به گزارش ادیان نیوز، از جمله گروهکهای تروریستی، میتوان از فرقه تروریستی پژاک نام برد که در آن اختلاط در ماموریتها و آموزشهای حزبی را یک اصل برای خودش ترسیم کرده و ارتباطات غیراخلاقی و اعمال منافی عفت را انگیزهای برای فریب جوانان زودباور محسوب میکند.
در کنار این نقشههای شوم، باید سوء استفادههای غیراخلاقی رهبران حزب (فرقه) پژاک از زنان و دختران حاضر و استفاده ابزاری از آنان را به عملکرد غیراخلاقیشان اضافه کرد. چنانکه برخی اقلام و داروهای کشف شده از مقرهای این فرقه، از رواج این ارتباطات و عمق فاجعه شوم برای اعضای فریبخورده حکایت دارد.
گروهک پژاک معمولا اعضای خود را از بین جوانانی انتخاب میکند که از وضعیت تحصیلی و معیشتی مناسبی برخوردار نیستند و بهراحتی با وعده و وعیدهایی که به آنان القا داده میشود، جذب شدنشان در گروهک مسجل میشود. یکی از این وعدهها قول بهکارگیری مخاطبین اعضا در منطقه شمال عراق با حقوق مکفی میباشد. است.
سرکردگان این فرقه تروریستی با شعار آزادی جنسی، جوانان و نوجوانان را فریب داده و با سوء استفاده از هیجانات و شور جوانی، آنها را جذب گروهک میکنند؛ ولی پس از عضویت تنها چیزی که تا به حال علنی شده این است که بردگی جنسی در این گروهک به جای آزادی جنسی بیداد میکند. علاوه بر این اسلحهای بر دوششان گذاشته میشود که با آن باید قتل و کشتار را آموزش دیده و آن را بر روی مردم بیگناه اجرا کنند.
اعضا زمانی از نیات اصلی سران گروهک تروریستی پژاک مطلع میشوند که در منجلاب فرو افتادهاند و زندگی آنان تباه شده است و دیگر راه برگشتی برایشان متصور نیست؛ در این مرحله یا به دست همحزبیها کشته میشوند و یا باید دست به خودکشی بزنند. در هر صورت هرگونه اعتراض، عواقب بدی را در پی دارد.
چگونه است که پژاک ازدواج بین اعضا را ممنوع میکند، اما داشتن روابط نامشروع مخفی را، امری رایج میشمارد؟ با چه توجیهی سران این فرقه، خود را از مدافعان حقوق بشر و مبارزانی را که در جهت آزادی و رهایی ملتها جنگ میکنند، عنوان کرده، در صورتی که نتایج سالها ماجراجویی، گروهکهایی مانند: پژاک فقط رواج فقر، بدبختی، عدم توسعهیافتگی، ناامنی و غیره را در مناطق تحت نفوذش رقم میزند.
این سوال مطرح میشود که چرا دختران باید در سنین ۱۵الی ۱۸ سال در حزب کومله و دمکرات، بدون هیچگونه ممانعت و عدم پایبندی به موازین شرعی، روابط آزادی با جنس مخالف خود داشته باشند؟ یا با چه توجیهی تعداد فرماندهان دختر در این گروهکها بیشتر از فرماندهان پسر است؟ مگر جز این است که به راحتی بتوانند از دخترها سوءاستفاده جنسی کنند.؟
ازدواجهایی که سران این گروهکها دارند، بهوضوح بیانگر شیوع هوسبازی آنان است؛ چنانکه عثمان اوجالان ۶۰ ساله، برادر رهبر پ.ک.ک که دو بار بدون رسم و رسومات ازدواج کرده یکی با دختر ۲۱ ساله اهل منطقه قطور خوی و دیگری ۲۲ ساله اهل آکره کردستان. بنا به گزارش روزنامه “ملیت” عثمان اوجالان ۵/۲ کیلو طلا به زن جدیدش داد و هزینه ازدواجش نیز ۵۲ هزار دلار بوده است.در مثالی دیگر سرکرده سابق پژاک (حاجی احمدی) با یک دختر آلمانی ازدواج کرده، ولی اعضا حق چنین ازدواجهایی را ندارند.
