به گزارش ادیان نیوز، در دهه مهدویت با تشکیل مجالس بزرگ، سخنرانیها، کلاسهای تخصصی و کنفرانسها و نمایشگاه کتاب در موضوع مهدویت و شناخت امام زمان(عج) میتوانیم حیات طیبه کسب کنیم و با سرچشمه فضائل و معارف اسلامی آشنا شویم.
«پایگاه اطلاعرسانی جشنهای دهه مهدویت» به مناسبت دهه فرخنده مهدویت و سالگرد میلاد فرخنده منجی عالم بشریت، حضرت بقیه الله الأعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف در زمینه اطلاعرسانی جشنها، برنامهها و کنفرانسهای بینالمللی دهه مهدویت و مراسمات روز میلاد حضرت ولیعصر(عج) فعالیت دارد.
این پایگاه اطلاعرسانی به آدرس www.Mahdawiyya.com به همت ستاد مردمی برگزاری جشنها و کنفرانسهای بینالمللی دهه فرخنده مهدویت در حال فعالیت میباشد.
منتظران حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف میتوانند کلیپهای دهه مهدویت، پوسترهای با کیفیت بالا جهت چاپ برای تشکلها و ستادهای مردمی و اطلاع از جشنها، برنامهها و کنفرانسهای دهه مهدویت را از این سایت بدست آورند.
شایان ذکر است دسترسی به کلیپها، پوسترهای با کیفیت بالا و اخبار دهه مهدویت، از طریق شماره وایبر ۰۹۳۳۹۸۱۹۱۵۶ که وابسته به «پایگاه اطلاعرسانی دهه مهدویت» میباشد نیز قابل انجام است.
جهت عضو شدن به شبکه عظیم اطلاعرسانی دهه مهدویت میتوانید از طریق وایبر عضو گروه شوید.
خط مشی پایگاه اطلاعرسانی جشنهای دهه مهدویت: عدهای از کارشناسان فرهنگ هر جامعه را ثقل معنوی آن اجتماع در مجموعه هستی تعریف کرده اند. در این دیدگاه فرهنگ در پنهان ترین لایه های وجود معما گونه بشر نفوذ می کند و ادراکات او را نسبت به بودن و چگونه زیستن سمت و سو می بخشد.
فرهنگ، گذشته فرد و جامعه را تبیین می کند، حال جاری او را جهت می دهد و تصویر آینده اش را در پرتو ارزش ها و معیاراها ترسیم می کند.
فرهنگ دژ حیات یک ملت است که بر فراز قله هستی یک ملت بنا می شود و اگر دروازه های این دژ بر روی بیگانگان باز شود یا به هر دلیل برج و باروی آن به تصرف معیارها و هنجارهای دیگران در آید، به طوری که بر فراز این قلعه پرچمی به جز رنگ ارزشهای خالی برافراشته شود بی شر آن ملت خداگاه یا ناخداگاه پاسدار جاودان منافع مهاجمان پنهان فرهنگی می شود و حیات او همانگونه که صاحبان معیارهای بیگجانه اراده کنند رقم خواهد خورد.
این واقعیا مسلم که از دل حوادث و رویدادهای تاریخی و از عمق تجربیات مستمر بری به منصه ظهور رسیده است، کارگزاران نظام بین الملل را امروز بیش از هر زمان دیگری به تلاش برای ترویج فرهنگ واحد جهانی یا به مفهوم دقیق تر به رواج ارزشها و معیارهای مورد نظر در تمامی جوامع بشری سوق داده است.
نظریه پردازان سلطه اکنون در گذر از روش غیر قابل اتکای گذشته به این نتیجه اطمینان بخش رسیده اند که اگر موفق به نفوذ فرهنگی در یک کشور شوند و اگر بتوانند فرهنگ یک ملت را از درون استحاله کنند و آنچه را خود می پسندند به عنوان ارزشهای عالی و مترقی بشری جایگزین معیارهای بومی و فطری ملتها سازند می توانند بدون هیچ دغدغه عمده به آینده استراتژیک منافع خود امیدوار و حتی مطمئن باشند.
در این روند ملتهای مسلمان به دلیل داشته های عمیق دینی و منافع غنی فرهنگی، غیر قابل نفوذترین و اصلی ترین نیروی مقابل نظریه پردازان سلطه به نظر آمدند. از این رو در این حمله فرهنگی نوک پیکان رخنه گران مهاجم همیشه متوجه ملتهای مسلمان بوده است و بیشترین تهاجم را در این فرایند مسلمانان متحمل گردیده اند که ریزش و رویش عمیقی را درجریان شناسی تاریخی ممالک اسلامی به وجود آورد.
از طرفی متفکرین مسلمان و نظریه پردازان فرهنگی اسلام به این نتیجه رسیده اند که بزرگترین آسیب پذیری مسلمانان در این نبرد فرهنگی به دلیل فاصله گرفتن از آموزه های دینی که متشکل از ارزشهای اصیل اسلامی فرهنگها و خرده فرهنگهای اقلیمی و بومی و آرمانهای اجتماعی و فردی دین اسلام می باشد، صورت گرفته است، و همین عامل منجر به برخورد منفعلانه جوامع اسلامی در مقابله با تهاجم فرهنگی می باشد.
