شیخ طبرسی ، مکارم الاخلاق ،ج ۲، ص ۴۰۸
۲۴- میرزای نوری ، مستدرک الوسائل، ج ۳، ص ۲۶۸
۲۵- آیت الله مکارم شیرازی ، تفسیر نمونه ، ج۶ ، ص ۱۳۲
۲۶ – سوره کهف، آیه ۳
۲۷ – سوره زخرف ، آیه ۷۱
۲۸- آیت الله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه ،ج ۲۱، ص ۲۱۱
۲۹ – سوره ابراهیم ، آیه ۵۰ و ۴۹
نویسنده: صدیقه مقدس پور
منبع : سایت پژوهش