عبدالله اوجالان، در حالی در نوشته های خود از جایگاه زن و ارزش دادن به او بحث می کند که خود در اولین تجربه علنیاش، بدرفتاری با یک زن را ثابت کرده است. “کسیره ییلدریم” با نام مستعار فاطمه که همسر اول اوجالان و از بینانگذاران پ ک ک بود به خاطر بی بند و باریهای اوجالان، حتی در چند مورد بدون کنترل عصبانیت خود دختران سوژه را در ملا عام مورد هجوم فیزیکی قرار داد.
وی ناچار شد تا از اوجالان طلاق بگیرد و از همان آغاز کار پ ک ک تاکنون در سوئد در سکوت زندگی کند. مایکل گونتر نویسنده آمریکایی کتاب The Kurds and the Future of Turkey درباره روابط جنسی اوجالان با دختران عضو پ ک ک به صراحت به موارد مستند اشاره میکند.
در گزارش دیگری که رسانهای شد، شمال بشیری، سخنگوی پژاک در سوئد به یک دختر عضو به نام”شنه” روابط غیراخلاقی داشته و بعد از افشای موضوع، نه تنها با بشیری برخورد نشده، بلکه سبب شده تا این دختر از اروپا به قندیل منتقل شود تا به نوعی تنبیه شده باشد و دیگر اسرار درون گروهک را برملا نکند.
به راستی ماجرای محافظان حاجی احمدی، سرکرده سابق پژاک چیست که از او به عنوان یک فرد زنباره و مرموز ساخته است و اینکه چرا گفته میشود که همه محافظان وی دختران نازک اندام و زیباروی هستند. روناهی دختر ۱۷ ساله سلماسی که اعدام انقلابی حزبی میشود، چه سر و سرّی با حاجی احمدی داشت و چرا زن آلمانیاش بعد از مدتی از وی طلاق میگیرد؟
گروهک دیگری که در اجرای سیاستهای ضدبشری و استثمار جنسی و نظریهپردازیهای جنسیتی سرآمد بوده است، گروهک تروریستی منافقین (سازمان مجاهدین خلق) است. این گروهک که به نوعی به استناد سخنرانی سرانشان میتوان از آن به فرقه “رجویه” نام برد، آنچنان اقداماتی را در بین اعضای گروهک بهکار گرفت که تا به حال هیچ گروهی آن را انجام نداده بودند.
روشنترین مثال آن، اجرای طرحی موسوم به “نهضت طلاق سازمانی” بود که در پی آن، همه اعضا که معمولا زن و شوهر بودند از یکدیگر جدا و فرزندانشان از آنها گرفته شده و به کشورهای اروپایی فرستاده شدند.
اعترافات جدا شدگان از فرقه رجویه و اسناد بر جای مانده از اردوگاه اشرف، نشانگر آن است که این فرقه (گروهک منافقین) در سالهای پایانی حضورشان در کمپ اشرف، استخرها و جایگاههای برهنه شدن زنان در حضور مسعود رجوی را تدارک دید تا پازل رسواییها و انگیزههای بیبندوباری سران فرقه تکمیل شود.
در پروژه پایانی فرقه، زنان منافق(مجاهد) باید مسعود را همسر خود فرض میکردند و به غیر از مسعود به هیچ مردی فکر نمیکردند. این مسائل در حالی مطرح میشود که زنان اردوگاه سالها سابقه زندگی مشترک با شوهرانشان را داشتند به یکباره باید فقط به مسعود فکر میکردند. از سوی دیگر مریم قجر (رجوی) و مسعود رجوی همچنان حق داشتند که به زندگی مشترک و به مسافرتهای اروپایی خود ادامه دهند.
زنان و مردان فرقه رجویه باید آنچنان بیرحمی و خشونت را حس میکردند تا بدون کوچکترین وابستگی و مهر و محبتی در عملیاتها و ماموریتهای محوله به آسانی به قتل و کشتار مردم بپردازند و یا در صورت غیرموفق بودن عملیات دست به خودکشی بزنند تا هیچ اعتراف و استنادی بر ضد فرقه بر جای نماند.
منبع: انجمن رهپویان هدایت