در عین حال برخی از جریان های درون دینی و تاریخی اسلام، خصوصا تشیع که از چشمه سار زلال وحی و روشنگری های اهلبیت (علیهم السلام) در طول تاریخ آبیاری گردیده است، هر از گاهی منجر به ایجاد واکنش فعال در برابر مهاجم فرهنگی می گردد و جایگزین رفتارهای منفعلانه گذشته میشود، به طوری که رشته های به هم پیوسته توطئه آنان را از هم میگسلاند و ساختارهای تئوری و عملی آنان را در هم می شکند و در نهایت با عمق نفوذ در فطرت و هویت دینی جوامع اسلامی جایگزین جریان تهاجمی شده، مبانی نفوذ سلطه را شالوده شکنی می کند.
نظریه پردازان مسائل استراتژیک و جنگ روانی غرب از جمله ساموئل هانتینگتون به خوبی دریافته اند که جریانهای درون دینی متشکل از سازه هایی هستند که پایایی و پویایی ارزش های دینی را با هم در یک حرکت رقم می زنند و در یک خط به طور موازی در حال ایجاد موج جدیدی هستند که تهاجمی با قدرت را در مقابل تهاجم فرهنگی غرب می افزایند. به دلیل ارتباط موثر و ریشه ای این دو جریان با ارزشها و آرمانهای بشری موج دیگری را بر روی موج سوم غربی که الوین تافلر آن را تحت عنوان موج آخر بیان می کند، ایجاد نماید که در نهایت و بلندای مد و بدون جرز و عقب نشینی است این موج سطح تمام حباب های خیالی و کف های زائدی که از امواج غربی به وجود آمده است را می پوشاند و این موج موج آخر است.
جریانها حرکت ساز و بوجود آورنده آیا موج عظیم به اعتراف هانتینگتون یکی جریان اندیشه سرخ حسینی است و دیگری جریان اندیشه سبز مهدوی است که چالشهای بزرگی را فرا روی فرهنگ تهاجم مدرن بوجود آورده که تا حدی که در بعضی فرایند ها و واکنشها آن را به زانو در آورده است.
از طرفی طنین بلند این دو جریان که از جذابیت های فطری انسان سخن سر می دهد و بشارت دهنده نجات حقیقی می باشد خیل عظیمی از تفکر انسانها را بدین سو کشانیده است.
بحران معنویت انسان گرای دور ار خدا محوری (اومانیزم) و در نتیجه اندیشه لذت گرایی افراطی (هدونیسم) که از فراورده های مهم مدرنیته می باشد، انسان را در چهاچوب روزمرگی و لذات پست و فرومایه زندانی نموده است، و زندگی او را با تکرار و روزمرگی فرساینده به پالش کشانیده است. او را در چهار چوب ادراکات حسی محدود نموده، و با نادیده انگاری ساحت قدسی و معنوی او سرگشتگی انسان غربی به دنبال نجات بخشی است که او را از این برزخ زجر آور رهایی بخشد و بارقه هایی از امید را در فضای تاریک زندگانی او روشن سازد.
اکنون آرزوی ظهور یک منجی در زمره آرزوهای اصلی انسان مدرن است. نجات بخشی که حیات طیبه و معقول را برای انسان به ارمغان آورد و انسان مدرن را از شائبه مخاطرات و آفتهای مدرنیزم رهایی بخشد.
از دهه های میانی قرن بیستم رفتارهای فرار گونه ای از انسان مدرن سر می زند که گویا نشانگر ترس و اضطراب شدیدی در او است که او را وادار به فرار از خود، از جامعه، و بسیاری از باورهای مدرن می نماد، این ترس و اضطراب واکنشهای عجیبی را در فرایند مدرنیزه شدن انسان غربی به وجود می آورد که برای نمونه می توان به رفتار فرار گونه گروهی از آنگولاساکسون ها اشاره نمود که جهت صیانت از باقیمانده های ارزشهای انسانی، با افراطی گری عجیبی به زندگی طبیعی دور از هرگونه تکنولوژی مدرن پناه برده اند.
با توجه به طنین اندازی نغمه هایی که در گوشه و کنار جهان، با معرفی جریان سبز انتظار، ظهور منجی را نوید می دهد، خیلی کثیری از مردم دنیا با توجه به باور این جریان، در مسیر خط سبز ظهور منجی قرار گرفته اند. گویی با ظهور این جریان سبز، دوران پریشانی را رو به پایان می بینند و خود را مهیای زمانی می کنند که حیات طیبه و تعالی را به جای رکود و روزمرگی پیش روی آنان قرار دهد.
این جریان سبز و پویا که مدافع ارزشها و اصالتهاست، و در عین حال تنها مسیر واقعی نجات بشر است، نیاز به تبلیغ و تبیین وسیعتر دارد تا گروه بیشتری از انسانها را با قرار دادن در مسیر انتظار و معرفت منجی، از کوران بلایا و آفات آخر الزمانی رهایی بخشد، و این وظیفه بر دوش یکایک منتظران منجی سنگینی می کند. برای نیل به این مهم تبلیغ و تبیین و جهت مند نمودن مساله منجی شناسی در مجرای مهدویت می تواند شعاع اطلاع رسانی این مهم را وسعت بخشد.
در همین راستا با مدیریت راهبردی و منطقی جریان سبز مهدویت، می توان اولین هسته های ایجاد معرفت نسبت به حضرت را در جلساتی که در ایام شعبانیه، جهت بزرگداشت آن حضرت تشکیل می شود، شکل داد و این معرفت را از چهار چوب مراسمات مذهبی در قالب رفتاری (وظایف متقابل پیشوا و پیرو) به تعاملات روزمره زندگی هدایت نمود، و به سمت جامعه مهدوی پیش رفت.
در آسیب شناسی جریان مهدویت می توان به آسیب هایی اشاره نمود که متوجه بزرگداشتها و مناسبتهای مهدوی می باشد. از جمله اینکه اکثر گفتمانها و جشنهایی که پیرامون حضرت امام زمان (عج) برگزار می شود، به درستی هدایت نشده و به جای تثبیت شعور فقط در قالبهای شعاری ایفای نقش می نماید، به طوریکه گاهی تصوراتی واهی و خیالی را از فضای ظهور و مقوله انتظار ترسیم می کند و با بیان تک ساحتی و مرور مقوله های تکراری و حداقلی مساله مهدویت، بسیاری از زوایای ناشناخته آن را همچنان در هاله هایی از ابهام باقی می گذارد. همین عامل منجر به ایجاد انگیزه در برخی از عناصر مغرض گردیده که با سو استفاده از قابلیتهای این جریان، عده ای را از مسیر سبز مهدویت به ناکجا آبادها منحرف می کنند.
نظریات کارشناسان جامعه و دین حاکی از این است که باروری و رشد متوازن جلسات و تشکلهای مهدوی در عین حال القاء مدیریت صحیح این جلسات، یکی از کارآمدترین ابزارهای اجتماعی در مقوله فرهنگ سازی دینی است. فراگیری جلسات زنجیره ای و جریان ساز متناسب با جامعه اسلامی، همچنین پرداختن به مهندسی انتظار در کلیه نظامها و خرده نظامهای فردی و اجتماعی رشد و پویایی بیشتری را در فضای جامعه ایجاد نمود که پس از قوام و ثبوت اجتماعی نقشی ایستایی را در مقابل فرهنگ بیگانه ایفا می نماید.
بنابراین حد اقل گامی را که در این راستا می توان برداشت، تشکیل جلسات متعدد در باز شناسی معارف مهدوی است که نخستین جلوه گاه آن می تواند ایام فرخنده شعبان و جشنهای مهدویت باشد به همین دلیل باید جشنهای شعبانیه با رویکرد به مسئله مهدویت هرچه بهتر و بیشتر تشکیل داد تا مولود جلسات دیگری در مورد معرفت شناسی و شناخت شناسی نسبت به حضرت و مسئله ظهور به صورت متمادی و مستمر در طول دیگر ایام سال باشد.
در همین راستا طرح دهه مهدویت که ترسیم کننده خط سبز مهدوی و جریان سازی باور انتظار می باشد و در ایام ولادت حضرت ولی عصر(عج) به مدت ۱۰ روز برپا می باشد، با برگزاری جلسات، سمینارها، و گفتمان های مختلفی در زمینه مهدویت گام های اولیه را به صورت متناوب و جهت دار، در راستای بومی سازی و در عین حال جهانی سازی ابعاد مختلف مسئله مهدویت برداشته است. با برپایی درست و روشمند دهه فرخنده مهدویت می توان در گسترش همه جانبه معارف مهدوی نقشی اساسی را ایفا نمود و با تبلور و رشد این جریان، در داخل و خارج کشور، موج جدیدی از ارزش گرایی و آرمانخواهی تکامل گرایانه انسانی را به نمایش گذارد.
در برگزاری دهه مهدویت با ارائه و تبیین استراتژیهای مناسب آخرالزمانی به صورت روشمند جریان ساز، و متناسب با اقتضائات معنوی روز دنیا، می توان رویشهایی را در اقصی نقاط دنیا به وجود آورد که زمینه ساز تکاملی ظهور منجی و تطهیر ساحت تفکر انسان از بینش نادرست القایی نسبت به جهانی شدن و پایان تاریخ مقوله های دیگر را در پی خواهد داشت و در صورت صحیح پیمایش صحیح این مسیر در جامعه جهانی، تفکر مهدوی به عنوان عنصری تعیین کننده و تصمیم ساز در معادلات جهانی بدل خواهد شد.
لذا اهتمام به این مهم که نمودار تعظیم شعائر و بزرگداشت ارزشهاست به صورت وظیفه ای بر دوش یکایک انسانهای دلباخته به منجی و موعود سنگینی می کند، که در تحقیق آن از هیچ سعی و تلاشی نباید مضایقه نمود.
منبع: شیعه آنلاین